بنام خدا
وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم شکستی و نشکستم، بُریدی و نبرید
اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنید
کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم
مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم
چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم
بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم
نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم
جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم
به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم
وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟
ولی داستان عشق و خیانتی که باعث سروده شدن این شعر شد به گوش کمتر کسی رسیده
مهرداد اوستا در جوانی عاشق دختری شده و قرار عروسی می گذارند. دختر جوان به دلیل رفت و آمد هایی که به دربار شاه داشته ، پس از مدتی مورد توجه شاه قرار گرفته و شاه به او پیشنهاد ازدواج می دهد.
دوستان نزدیک اوستا که از این جریان باخبر می شوند، به هر نحوی که اوستا متوجه خیانت نامزدش نشود تلاش می کنند عقیده ی او را در ادامه ی ارتباط با نامزدش تغییر دهند. ولی اوستا به هیچ وجه حاضر به بر هم زدن نامزدی و قول خود نمی شود . تا اینکه یک روز مهرداد اوستا به همراه دوستانش ، نامزد خود را در لباسی که هدیه ای از اوستا بوده ، در حال سوار شدن بر خودروی مخصوص دربار می بیند...
مهرداد اوستا ماه ها دچار افسردگی شده و تبدیل به انسانی ساکت و کم حرف می شود. سالها پس از پیروزی انقلاب ، وقتی شاه از دنیا می رود فرح یا نامزد اوستا به فرانسه می رود...
در همان روزها ، نامزد اوستا به یاد عشق دیرین خود افتاده و دچار عذاب وجدان می شود. و در نامه ای از مهرداد اوستا می خواهد که او را ببخشد. اوستا نیز در پاسخ نامه ی او تنها این شعر را می سراید.
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
مسوولان باغ گیاهشناسی نوشهر، در حرکتی توجیهناپذیر، دست به بريدن شماری از درختان ارزشمند این باغ زدند. به گزارش مهر؛ «مجید اسحاقی» از كارشناسان محيطزيست گفت: «هماكنون قضیه ساخت کمربندی از سوي اداره بنادر و دریانوردی از راه باغ گیاهشناسی نوشهر حل شده است اما این بار فرنشين بخش گیاهشناسی این باغ، در كاری شگفت، شماری از درختان ارزشمند این باغ را بريدهاست.» وی با بیان اینکه هيات علمی دانشگاه چالوس و بسیاری از بلندپايگان این باغ گیاهشناسی، بريده شدن این درختان را به سختی محکوم کردهاند گفت: «این گونهها، نه تنها خود گونههای باارزشی هستند بلکه به شوند(:دلیل) نقشی که در بررسی روند تکامل این باغ گیاهشناسی به عنوان شاهد در سالیان بسيار دارند، از ارزش بالایی برخوردار بوده و هیچگونه توجیه علمی برای بريدن آنها وجود ندارد.» |
:: سخنان بزرگان جهان در مورد کوروش بزرگ ::
ژنرال سرپرسی سایکس(ژنرال، نویسنده، و جغرافیدان انگلیسی) (پس از دیدار از آرامگاه کورش بزرگ):
من خود سه بار این آرامگاه را دیدار کرده ام، و توانسته ام اندک تعمیری نیز در آنجا بکنم، و در هر سه بار این نکته را یاد آورده شده ام که زیارت آرامگاه اصلی کوروش، پادشاه بزرگ و شاهنشاه جهان، امتیاز کوچکی نیست و من بسی خوشبخت بوده ام که به چنین افتخاری دست یافته ام. براستی من در گمانم که آیا برای ما مردم آریایی (هند و اروپایی) هیچ بنای دیگری هست که از آرامگاه بنیادگذار دولت پارس و ایران ارجمندتر و مهمتر باشد.
بنام خدا
شهر باستانی دارابگرد بزرگترین بنای گلی جهان و نخستین پایتخت حکومت ساسانیان
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
روچيار حيدری : | ||
|
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - شادان رستمی : | ||
آيينی برای پاسداشت زن و جشن اسفندگان، از سوی كميسيون بانوان استان يزد(وهومن)، برپامی شود. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
بازنويسی «شاهنامه»ی فردوسی به نثر، به خامهی استاد «ميرجلالالدين كزازی» در راه چاپ است.
به گزارش ايسنا؛ اين نويسنده و پژوهشگر، دربارهی بازنويسی «شاهنامه»، گفت: «بازنوشت شاهنامه را، زير چاپ دارم كه از آغاز تا انجام، با نثری همساز و هماهنگ با زبان شاهنامه است. به راستی، در اين اثر شاهنامه را به نثر نوشتهام. »
وی گفت: «اين كتاب در ٧٠٠ رويه، نوشته شده است كه در دو جلد در نشر زرين و سيمين به چاپ می رسد. اين دفتر به گمان بسيار، «دفتر دانايی و داد» نام خواهد داشت. » ميرجلالالدين كزازی، استاد دانشگاه، نویسنده، ترزبان(:مترجم) و پژوهشگر نامور ايرانی است. او سالها، استادی دانشجويان زبان و ادبيات فارسی را در دانشگاههای كشور، بر دوش داشته است. او تاكنون نگارشهای بسياری پيرامون شاهنامه و فردوسی، حكيم توس داشته است.
|
بنام خدا
بنام خدا
|
● |
رخدادهای تاریخی و آیینی ایران از 22 تا 28 بهمن |
گروه مردم :
شنبه 22 بهمن:
- 40 سال پس از شکست نهاوند، ایرانیان به دعوت مختار شمشیر برگرفتند، مورخان اروپایی ماه فوریه سال 683 میلادی را آغاز بپاخیزی مختار ابوعبیده ثقفی در عراق به خونخواهی حسین بن علی (ع) و یارانش نوشته اند و اضافه کرده اند که در اندک مدتی بیش از 20 هزار ایرانی با اسب و اسلحه به وی پیوستند و ظرف چهار سال بسیاری از لشکریان بنی امیه و سردارن اعزامی از شام (سوریه، لبنان و بخشی از فلسطین و ...) را از پای در آوردند. به نوشته این مورخان، قیام مختار فرصت مناسبی به ایرانیان داده بود تا با عربان که بر میهن آنان مسلط شده و نوه پیامبر اسلام را با شقاوت تمام مقتول ساخته و خانواده او را اسیر کرده بودند درآویزند.
یکشنبه 23 بهمن:
- سالگشت درگذشت امیرتیمور گورکان، امیرتیمور گورکان که سه بار به ایران لشکر کشید 12 فوریه سال 1405 میلادی (23 بهمن ماه) در 69 سالگی در کزاخستان امروز درگذشت. [در ایران؛ قزاقستان نوشته می شود که با کوزاک = کزاکی = قزاق اشتباه می شود. کوزاکها که در اطراف دُن و دنیپر ـ روسیه و اوکراین ـ زندگی می کنند از اسلاوهای شرقی هستند، نه از تبار مردم کزاخستان. کوزاکهای روسیه و اوکراین پیش از انقلاب بلشویکی 1917، عمدتا پیشه سپاهیگری داشتند]. پس از درگذشت امیرتیمور، پیکر او به سمرقند منتقل و در گورگاهی که خود در این شهر ایران باستان ساخته بود مدفون شد. تیمور درجریان لشکرکشی به چین بود که بیمار شد و درگذشت.
سهشنبه 25 بهمن:
- لشکرکشی چین به فرارود و شکست از لشکریان ایران، 14فوریه سال 102 میلادی (طبق محاسبات کرونیکل نگاران؛ چهاردهم فوریه و امسال، مصادف با 26 بهمن ماه) «وادی» امپراتور وقت چین با استفاده از فرصت درگیری ایران با رومیان در غرب، یک سپاه چهل هزار نفری از نیروهای خود را روانه منطقه فرارود کرد. این حمله در ناحیه فرغانه و در نیمه راه خجند به سمرقند، بدون نیاز به اعزام افراد پادگانهای تپورستان (مازندران)، آثرپاتیگان (آذربایجان)، توسط نیروهای محلی پارت (خراسان)، آریانا (هرات و غرب افغانستان امروز) و کهستان در هم شکسته شد و بسیاری از چینیان به اسارت درآمدند. اسیران چینی هدف حمله نظامی را به دست آوردن اسپان (چون حرف پ در الفبای عربی وجود ندارد به تدریج اسپ «اسب» نوشته شده است) دره فرغانه که بزرگتر از اسپان چین، نیرومند و پرطاقتند بیان کرده بودند.
چهارشنبه 26 بهمن:
- روزی که خسروپرویز شاه ایران شد و با اشتباهات خود امپراتوری ساسانیان را بر باد داد، 15 فوریه سال 590 میلادی خسرو پرویز نوه خسروانوشیروان به عنوان بیست و دومین شاه ایران از دودمان ساسانیان در تالار بزرگ کاخ سلطنتی تیسفون (طاق کسری) تاجگذاری کرد. بزرگان وقت پدر او ـ هرمز چهارم را برکنار و بازداشت کرده بودند که بعدا کشته شد. هرمز را پیش از کشتن، نابینا کرده بودند. اسپهبد بهرام مهران (بهرام چوبین) این روش جا به جایی را یک توطئه اعلام کرد، پادشاه شدن خسروپرویز را نپذیرفت و تا تعیین پادشاه به روش درست، زمام اموررا به دست گرفت. خسروپرویز که چنین دید از تیسفون گریخت و برای جلب کمک به قسطنطنیه رفت. موریس امپراتور روم شرقی به این شرط که خسرو از ارمستان و لازیستان [منطقه ساحلی گرجستان که آبخیزستان ـ آبخیزیا ـ گوشه ای از آن بود] بگذرد حاضر شد نیروی نظامی دراختیار او بگذارد تا به شاهی بازگردد. این نیروی خارجی بهرام چوبین را به منطقه فرارود فراری داد. این رویداد ایرانیان را خشمگین ساخت و خسرو برای جبران اشتباه خود (توسل به خارجی) از فرصت قتل موریس به دست فوکاس سردار رومی استفاده کرد به سوریه و فلسطین لشکر کشید هر دو منطقه را به قلمرو ایران بازگردانید و سپس مصر را هم متصرف شد.
آدینه 28 بهمن:
- امپراتور روم که شرایط ایران برای ترک مخاصمه را پذیرفته بود با گاز زغال کشته شد، فلاویوس کلادیوس ژوویانوس (ژوویان) 17 فوریه سال 364 میلادی در راه بازگشت به ایتالیا، در آناتولی غربی (جنوب غربی ترکیه امروز) «گاز زغالی شد» و درگذشت. ژوویانوس 26 ژوئن سال 363 پس از مرگ ژولیان که در جنگ با شاپور دوم ـ شاه وقت ایران از دودمان ساسانیان مجروح و براثر شدت جراحت وارده درگذشته بود به سمت امپراتور انتخاب شده بود. درباره علت مرگ ژوویان؛ روایات، متعدد است. بیشتر مورخان نوشته اند که چون برغم مخالفت افسران ارتش روم، به شاپور دوم ـ شاه ساسانی ایران امتیاز فراوان داده بود طبق نقشه این افسران در اثنای خواب، زغال نیمسوز به خوابگاهش برده و اورا با [گاز زغال] مسموم کرده بودند.
برگرفته از تارنمای دکتر انوشیروان کیهانی زاده
|
||
|
||
|
||
نگار پاكدل : | ||
انوشیروان پسر قباد ساسانی، پس از مرگ پدر بر اورنگ شاهنشاهی ایران تکیه زد. وی به دادگری پرآوازه بود و یکی از خوشنام ترین پادشاهان دودمان ساسانی. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
«تراب محمدی»، مديرکل ميراث فرهنگی آذربايجان شرقی گفت: «قلعه بابک با گستردگی بيش از 10 هزار متر مربع، ساختهشده از سنگ گرانيت، يکی از باشکوهترين بناهای تاريخی استان شمرده می شود.» |
بنام خدا
لالایــی ها آوازهــایی است که مـادران روســتایی و شـهری بـرای کودکان خود می خوانند
تا آنها را خـواب کنند. این تـــرانــه هــا که ســـاخته ی مــردم عادی اسـت دارای واژه هـای
ســاده اسـت که با آهنــگی خاص خوانـده می شـود و اغـلب بیان کننده ی آرزوهای مادران
در حق فرزندانشان و در واقع نخستین وسیله ی آشنایی کودکان است با شعر و موسیقی.
کنار هم قرار گرفتن واژه های لالایی ها که ساخته ی مردم ساده و گمنام است گاهی به دور
از اصـول و قواعد شعر سنتی است ، اما این نه عیب لالایی ها ، که حسن آنهاست ، چرا که
در آنها توجه به سادگی و احساس مطرح است نه طرح اندیشه ها. ا
دانلود کتاب لالایی
نمونه ای از درون کتاب
لالا ، لالا ، گـــــــل لالـــه پـلـنگ در کوه چه می ناله
لالا ، لالا ، گــــل قــالــی بابات رفــته جـایش خالـی
لالا ، لالا ، گل خشـخاش بــابــات رفته خدا همراش
لالا ، لالا ، گـــــــل زیـــره بـــــــچـــــــه آروم نمیگیره
لالا ، لالا ، گــــــل آبــــی چــرا امشب نمی خوای؟
لالا ، لالا ، گــــل بـــادوم بخــواب آروم ، بخواب آروم
لالا ، لالا ، گــــــل صد پر بخــواب ای نازنـــــین دلبر
لالا ، لالا ، گــــل اوشــن بابات آمد ، چِشِت روشن
لالا ، لالا ، گـــل دشــتی همـه رفتند تو برگشـتی
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
مهران سوخکيان، معاون گردشگري استان فارس، از برپايی سفرهی هفتسين، به مناسبت نوروز، در تختجمشيد خبر داد. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
گروه انديشه : | ||
در روزگاران کهن، «آیین مهر ایرانی» به دست ایرانیان در ایرانزمین، و آنگاه چندین سده دورتر در اروپا گسترش یافت. سپس به دست رومیان در اروپای غربی و شمال آفریقا پراکنده شد، و ایشان نیز ایزد مهر را با باورهای خویش دربارهي خدایان و به ویژه «خدای آفتاب» درآمیختند. نام مهر(میترا) در وِداهای هندی نیز به چشم میخورد. در فرهنگ ایرانی، از مهر با نام «داور بزرگ» یاد شده و نگاهبان پیمان در میان مردم است. همچنین، ایزد جنگ و پیروزی به شمار آمده، و پشتیبان سپاهی است که بر پایهي نیکی و راستی میجنگد.
این آیین، سدههای پیاپی در آن سرزمینها جایگاه والایی داشت، و آنگاه در سده چهارم بود که «کنستانتین» آیین نو(مسیحیت) گرفت و در جایگزینی آن به جای آیین مهر ایرانی، کوشید. اکنون گوشهای از استورههای ایرانی را بازمیگوییم، تا همگی با فرهنگ سرزمین خویش بیشتر آشنا شویم: 390 سال پیش، کشیشهای انگلیسی نشستی را برگزار نموده و بر آن شدند تا آغاز سال اروپاییان را که 25 مارس و برابر با نوروز ایرانی بود، به ماه ژانویه برده و سالی جدا برای خود بنیان نهند. اما از آنجا که دستمایهای درخور در فرهنگ خویش نیافتند، بنابراین باز به ناچار، شب چلهي ایرانی را که اینک در گاهشمار ایشان برابر با 25 دسامبر(4 دی) بود، «کریسمس» و آغاز سال میلادی نامیدند؛ و بدین گونه امروزه سال مسیحیان «میلادی» نامیده میشود. براي نمونه، ماههاي نهم، دهم و يازدهم از ماههاي ميلادی، امروزه سپتامبر، اكتبر و نوامبر(به معناي هفتم، هشتم و نهم!) ناميده ميشود. «میلاد» واژهایست سُریانی و برگرفته از خانوادهي زبانهای کهن ایرانی در میانرودان. این واژه به زبان تازیان(عربی) نیز راه یافت و واژگان تولد، مولود، یلدا، ولد و ... از ریشهي آن است به معنای «زایش و زادآوری»، که باز هم پیوند دارد با «زایش مهر» در باور ایرانی. در استورههای ايرانی آمده است، «آناهیتا – آناهید، ناهید» ایزد آبهای روان و ایستا، و نماد پاکی در باورهای کهن ایرانی است، و چنین آمده که آناهیتا در بلندترین شب سال(چلّه، شب آغاز زمستان)، «ایزد مهر» را به زاد برمیآورد. بدین گونه، از فردای آن روز، رفتهرفته روزها بلندتر شده و پرتوهای خورشید، درخشندگی بیشتری میگیرند. «مهر»، رهاییبخش جهان از نمایههای اهریمن، و یاریرسان روشنایی در نبرد با سیاهی و تاریکی بوده؛ و بدین روی، ایرانیان در «شب چله» چراغ افروخته و تا پگاه بیدار می-مانند. بدین سان، ایشان مهر را یاری رسانده، و آنگاه با زایش اوست که جهان رو به فروزندگی و روشنایی میگذارد. «25 دسامبر» که مسيحيان آن را روز زایش پیامآور خویش برمی شمارند، نخست برابر با 21 دسامبر بوده، و این روز به فراخور زایش مهر در آیینهای ایرانی(یکم دی)، در آن سامان نیز گرامی داشته میشده است. کشیشان، نتوانستند در 4 گردش 4 ساله، سال را کبیسه کنند، تا آنکه 3 مُغ ایرانی به اورشلیم رفته و کبیسه کردن را به ایشان آموختند. و چنین بود که این روز پس از 4 بار جابجایی، سرانجام در روز 25 دسامبر(4 دی) آرام گرفت و آن روز را روز زایش مسیح یا همان «کریسمس» خواندند. تا آن هنگام، روز ششم ژانویه برابر با روز زایش وی شمرده میشد، اگرچه در همان زمان نیز آیین بیشتر مردم باخترزمین، «آیین مهر ایرانی» بود. «مُغ»ها جایگاه بلندی در فرهنگ ایرانی داشته و آموزشهای گسترده-ای دربارهي دانش و فرهنگ سترگ ایرانزمین فرامیگرفتند. آموختههای ایشان برای مردمان اَنیران -غیرایرانیها- شگرف بوده و بدینرو ایشان را «جادوگر» میخواندند. بنابراین، این واژه در لاتین به گونهي «مُگوس»، «ماژوس» و سرانجام «ماژیک» درآمد و به معنای «جادویی» به کار رفت. همین واژه از یونانی به عربی راه یافت و تازیان چون «ژ» و «گ» -همچنین «پ» و «چ»- نداشتند، ما ایرانیان را «مَجوس» نامیدند. ضحاک به هنگام دستیابی بر ایران، به روزبانان خویش چنین فرمان داد تا ایرانیان نافرمان و سرپیچ از فرمان او را، بر همان گردونهای که میپرستند(مهر)، بیاویزند. «گردونهی مهر» نمادی است برگرفته از گردونهي گردون یا همان آسمان که راستگَرد میباشد. بدین گونه که این نماد(+) همانند دو z بر هم است. نگاره گردونهي مهر، هنوز هم بر روی بسیاری از معماریهای ایرانی به چشم میخورَد. و از آنگونه، پرستشگاه کهن چغازنبیل و نیز دربهای چوبی پرستشگاهها، و بسیاری سازههای دیگر در پهنهي ایران-زمین که تاکنون برجای مانده است. این نماد، همچنین سر از آیین غربيان درآورد و این گردونه که در زبانهای ایرانی «چلیپا» نامیده میشود، نامهای چلیپ، چلیب و سرانجام «صلیب» به خود گرفت. «ایزد مهر» بر گردونهای شتابان و زیبا که 4 اسب سپید آن را میکشند، سوار است. و خوشبختانه هنوز هم نگارههای بسیاری از آن، در کوهها و کوهستانهای ایران برجاست. این ایزد بزرگ، جامهای سرخرنگ به تن داشته و ریشی بلند و انبوه چهرهاش را پوشانده است. و اما، اینک بیاییم و یک تن با همین ویژگیها را یک کلاهبوقی سرخ با منگولهای آویخته به آن، بر سرش نهاده و سپس او را بر گردونهای که به جای چرخ، دو تیغهي آهنی دارد(سورتمه) و نیز به جای 4 اسب، اینک 4 گوزن شمالی آن را به دنبال میکشند، بنشانیم. یاد چه چیزی میافتید؟ «سرو» درختی همیشهسبز است که در فرهنگ ایرانی از جایگاه ویژه و والایی برخوردار است. برای نمونه، «سرو سپند کاشمر» که به فرمان معتصم عباسی بریده شد و آن را به سامرا بردند. اما ایرانیان به یادبود آن، «بُته جقه» را که نگارهي سروی خمیده است، بر روی تار و پود قالی و دیگر بافتههای سرزمین خویش جاودان نمودند. ایرانیان در شب چله و هنگامی که سرما همه جا را فرا گرفته، شاخهای از درخت سرو را با خود به خانه برده و آذین میبستند تا نمادی از سبزی و تازگی در خانهشان باشد. اینک این آیین نزد ما فراموش شده، اگرچه امروزه هنوز هم در بخشهای غربی کشورمان، دختران شاخهای سرو را در شب چله آذین بسته و همراه آن، گشایش برای بخت خویش میخواهند. به هر روی، این باور زیبای ایرانی، به همراه آیین مهر به باخترزمین رفت و از آنجا که درخت سرو بومی ایران است، بنابراین ایشان شاخهای از درخت کاج را در آن شب آذین بستند. اما سپستر، این کار از سوی ایشان نیز به فراموشی سپرده شد، تا آنکه کشیشی آلمانی دوباره آن را در سدهي هجدهم میلادی فراگیر نموده و گسترش داد. «مهرابه»ها جایگاه ویژهی پرستش «مهر- میترا» بوده و نشانههایی ازین ویژگیها هنوز هم در زورخانه-ها، آیین درویشان به چشم میخورد. همچنین خوب است بدانیم بیشتر کلیساهای اروپا بر ویرانهي مهرابهها بنا گردیده است. برای نمونه، واتیکان بر روی مهرابهای کهن بنا شده که هنوز هم نشانههای فراوانی از آیین مهر در آن به چشم میخورد. اما هیچکس نمیتواند به زیرزمین آنجا راه یابد. اگرچه با شگفتی بسیار، «زندهیاد دکتر محمود حسابی» تنها ایرانیای بود که توانست آن جا را از نزدیک ببیند. «هفت» از شمارگان سپند ایرانی بوده و برآمده از 7 سَکرنهي(كُره) آسمانی «خورشید، ماه، تیر(عطارد)، ناهید(زهره)، بهرام(مریخ)، کیوان(زحل) و هُرمزد(مشتری)» است، که نخستین بار، ایرانیان آنها را در میان اَختران آسمان بازشناختند. این شماره، جایگاه بلندی در فرهنگ ایرانی داشته و از آن میان، ایرانیان هفت روز هفته را بر پایه آن 7 کرهي آسمانی پی نهاده و نام آنها را بر روزهای هفته نهادند. برترین روزها «روز مهر» بود که «خور- شید(روز خور)» نامیده شد. این روز به همراه آیین مهر ایرانی به اروپا رفت و Sunday(روز خورشید) نام گرفت، و همان گونه که میدانیم، اینک روز نیایش ایشان در کلیساها، همین روز است.(و نمونههای دیگر، Monday: روز ماه، Wednesday: روز تیر، suturday: روز کیوان و ...). همچنین، شمارهي 12 که در فرهنگ ایرانی گرامی داشته شده و برای نمونه میتوان از 12 گلبرگ گلهای سنگنگارههای پارسه(تخت جمشید)، و نیز بخش کردن سال به 12 ماه و همچنین شمار 12 چِهراَختر(صورت فلکی) در دانش کهن ستارهشناسی ایرانیان نام برد. |
بنام خدا
ميترا دهموبد :
انگار كه سرم را به جايی كوفته باشند، نمی دانم شايد هم، جايی را به سرم كوفتند، مَنگ شده بودم، مَنگِ مَنگ. چشمهايش را در چشمهايم دوخت و گفت: «خُوب، مگه چيه؟»
«خليج عر...»، داشت بزرگ و بزرگتر ميشد، انگار داشت برايم شكلک درميآورد، چشمهايم را بستم و با انگشت، چرخ كوچكی به كُرهی زمين روي پيشخوان مغازه دادم.
كوچک كه بوديم، يک كُرهی جغرافيايي گرد داشتيم همچون همهي كُرهها. از ميان همهي سرزمينهاي ريز و درشت روي كُره، ايران را پيدا می كرديم، انگشت می گذاشتيم روي ايران، و چرخ پرشتابي به كُره می داديم. همانگونه كه كشورها سرشان می چرخيد و سرِ ما هم می چرخيد و چشمهايمان تا به تا می شد، دوباره انگشت می گذاشتيم روی ايران. كُره از چرخش می ايستاد و همهچيز آرام می شد.
نفس حبسشدهمان را آزاد ميكرديم و در هواي «ايران»، نفس ميكشيديم.
«كُره» را كه پشت شيشهي مغازهی نوشتافزارفروشی ديدم، ياد ايرانِ كودكيهايم زنده شد. صاحب مغازه، كُره را آورد، گذاشت جلويم، روي پيشخوان. انگشتم را گذاشتم روي «ايران» و به عادت گذشته، چرخي به كُره دادم، ميان شتابي كه كُره براي چرخيدن داشت، ناخودآگاه انگشتم را گذاشتم روی ايران و كره را از چرخش نگاه داشتم، خواستم نفس بكشم اما «خليج عر...» كه پايين ايران نشسته بود، نفسم را بريد.
بدتر از آن، پاسخ صاحبمغازه بود و بی تفاوتی اش كه بر سرم آوار شد.
«خليج عر...» روی كُرهای در يک نوشتافزارفروشی، در ايران، در تهران، در پايتخت آدم و دود! و نگاههاي بيتفاوت مردي كه فارسي سخن ميگفت اما نگاهش، ايراني نبود، نگاههای مردی كه از براي شغلی كه برگزيده بود، از كودكی، بر اين گمان بودم كه بايد فرهنگی باشد، اما نبود.
از مغازه زدم بيرون، در هواي دودگرفتهی خيابان كريمخان زند، نفس حبسشدهام را بيرون دادم و آه كشيدم. به راه افتادم، سر خيابان «ايرانشهر»، ايستادم و به ديوار تكيه دادم، آه ايرانشهر.
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
شهر جولیان از شهرهای تاریخی ایلام، در حالی که نمادی از تمدن ایرانی است، امروزه، جايی برای کشاورزی شده و گندم و جو، در آن کاشته میشود. |
بنام خدا
|
● |
رخدادهای تاریخی و آیینی ایران از 15 تا 21 بهمن |
گروه مردم :
شنبه 15 بهمن:
- روزی كه خشایارشا یهودیان را از توطئه قتل عام نجات داد، خشایارشا ــ شاه وقت ایران ــ كه بر سرزمینی از هند تا دانوب و از استپ های شمال خاوری آسیای میانه تا لیبی حكومت می كرد، پس از فرونشاندن شورش بابل (عراق جنوب غربی امروز) در 482 پیش از میلاد، تصرف آتن در سال 480 پیش از میلاد و بازگشت از لشكركشی به اروپا، در چهارم فوریه 479سال پیش از میلاد (15 بهمن) توسط بانویش «استر Esther» از خاندان شائول و یهودی كه در شهر همدان مدفون است از توطئه هامان «بزرگ وزیر» خود برای كشتار اتباع یهودی امپراتوری ایران آگاه شد و همان شب دستور لغو آن را صادر كرد كه به نوشته مورخان یونانی و یهود، این دستور در سه روز به سراسر امپراتوری رسید كه با وسائل آن زمان، ركوردی بی سابقه است.
سهشنبه 18 بهمن:
- انتشار پول کاغذی در ایران در 716 سال پیش ـ فساد اداری ارث مغولها برای ایران و روسیه، هفتم فوریه 1294 (جمادی الاخری 693 قمری) و دوران حکومت گیخاتوخان مغول حکمران وقت، ایران بمانند چین دارای پول کاغذی (اسکناس) شد که «چاو» نام داشت. حکام مغولی چین (دودمان یوان) از سال 1271 پول کاغذی در آن کشور رایج کرده بودند زیرا که طلا و نقره موجود در چین تکافوی هزینه های سنگین آنان نبود. قدمت پول کاغذی در چین که به صورت «بلوکی ـ نوعی مهرزنی» چاپ می شد به سال 600 میلادی بازمی گردد ولی پولی دائمی نبود و هرگاه که هزینه های دولت بالا می رفت و طلا برای ضرب سکه کافی نبود پول کاغذی چاپ می کردند که نوعی برات (حواله خزانه داری دولت) بود. گیخاتوخان که مردی ولخرج و سطحی بود و بزرگ وزیرش ـ صدر جهان (صدرالدین احمد خالدی زنجانی) ولخرج تر از او ـ تصمیم به رایج کردن پول کاغذی گرفتند که این تصمیم به اجرا درآمد و «چاو» که قطعی بزرگ داشت و «چاو مبارک» خوانده می شد به جریان گذارده شد.
چهارشنبه 19 بهمن:
- هلاكوخان مغول به مناسبت سالگشت مرگ او، هولاگوخان، ایلخان متصرفات مغولان در آسیای غربی و از جمله ایران هشتم فوریه 1265 میلادی (19 بهمن ماه) در 48 سالگی درگذشت و در جزیره كبود واقع در دریاچه ارومیه دفن شد. [اعراب «هُلاكو» می نویسند زیرا كه حرف «گ» ندارند]. وی كه نوه چنگیز و برادر قوبیلای قاآن (خان بزرگتر مغولان و خاقان چین) بود در طول ایلخانی خود، بین النهرین، سوریه و قسمتهای دیگری از آناتولی را تصرف كرد، شهر بغداد را در دهم فوریه 1258 و شهر دمشق را در یكم مارس 1260 میلادی تصرف، قتل عام و ویران ساخت و به خلافت «اسمی» عباسیان [در بغداد] و حكومت ایوبیان [برسوریه] پایان داد، ولی ارتش او در سوم سپتامبر 1260 در ناحیه «عین جالوت» از نیروهای سلطان مصر (از دودمان مملوك) شكست خورد و فلسطین و بیشتر سوریه را ازدست داد و به شرق فرات عقب نشست.
پنجشنبه 20 بهمن:
- بیستم بهمن؛ آزاد شدن ایران خاوری از سلطه عربان، یعقوب لیث مبارز خستگی ناپذیر راه تجدید استقلال و یکپارچگی ایران، حاکمیت ملّی ایرانیان و قهرمان میهن كار آزادكردن هرات، بامیان، بلخ، كابل، غزنه و بُست از سلطه عرب (تازیان) را نهم فوریه سال867 مصادف با 20 بهمن تكمیل كرد. یعقوب در طول یازده سال بعد نیشابور، گرگان، كرمان، فارس و خوزستان را هم از چنگ عرب خارج ساخت و و درجریان پیشروی به سوی بغداد در ناحیه دیرالعاقول (کنار دجله) با سپاه اعزامی حکومت عباسیان رو به رو شد و به نبرد پرداخت. یعقوب پیشنهاد سازش خلیفه را رد کرد. وی درخوزستان خودرا برای لشکرکشی دیگری به سوی بغداد آماده می کرد که براثر بیماری قولنج درگذشت و در همانجا مدفون شده است.
آدینه 21 بهمن:
- افتادن بغداد به دست هلاکوخان مغول و قتل عام صدها هزار تن از ساکنان آن، دهم فوریه سال 1258 (21 بهمن ) سپاهیان هلاكوخان نوه چنگیز و ایلخان مغول ایران بغداد را تصرف کردند و 17 روز طول كشید تا تا این افراد بغدادیان را قتل عام و این شهر را ویران سازند. بغداد هنگام تصرف به دست مغولان بیش از چهارصد هزار تن جمعیت داشت كه بیشتر آنان به دست مغولان كشته شدند. آمارهای مختلف ـ از 80 تا 300 هزار تن ـ درباره شمار مقتولان بغداد داده شده است. هلاکو در دهمین روز تصرف بغداد، المستعصم ــ آخرین خلیفه عباسی را هم (به صورت نمدمال کردن) کشت و به عمر خلافت عباسیان پایان داد.
برگرفته از تارنمای دکتر انوشیروان کیهانی زاده
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
«خسرو افسری»، مدیرکل حفاظت محیطزیست سیستان و بلوچستان گفت: «چهار شکارچی خلافكار تبعه امارات متحده عربی که 10 شاهین شكاري را بهگونهاي غير قانوني به ايران آورده بودند، در این استان دستگیر شدند.» |
|
||
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - شهداد حیدری : | ||
«در روزگار ساسانیان، زن ایرانی از حق مالکیت برخوردار بود. قوانین آن زمان پشتیبان حق زنان و استقلال آنان بود. از اینروست که در تاریخ ساسانیان، نمونهای نمییابیم که مردان توانسته باشند با خشونت با زنان برخورد کنند.»
|
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - آرميتا فرهمند : | ||
كرمانيها، جشن سده را دهم بهمنماه در كنار يكديگر، در باغچهی بوداغآباد جشن گرفتند. ايرانيان، نخستين مردمي كه خداي يكتا را شناختند
همزيستي زرتشتيان و غيرزرتشتيان در كرمان ايرانيان، گذشتهي پرافتخار خود را فراموش كردهاند شاهنامه، برآمده از استورههای يونانی نيست خواب بوديم، نيمهی جهان به نام انگليسی ها شد سده، كهنترين و پرمعناترين جشن ايرانی برگزاري «سده»ي كرمان، با همت بزرگان شهر |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
ستون و سرستونهای شهر باستانی استخر فارس در گودالهايی بدون هيچگونه نگهداری رها شدهاند. کارشناسان ميراث فرهنگی دربارهی وضعيت بد اين آثار هشدار می دهند. معاون سازمان ميراث فرهنگی فارس اما واژهی رها شدن را برای اين آثار شايسته نمی داند و می گويد که اين گستره، مشکلات بسياری دارد اما چه کاری می توان انجام داد؟ |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
گروه شاهنامه : | ||
در سال 346 مهی، ابومنصور توسی، فرمانروای توس و نیشابور، که مردی دهقاننژاد و دوستدار فرهنگ نیاکانی بود، به وزیر خود ابومنصور مُعمری دستور داد تا از دانشوران ایرانی بخواهد تاریخ باستانی ایران را که به زبان پهلوی و در کتابی به نام «خدای نامگ» گردآوری شده است، به پارسی درآورند. معمری چهار دانشمند فرزانهی ایرانی را، که همگی زرتشتی بودند، از گوشه و کنار ایران فراخواند و از آنان چنین خواست که در توس بنشینند و نامهی شاهان ایران و کارنامهی ایشان را، از آغاز تا روزگار یزگرد سوم، بنویسند. نام آن چهار تن دانشور بزرگ ایرانی چنین بوده است: |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
توران شهریاری : | ||
بهمنجه آمد بگشاييد بر او در ريزيد به شادی می گلرنگ به ساغر در اين شب فرخنده و سرمای زمستان آتش بفروزيد چو بگذشته به مجمر شادی و اميد است فروغ دل انسان سرمايه بهروزی و پيروزی كشور فرهنگ كهنسال وطن ژرف چو درياست شاد آنكه چو غوّاص در آن گشت شناور ايران كهن بود پيامآور شادی شادی همه جا بود بهين سرخط دفتر هر ماه به جشنی طربانگيز بياراست هر جشن چو نوروزِ طربزا، طربآور بهمنجه جشنی است به روز و مه بهمن تارش همه از شادی و پودش همه از فرّ بهمن بود انديشه نيكو و سپنتا يادآور آيين نياكان هنرور انديشه نيكو دهش و داد خدايی است در هر دو جهان نيست از اين داده نكوتر آن را به اوستايي گويند وهومن اين واژه بود با منش نيک، برابر هومن كه نشانيست ز انديشه نيكو در گيتی و مينوست بهين داده داور سرلوحه هستی به جهان شور و سرور است شاديست روان، گيتی خاكی است چو پيكر هر دم كه به شادی گذرد زندگی آنست اين را كند ايرانی فرهيخته باور آن چشمه حيوان كه شنيديم همين است چيزی كه نجُستش به همه عمر سكندر اندوه بود زاده اهريمن بدكار دل را بكند ريش بتر از دم خنجر از غم بگريزيد كه غم دشمن جانست هر دم كه به غم می گذرد عمر تو مشمر از غصه دو تا گردد بالای بلندان شد در كف غم، خم كمر سرو تناور شادی و خوشی موهبت و داده مزداست بايد كه از اين راه شود روح توانگر |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
صديقه نوده فراهانی : | ||
سالها پیش آیینی زیبا و باشکوه در گوشه و کنار ایران برپا میشد که در هر شهر و دیار آن را به نامی میخواندند. برپایهی این سنت کهن، چند روز پس از آغاز زمستان (تقریباً میانهی زمستان) مردم روستاهای اراک، ساوه، محلات، آشتیان، تفرش، شازند و سایر گسترههای استان مرکزی آیین «کوسه گردی یا کوسه ناقالدی» برپا میکردند. مردم باور داشتند که آمدن ناقالدی شگون دارد و با خود خیر و برکت میآورد و شوند(:موجب) باروری و زایش میش و بزها و گاوها میشود، از سوی دیگر چوپانان و گاهی افراد فقیر و بیچیزی که اجراکنندگان این آیین بودند از این راه چیزی به دست میآوردند تا زمستان را راحتتر بگذرانند. با فرارسیدن هنگام ناقالدی(ناقالی)، کودکان و نوجوانان و حتا بزرگترها هم شاد میشدند. از سوی دیگر این مراسم تفریح، سرگرمی و تفنن به همراه داشت.
