به نام خدا
خط فقر دقیقا همین جاست. تمام چسب زخمهایت را هم که بخرم باز… نه زخمهای من خوب میشود نه زخمهای تو. نذرتان قبول!که هم محلی هایتان از زعفران برنج نذریتان تعریف میکنند. همه شب نماز خواندن،همه روز روزه گرفتـن هـمـه سالــه از پـی حـج، سفــر حجـاز کـردن ز مدینــه تا بـه کعبــه، سـر و پـا بـرهنــه رفتـن دو لـب از بـرای لبیکــ بـه گفتــه بـاز کـردن شب جمعـه هـا نخفتـن ، به خــدای راز گفتـن ز وجــود بـی نیــازش، طلـب نیـــاز کــردن به مساجـد و معابـد، همه اعتکاف کردن ز ملاهـی و مناهی، همـه احتـراز کردن به خدا قسم که کس را، ثمر آنقدر نبخشدکه به روی مستمندی ، در بسته باز کردن… عزیز دلم…
می گویند : شاد بنویس …
نوشته هایت درد دارند!
و من یاد ِ مردی می افتم ،
که با کمانچه اش ،
گوشه ی خیابان شاد میزد…
اما با چشمهای ِ خیس … !
نظرات شما عزیزان: