به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

 

گردشگر و گونه های گردشگری



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:تور,توری,توریست,توریسم,تورگردان,تورگردانی,گر,گرد,گردش,گردشی,گردشگر,گردشگری,سازمان های مسافرتی,سفر,سفری,مسافر,مسافری,مسافرت,سیح,سیاح,سیاحت,برنامه ریزی سفر,اقامت,میزبان,مهمان,وانس اسمیت,گردشگری قومی,گردشگری فرهنگی,Tourism,Tornus,گردشگری تاریخی,گردشگری طبیعت گرا,گردشگری تفریحی,گردشگری کاری,توریسم ورزشی,توریسم سیاسی,توریسم بازرگانی,توریسم مذهبی و زیارتی,توریسم ورزشی,گردشگری اجتماعی,گردشگری فرهنگی و آموزشی,گردشگری درمانی,توریسم درمانی,گردشگری تفریحی و استفاده از تعطیلات,گردشگری تفریحی,توریسم تفریحی,توریسم درمانی,گردشگری سیاسی,گردشگری بازرگانی,گردشگری مذهبی و زیارتی,گردشگری مذهبی,توریسم مذهبی,گردشگری تاریخی,گردشگری ساحلی,گردشگری دریایی,گردشگری طبیعت گردی,طبیعت گردی,طبیعت گرد,اکوتوریسم,گردشگری شهری,گردشگری ماجراجویانه,گردشگری سلامت,Health tourism,گردشگری فضا,گردشگری فضایی,گردشگری مجازی,گردشگری الکترونیکی,e tourism,گردشگری بیابانی,گردشگری کاری,گردشگری پزشکی,گردشگری کشاورزی,گردشگری آثار باستانی,گردشگری تفننی,گردشگری فراگیر,گردشگری سفری,گردشگری ویرانه ها,گردشگری نیاشناسی ,گردشگری سیاه,گردشگری افیونی,گردشگری سخت,گردشگری قمار,گردشگری خاص,گردشگری پیوسته,گردشگری تنها,گردشگری چمدانی,گردشگری شکار,گردشگری تشویقی,ژئو توریسم,گردشگری مناسب ,گردشگری آبی,Aquatic Tourismگردشگری شمالگان,City Tourism,Arctic Tourism,Appropriate Tourism,Antarctic Tourism,Electronic tourism,Desert Tourism,Sport Tourism,Political tourism,Business Tourism,Religious Tourism,Educational Tourism,Cultural Tourism,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

ر

 

‏خدایا تو ایران ما بحران آب داریم ولی تو کشور مجاورمون عربستان بحران شاش شتر.اینم از عرب عربستان که دنبال این شتر راه افتاده واسه جرئه ای ادرار نوش جونت عرب این شاش شتر گوارای وجودت عرب. فکرشو بکن بری رستوران گاسون بیاد بگه چی میل داری بعد عربه بگه یه لیوان شاش شتر تگری خخخخخخخخ‏
 


ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 21 مرداد 1393برچسب:عرب,شاش,شتر,شاش شتر,تگر,تگری,,
ارسال توسط سورنا

به نام خدا

 

تاریخ بارها تکرار می شود:

این بار در مورد عمر و داعش

گروه تروریستی داعش همانند نیاکان نجس و حرامزاده های صدر اسلام به زنان و نوامیس مردم تجاوز می کنند.

و شگفت اینکه ایرانیان با غیرت با دیدن و تماشا کردن تجاوز به نوامیسشان باز با آغوش بسیار باز اسلام را پذیرا شدند ..........

 





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


رد پای ایرانیان در تاریخچه‌ی پیتزا

سربازان داریوش (486-521 پیش از میلاد) نوعی نان پهن را روی سپرهای خود می‌پختند و روی آن را با پنیر و خرما می‌پوشاندند. یونانی‌ها پختن چنین نان‌هایی را از ایرانیان آموختند. این نان از یونان به روم رفت و در جنوب ایتالیا معمول شد.

 

نام پیتزا با نام ایتالیا و شهر ناپل گره خورده است. اما این غذای پرطرف‌دار راه درازی را پیمود تا به یک غذای جهانی تبدیل شد.

به گزارش همشهری آنلاین، سربازان داریوش (486-521 پیش از میلاد) نوعی نان پهن را روی سپرهای خود می‌پختند و روی آن را با پنیر و خرما می‌پوشاندند. یونانی‌ها پختن چنین نان‌هایی را از ایرانیان آموختند. این نان از یونان به روم رفت و در جنوب ایتالیا معمول شد.

300 سال پیش از میلاد، یک مورخ رومی به نام Marcus Porcius Cato در کتاب خود نوشت: "گردی پهنی از خمیر که با روغن زیتون، سبزی و عسل پوشیده شده و روی سنگ پخته می‌شود" این نشان می‌دهد که رومی‌ها به
پیتزا علاقه‌ داشته‌اند و آن را با فرهنگ غذایی خود سازگار کرده‌ بودند؛ چرا که روغن زیتون در روم بسیار معمول بود.

علی‌رغم اینکه برخی اعتقاد دارند
پیتزا از روم به جنوب ایتالیا راه یافت و تا مدت‌ها آن را غذای فقیران می‌نامید‌ند، برخی نیز عنوان کرده‌اند که این غذای بسیار خوشمزه قدمتی نسبتاً طولانی دارد و به زمان اهالی یونانی ساکن در ماگناگریسیا در جنوب ایتالیا باز می‌گردد.

باستان شناسان در حین حفاری‌های خود در شهر پومپی در ایتالیا به بقایای مغازه‌هایی برخوردند که نشان‌دهنده شباهت این مغازه‌ها با
پیتزافروشی‌های امروزی هستند. البته پیتزا در آن زمان به شکل امروزی وجود نداشت و فقط شامل نان مسطح گردی بود که با آرد عمل می آمد و همراه ادویه و روغن پخته می‌شد.

در آن زمان گوجه فرنگی در اروپا ناشناخته بود و شیر گاومیش هندی که از آن برای تهیه پنیر مازارلا (پنیر
پیتزا) استفاده می‌شود، برای اهالی کامپانیا در ناپل هنوز مفهومی نداشت.

گوجه فرنگی برای اولین بار در قرن شانزدهم وارد اروپا شد اما در ابتدا آن را میوه‌ای سمی می‌دانستند! تا اینکه در اواخر قرن هجدهم مردم فقیرنشین ناپل از آن به عنوان ماده اصلی در نان‌های
پیتزا شکل خود استفاده کردند. این نان‌های پیتزایی به زودی توجه جهانگردان را به خود جلب کرد و آن‌ها را به مناطق فقیرنشین ناپل کشاند پیتزای مدرن در شکل امروزی در سال 1889 یک آشپز درباری به نام رافائل اسپوزیتو درست شد.

رافائل اسپوزیتو که در نانوایی در شهر ناپل کار می‌کرد، به فکر درست کردن
پیتزای مخصوصی افتاد و آن را به عنوان هدیه برای پادشاه امبرتو و ملکه مارگریتا برد.

این
پیتزا شکلی بسیار میهن پرستانه داشت و مثل پرچم ایتالیا به رنگ‌های سفید و قرمز و سبز درست شده بود. ملکه از این پیتزا بسیار استقبال کرد و به احترام او نام این پیتزا را مارگریتا (یا همان پیتزای سبزیجات) گذاشتند.

این
پیتزا استانداردی را تعیین کرد که تا به امروز در سراسر جهان در پیتزاها وجود دارد. تا حدود سال ۱۸۳۰ پیتزاها در دکه های کنار خیابان به فروش می‌رسیدند و اولین پیتزافروشی واقعی به نام آنتیکاپورت آلبا برای اولین بار در ناپل باز شد.

پیتزا در بین ایتالیایی ها بسیار محبوب شد و به زودی به صورت غذای محلی آنها درآمد. یک مهاجر ایتالیایی به نام جنارولمباردی مغازه کوچکی در محله ایتالیایی نشین نیویورک باز کرد. شاگردش آنتوتیو توتونوپرو شروع به پختن پیتزا و فروش آن در مغازه کرد.

طولی نکشید که
پیتزاهای توتونوپرو بسیار پرطرفدار شد و لمباردی را به فکر باز کردن یک پیتزا فروشی در سال ۱۹۰۵ انداخت.

اما در این زمان مصرف
پیتزا هنوز به مهاجرین ایتالیایی محدود می‌شد و بین آمریکایی‌ها محبوبیت چندانی نداشت. بعد از جنگ جهانی دوم مصرف پیتزا فراگیرتر و بین سربازان آمریکایی در ایتالیا بسیار پرطرفدار شد به طوری که گاهی پیتزافروشی‌ها نمی‌توانستند جوابگوی تقاضای بی حد و مرز مشتریان آمریکایی خود باشند.

آمریکایی که از این غذای محلی خوششان آمده بود و آن را با خود به خانه بردند. ایتالیایی‌ها که بعد از جنگ اقتصادشان صدمه دیده بود با مهاجرت به سایر کشورهای اروپایی،
پیتزا را در تمام اروپا رواج دادند.

با رشد جمعیت در دهه ۱۹۵۰ بخصوص در آمریکا کم کم رستوران‌های زنجیره‌ای به وجود آمدند. چون
پیتزا نسبتاً سریع و آسان تهیه می‌شد و حملش آسان بود.

رستوران‌ها نیز به این فکر افتادند که برای جلب مشتری بیشتر، قسمتی از کار خود را به حمل
پیتزاهای سفارش داده شده به خانه مشتریانشان (به صورت مجانی) اختصاص دهند.





ارسال توسط سورنا


به نام خدا


134303 835 درخت کريسمس هم ایرانی از آب در آمد!

آراستن سرو و کاج در کریسمس از ایران باستان الهام گرفته شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصا سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریکی و سرما می‌نگریستند.

 

در ایران باستان و در شب یلدا، درختی بنام درخت یلدا تزئین می‌شد که عموماً از درخت سرو و کاج استفاده می‌شد. گفته می‌شود آراستن سرو و کاج در کریسمس از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصا سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریکی و سرما می‌نگریستند و در خور روز یا دیگان روز  نخست دی ماه در برابر سرو می‌ایستادند و عهد می‌کردند تا سال بعد مقاوم و پایدار باشند و یک نهال سرو دیگر کشت کنند.همچنین بر طبق باورهای ایرانیان، سبزی در آغاز سال، نشان برکت در سرتاسر آن سال است که بر اساس همین باور رسم کاشتن سبزه در آغاز سال و همزمان با جشن نوروز به تدریج جایگزین درخت شد.

اما در اروپا از حوالی سده شانزدهم بنا به روایتی و بنا به روایتی دیگر در سده چهاردهم، ابتدا از آلمان و سپس لهستان و پس از آن دیگر نقاط اروپا، استفاده از درخت کریسمس، فراگیر می‌شود.سنت درخت کریسمس، به آلمان سده شانزدهم میلادی و زمانی که مسیحیان، درختان تزیین شده را به خانه‌های خود آوردند، برمی‌گردد. همچنین در آن زمان عده‌ای هرم‌هایی از چوب می‌ساختند و آنرا با شاخه‌های درختان همیشه سبز و شمع تزیین می‌کردند.