برپایهی یک افسانهی کهن، حضرت موسی که در خدمت حضرت شعیب چوپانی میکرد، یک بار در زمستان سری به گوسفندان زد و متوجه شد که همگی دو قلو به دنیا آورده اند. چون به خانه بازگشت از شادی به همسر خود مژده داد و به شادمانی پرداخت. این جشن در روزگاران کهن ویژهی چوپانان و گلهرانان بوده ولی امروزه دلاکان، حمامیها و افراد متفرقه و بیچیز، ناقالدی راه میاندازند. بازیکنان در این جشن 5 تا 10 تن هستند. نخستین کس با پوشیدن لباس نمدی چوپانان و به سر کردن پوست بزغاله و آویزان کردن زنگوله به خود، به نقش کوسه یا ناقالدی درمیآید. دومین کس پسری پانزده ساله با پیراهن و چادری زنانه، نقش عروس کوسه را دارد. دو تن دیگر هر کدام دو شاخ به سرشان میبندند و چند زنگ هم به خود میآویزند (این دو تن تکه نام دارند). از این دو تن یکی توبره (خورجینی بزرگ) به دوش میاندازد و انعام مردم را گردآوری میکند. در این میان دو تا سه تن با ساز و دهل نوازندگی میکنند. کوسه که در پیشاپیش گروه حرکت میکند با دستان خود صدای زنگولههای بسته شده به خود را درمیآورد و سپس درون خانهای میشود (در این روز مردم در خانه را باز نگه میدارند) و با پاشنهی کفش و یا چوبدستی خود ضربهای به در طویله میزند. با این باور که این کار شگون دارد و خیر و برکت برای صاحب خانه میآورد. کوسه همچنان صدای زنگولهها را درمیآورد و چکامههایی میخواند (که البته در گسترههای گوناگون کمی تفاوت دارد): ناقالی گُنده گُنده چهل رفته پنجاه مانده بزتان بره میزاد میشتان بزغاله میزاد گربهتان سگ توله میزاد زنتان بچه میزاد ناقالی به این بزرگی کالا پالا نداره مشتی رفته براش بیاره الله نگهش بداره ... پس از آوازخوانی کوسه و دو تکه (کسانی که در پوست بز نر هستند) با یکدیگر چوببازی میکنند و عروس و کوسه با هم میرقصند. صاحب خانه نیز به اندازهی توانایی، به اجراکنندگان، پول یا خوراکی میدهد و آنان نیز با دعاهای خیر و چکامههایی از وی سپاسگذاری میکنند. اوج جشن و هنرنمایی کوسه و همراهان در خانهی کدخدای ده است و صاحب خانه هم مبلغی پول یا خوراکی به کوسه میدهد. این جشن افزونبر روستاهای استان مرکزی در گیلان، مازندران، آذربایجان، کردستان و بسیاری شهرها و روستاهای دیگر با اندک تفاوتی برپا میشده است. شوربختانه این مراسم سالهاست که دیگر در این گستره انجام نمیشود و چه خوب است اگر دوباره این آیینهای باشکوه که ریشه در باورها و فرهنگ پربار ایرانمان دارد زنده شده و به آیندگان منتقل شود. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
سردر، ديوار ورودی و گسترهی آرامگاه سعدی، که طراحی «آندره گدار» بوده، بهبهانهی بهسازی ويران می شود. اين در حالي است که گسترهی بيرونی آرامگاه، پيش ازاين، برپايهی نمادهای عرفانی طراحی شده بود اما طراحی تازه، نگاهی همانند يک پارک است. |
برگـزاری جشن باستـانی سـده، در شهر کـرمان
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - میترا دهموبد : | ||
پروژهی آبرسانی از سرچشمههای رود كارون در لرستان براي برآورده كردن نياز آبی شهر قم، جان ٢٥٠٠ سنگنگارهی هزارانسالهی تيمره را گرفت. |
بنام خدا
نتايج يک بررسی نشان ميدهد که کشور مالت بيشترين ميزان تعطيلات را در جهان دارد.
ايسنا: موسسه مطالعاتی مرسر در يک تحقيق به بررسي ميزان تعطيلات کشورهاي مختلف جهان پرداخته و 30 کشور جهان را که بيشترين ميزان تعطيلات را دارند فهرست کرده است.
اين موسسه براي بررسي خود به تعطيلاتي پرداخته است که شامل کارمندان کشورها ميشود.
به اعتقاد اين موسسه دو نوع تعطيلات وجود دارد: يکی تعطيلات عمومی و ديگری تعطيلاتی که طبق قانون برای کارمندان در نظر گرفته است.
پس از کشور مالت، اتريش، لهستان و بوليوی در مکانهای بعدی جای گرفتهاند.
يونان، انگليس، سوئد، اسپانيا، فرانسه، ونزوئلا، پرتغال، لوکزامبورگ، ژاپن، فنلاند، قبرس، پرو، دانمارک، مجارستان، کرواسي، برزيل، جمهوري چک، آرژانتين، امارات، نروژ، ايتاليا، بلژيک، استراليا، آلمان، ايرلند و هند ديگر کشورهايي هستند که به ترتيب بيشترين تعطيلات را براي کارمندان ادارهجات در نظر گرفتهاند.
نكته قابل توجه اين است كه با وجود اعتقاد عمومي در ايران مبني بر تعطيليهاي فراوان در كشورمان، اما ايران در ليست كشورهاي داراي تعطيلي زياد جايي ندارد.
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
صديقه نوده فراهانی : | ||
باغ گلشن، بهشت کوچکی است در دل کویر ایران. این باغ زیبا در بخش خاوری(:شرقی) شهر طبس، از شهرستانهای شمال خاوری(:شرقي) استان یزد و در کنار کویر لوت است. این باغ به دستور میرحسن خان، سومین فرمانروای طبس، از سلسله خانهایی که به وسیلهی نادرشاه به فرمانروایی برگزيده شدند، ساخته شد. نهرهای آب شهر از میان آن میگذرد و درختان سرو و نارنج و پلیکانهای زیبایش دیدنی است. |
بنام خدا
نام روزهـای هفتـه در ایـران باستـان
نام روزهای هفته فرنگی از گاهنامه کهن ایرانی برگرفته شده است می دانیم که نام روزهای هفته در ایران باستان بدین گونه بوده است:
کیوان شید (شنبه):
نخستین روز هفته به نام کیوان شید نامگذاری شده است که تشکیل شده است از کیوان + شید. کیوان بعد از مشتری بزرگترین سیاره شمرده میشود که 700 برابر زمین است. آنرا زحل نیز نامیده اند. شید نیز به چم (معنی) نور و روشنایی است. از این رو روز نخست ایرانی حکایت از سیاره روشن و نورانی را دارد.
مهر شید (یکشنبه):
روز دوم از هفته مهرشید است که مهر آن به چم (معنی) دوستی و مهربانی در پهلوی میتراست. مهر برگرفته شده از آئین هفت هزار ساله میترایی است. مهر همچنین ایزد عهد و پیمان است و در اوستا آمده است که هیچ چیز بر ایزد مهر پوشیده نخواهد بود. نامگذاری این روز به مهرشید حکایت از تعهدی است که بین مردمان باید برقرار باشد زیرا در ایران باستان پیمان شکنی و دروغ بزرگترین گناهان به حساب می آمده است. شید نیز به چم (معنی) روشنایی و نور می باشد.
مهشید (دوشنبه):
مه بر گرفته شده از ماه است که این نیز از آیین میترایی کهن ایرانی آمده است. خورشید و ماه از تندیس های آئین میترایی بوده است که نشان از قدرت و پویایی جهان آفرینش داشته است. سومین روز هفته در ایران باستان به نام این نماد خداوند نامگذاری شد و آنرا مهشید به چم (معنی) ماه روشن و نورانی نام گذاشتند.
بهرام شید (سه شنبه):
بهرام برگرفته شده از ورهرام زبان پهلوی باستان است و از یک سو نام ستاره مریخ است. بهرام ایزد پیروزی در ایران باستان شمرده می شده است و اندیشه نیاکان ما بر این بوده است که خداوند یکتا (اهورامزدا) نیروی هایش را برای اجرا در بین افراد بشر بین ایزدان (فرشتگان) خود تقسیم نموده است تا آنان آنرا برای مردمان پیاده کنند. از این رو بهرام ایزد پیروزی نامیده شده بوده است و چهارمین روز هفته به نام روز پیروزی روشنایی بر تاریکی و غلبه انسان بر بدی ها و اهریمن نامگذاری شده است.
تیرشید (چهارشنبه):
تیر برگرفته شده از تیشتر پهلوی است. نیاکان ما تیر را ایزدان و نگهبان باران نامگذاری نموده اند و اینگونه می پنداشته اند که اهورامزدا برای یاری رسانی به کشاورزان و جلوگیری از خشکسالی و باروری زمین و سبز و سالم و پاکیزه ماندن جهان به ایزد باران فرمان میداده است که به یاری مردمان برسد. در کل این روز به نام روز روشنایی باران و خواست پروردگار برای حفظ طبیعت نامگذاری شده است.
اورمزد شید (پنجشنبه):
اورمزد نام دیگری از دهها نام اهورامزدا است که همه حاکی از قدرت و توانایی پروردگار است. این نام از واژه های پهلوی ارمزد، هرمزد، اورمزد، هورمزد، اهورامزدا، مزدا گرفته شده است. از این رو پنجمین روز هفته به نام روز روشنایی خداوند نامگذاری شده است. از اینرو این واژه هنوز به گونه ای دیگر در شب های جمعه برقرار است و هنوز تصور مردمان ما بر این است که شب های جمعه روز ارتباط با خداوند و فوت شدگان است.
ناهید شید (آدینه):
ناهید همان آنهیته یا آناهیتا است که ایزد آب قرار گرفته است. در اوستا آناهیتا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا، قدی بلند و اندامی تراشیده نام نهاده شده است و نام دیگر ستاره ونوس نیز آناهیتا یا ناهید است. در کل روز جمعه روز روشنایی آب و مظهر بخشندگی و عنایت پروردگار نامگذاری شده است.
اینک با بررسی ریشههای این واژگان به این برآیند ساده میرسیم:
کیوان شید: شنبه
Saturday = Satur + day
Saturn = کیوان
مهرشید: یکشنبه
Sunday = Sun + day
Sun = مهر، خور (خورشید)
مهشید: دوشنبه
Monday = Mon + day
Moon = ماه
بهرام شید: سهشنبه
Tuesday = Tues + day
Tues = god of war = Mars= بهرام
تیرشید: چهارشنبه
Wednesday = Wednes + day
Wednes = day of Mercury = Mercury = تیر
هرمزشید: پنجشنبه
Thursday = Thurs + day
Thurs = Thor = day of Jupiter = Jupiter = هرمز
ناهیدشید یا آدینه: جمعه
Friday = Fri + day
Fri = Frig = day of Venues = Venues = ناهید
بنام خدا
رخدادهای تاریخی و آیینی ایران از 17 تا 23 دی |
گروه مردم :
شنبه 17 دی:
- شمار تلفات رومی ها تنها در دو جنگ با ایران (زمان شاپور دوم)، گزارش رسمی جنگهای روم وایران در سالهای 348 و 350 میلادی (دوران حکومت شاپور دوم معروف به ذوالاکتاف) که به تاریخ 20 اکتبر 351 از سوی ارتش روم تکمیل و به تاریخ هفتم ژوئیه سال 352 به امضای کنستانتینوس دوم امپراتور وقت رسیده و برای اطلاع سنای روم ارسال شده و سپس در آرشیو دولتی روم قرار گرفته و اینک در آرشیو واتیکان نگهداری می شود ارقام تلفات (کشتگان) ارتش روم را به این شرح نشان می دهد: جنگ سال 348 (جنگ یکم) : پنجاه هزار و 231 کشته. جنگ سال 351 (جنگ دوم) : 39 هزار و 12 تن کشته
- روزی که پهلوان تختی ازدست رفت، پلیس تهران 17دی ماه 1346 هجری خورشیدی خبری را در اختیار خبرنگارانی که اخبار جنایی شهر را پوشش می دادند قرار داد که حاکی از آن بود که غلامرضا تختی پهلوان معروف کشتی که شهرت به پیروی از خط دکتر مصدق و مخالفت با روش حکومت کردن شاه را داشت در یک هتل شهر خودکشی کرده و طبق یادداشتی که بر جای گذارده انگیزه او مشکلات داخلی بوده است.
یکشنبه 18 دی:
- روزی که مظفرالدین شاه قاجار پدر 18 دختر درگذشت، مظفرالدین شاه قاجار هشتم ژانویه 1907 (هجدهم دیماه سال 1285 خورشیدی) و ده روز پس از امضای نظام نامه مشروطیت (قانون اساسی که عمدتا از قانون اساسی بلژیک ترجمه شده بود) در 54 سالگی، ظاهرا از بیماری سل درگذشت و ده روز بعد پسرش محمدعلی میرزا تاجگذاری کرد و شاه شد؛ بدون این که از نمایندگان مجلس شورای ملی برای شرکت در این مراسم دعوت بعمل آورد. مظفرالدین شاه که مانند پدرش و عمدتا با استقراض پول با بهره سنگین از بیگانه (روسیه و انگلستان) سه بار (در سالهای 1900، 1902 و 19005) به سفر اروپا رفته بود! دارای شش پسر و 18 دختر بود. وی پس از قتل پدرش ناصرالدین شاه به دست میرزارضای کرمانی در سال 1896 میلادی به شاهی رسیده بود.
دوشنبه 19 دی:
- پول ایران (سکه داریک) دو هزار و 515 ساله شد، طبق بررسی های مستشرقین اروپایی [برپایه نوشته های مورخان یونان باستان که کارهای داریوش بزرگ را دقیقا و وسیعا شرح داده اند] و تطبیق تقویم ها، پول رسمی ایران (سکه داریک) در ژانویه سال 504 پیش از میلاد ضرب و رایج شد و این، نخستین سکه متحد الشکل جهان که دارای وزن و عیار یکسان بود در ژانویه 2011 دوهزار و 515 ساله شده است. داریوش دستور ضرب این سکه را در دومین روز نخستین ماه زمستان سال 504 پیش از میلاد (دیماه و یک روز پس از شب چله ـ یلدا) داده بود. سکه های داریک (گرفته شده از نام داریوش) تا پایان عهد هخامنشیان [سلطه اسکندر مقدونی] رایج بودند. نقش تصویر رئیس کشور بر یکطرف سکه نیز از زمان داریوش مرسوم شده است.
سهشنبه 20 دی:
- جنگ حرّان و بزرگترین شکست نظامی امپراتوری روم از ایران، دهم ژانویه سال 62 پیش ازمیلاد پمپیPompey ژنرال رومی و یکی از اعضای شورای 3 نفری ریاست امپراتوری روم اعلام کرد که سوریه و مناطق اطراف آن ضمیمه قلمرو روم خواهد بود. در آن زمان سوریه به مراتب بزرگتر از امروز و پایتخت آن انتاکیه (Antioch) و شامل جنوب غربی ترکیه امروز، قسمتی از اردن امروز و لبنان بود. این تصمیم،چهل روز بعد توسط یک فرستاده ویژه به اطلاع امپراتوری ایران رسانده شد. پاسخ ایران این بود: دست رومیان از مناطق شرق مدیترانه کوتاه. این مناطق از جمله سوریه و ناحیه اورشلیم باید استقلال داشته باشند و یا تحت الحمایه ایران باشند.
چهارشنبه 21 دی:
- بپاخیزی پسران «آذرک» در سیستان بر ضد حکومت عرب برایران، کرونیکلر های اروپایی شکست سپاه اعزامی خلیفه عباسی از خراسان به سیستان [سیستان بزرگتر] برای سرکوب کردن بپاخیزی پسران آذرک را یازدهم ژانویه سال 798 میلادی نوشته اند. این بپاخیزی از نخستین قیامهای مسلحانه ایرانیان در جنوب خاوری میهن برای کوتاه کردن دست عرب و احیاء استقلال و حاکمیت ملی بود. حمزه پسر بزرگ آذرک پس از این که شنید علی بن عیسی بن ماهان ژنرال و فرماندار عباسیان پسر خود عیسی را مامور سرکوبی قیام سیستانیان کرده است، با چندصد تن انقلابی استقلال طلب در کوههای سر راه کمین کرد و لشکر اعزامی را پراکنده ساخت. علی بن عیسی بن ماهان، خود 14 سال بعد در دو نبرد در ری و همدان، از نیروهایی «انقلاب استقلال ایران» مرکب از داوطلبان مسلح شکست خورد و کشته شد.
- انگلیسی ها 14 افسر ایرانی را که برای دفاع از میهن با آنان جنگیده بودند اعدام کردند! خانواده های افسرانی که توسط انگلیسی ها اعدام شده بودند برای شکایت از وثوق الدوله رئیس الوزراء وقت که به اعتراض آنان توجه نکرده بود 22 دیماه1297 (11 ژانویه 1919) مقابل کاخ گلستان اجتماع کردند ولی از دست دربار سلطان احمدشاه هم در این زمینه کاری برنیامد!. انگلیسی ها 22 تیرماه همان سال (ژوئیه 1918) درست چهارماه مانده به پایان جنگ جهانی اول، چهارده افسر نیروهای مسلح ایران را بدون کوچکترین دلیل اعدام کرده بودند ــ موضوعی که مورخان ما، آن طور که باید به آن توجه نکرده اند.
پنجشنبه 22 دی:
- روزی که امیر تیمور با عبور از تنگه خیبر وارد هند شد، 12ژانویه سال 1397 میلادی امیرتیمور گورکان با نیروهایش به منظور تصرف هندوستان از گذرگاه خیبر گذشت. 341 سال بعد در همین ماه نادرشاه افشار ارتش ایران را از این گذرگاه وارد شبه قاره هند کرد و هر دو موفق به تصرف دهلی شدند. تیموریان که بعدا با کمک صفویه ایران بر هند شمالی و غربی مسلط شدند مدتها براین سرزمین حکومت کردند که در تاریخ به امپراتوران مغولی هند معروفند و نادرشاه با تصرف دهلی با این که پادشاه تیموری وقت را ابقاء کرد باعث تضعیف این امپراتوری شد و راه برتصرف و استعمار و سپس تجزیه این شبه قاره توسط انگلیسی ها هموار گردید.
- روزی که انگلیسی ها قصر شیرین را تصرف کردند، 22 دیماه 1296 (12ژانویه 1918) باراتف ژنرال روس و افرادش [به تصمیم لنین] خاک ایران را ترک گفتند و در پی خروج آخرین نظامی روس از ایران، نیروهای انگلیسی که از طریق عراق هم وارد غرب وطن ما شده بودند قصر شیرین و نیمی از استان کرمانشاه را تصرف کردند. انگلیسی ها در جریان جنگ جهانی اول به بهانه درآویختن با عثمانی (متحد آلمان) که از قرنها پیش بین النهرین (عراق امروز) را در کنترل داشت وارد خاک این سرزمین شده بودند. انگلیسی ها حتی پیش از پیدایش نفت در منطقه، درصدد سلطه بر آسیای غربی ـ مهمترین منطقه استراتژیک جهان برآمده بودند که ورود عثمانی به جنگ جهانی اول فرصتی را که درانتظارش بودند به دست آنان داد.
آدینه 23 دی:
- درگذشت منذر بن نعمان آموزگار فنون جنگ صحرایی بهرام گور، منذر بن نعمان حکمران حیره (مناطقی در غرب فرات و شط العرب) که سالها میزبان و آموزگار فنون جنگهای صحرایی بهرام پنجم (بهرام گور) بود 13 ژانویه سال 473 میلادی درگذشت. وی یک عرب مسیحی بود. از زمان فتح بابل به دست کوروش بزرگ تا جنگ قادسیه، سران حیره خودرا تحت الحمایه ایران می دانستند.
برگرفته از تارنمای دکتر انوشیروان کیهانی زاده