به تدریج رسم استفاده از درخت کریسمس در بخشهای دیگر اروپا نیز طرفدارانی پیدا کرد.در تزیین درختهای کریسمس اولیه، به جای مجسمه فرشته در نوک درخت، از پریهای کوچک به نشانه ارواح مهربان یا زنگوله که برای ترسانیدن ارواح شیطانی به کار می‌رفت استفاده می‌شد.در لهستان، درخت کریسمس با مجسمه‌های کوچک فرشته، طاووس و پرندگان دیگر و تعداد بسیار زیادی ستاره، پوشیده می‌شد. در سوئد، درخت را با تزیینات چوبی که با رنگهای درخشان رنگ آمیزی شده اند و اشکال کودک و حیوانات از جنس پوشال و کاه تزیین می‌کنند. دانمارکیها، از پرچمهای کوچک دانمارک و آویزهایی به شکل زنگوله، ستاره، قلب و دانه برف استفاده می‌کنند. مسیحیان ژاپنی بادبزنها و فانوسهای کوچک را ترجیح می‌دهند.تزیین درخت در اوکراین نیز بسیار جالب است، آنها حتما در تزیین درخت خود از عنکبوت و تار عنکبوت استفاده می‌کنند و آنرا خوش یمن می‌دانند، زیرا بنا بر یک افسانه قدیمی، زنی بی‌چیز که هیچ وسیله‌ای برای تزیین درخت و شاد کردن فرزندان خود نداشت، با غصه به خواب می‌رود و هنگام طلوع خورشید متوجه می‌شود که درخت کریسمس خانه اش با تار عنکبوت پوشیده شده است و این تارها با دمیدن خورشید به رشته‌های نقره مبدل شده‌اند.

134303 835 درخت کريسمس هم ایرانی از آب در آمد!

اما امروزه در سراسر جهان اشکال مختلفی از درخت کریسمس مرسوم شده که گاهی بسیار گرانقیمت هستند و تعدادی از انها ممکن است از نظر ابعاد و قیمت در گینس ثبت جهانی شوند رونمایی شده است.

به عنوان مثال، در اوایل ماه دسامبر امسال بزرگترین و بلندترین درخت شناور دنیا در ریودوژانیرو روشن شد. این درخت دارای ویژگی‌های مختلف است و نزدیک به ۵۴۲ تن وزن دارد. این درخت همچنین با ۸۵ متر ارتفاع یکی از بلندترین درخت‌های کریسمس به شمار می‌رود. این درخت دارای ۳٫۱ میلیون چراغ همیشه روشن است که در نوع خود یک رکورد محسوب میشود.

فرانسه کشوری است که به داشتن شکلات‌های بسیار خوب معروف است و از همین رو یک درخت کریسمس شکلاتی نیز در این کشور شاید به نظر عادی برسد. این درخت که نزدیک به ۱۰ متر ارتفاع دارد از بیش از ۴۰۰ کیلوگرم شکلات تهیه شده است و قرار است قطعات آن به نفع خیریه کودکان بی سرپرست فروخته شود.

چندی پیش در یکی از هتل‌های دبی درختی رونمایی شد که عنوان گران ترین درخت کریسمس را به همراه دارد. این درخت بر روی یک پایه از طلا گذاشته شده است و روی آن نیز تنها با الماس‌های مختلف و طلا تزئین شده است. به طور کلی نزدیک به ۱۸۰ الماس روی این درخت به کار رفته است و نزدیک به ۱۱ میلیون دلار نیز قیمت گذاری شده است.

یک جواهر فروش ژاپنی به تازگی از یک درخت کریسمس تمام طلا رونمایی کرده است. او این درخت ۲٫۴ متری را به کمک شرکت والت دیزینی ژاپن ساخته است. این درخت نزدیک به ۲۰ کیلوگرم طلای خالص دارد و قیمت آن نیز نزدیک به ۴٫۲ میلیون دلار اعلام شده است. این درخت تا پایان سال ۲۰۱۲ در مغازه طلا فروشی باقی می‌مانند و به نمایش عمومی گذاشته خواهد شد.در ابتدای سال ۲۰۱۲ سرزمین لگو در اقدامی جالب بلندترین درخت لگویی دنیا ساخت. این درخت که نزدیک به ۹ متر ارتفاع دارد از بیش از ۴۰۰ هزار تکه لگو ساخته شده است و ۱۰ هفته نیز زمان برای ساخت آن صرف شده است. این درخت همچنین ۶ هزار کیلوگرم وزن دارد و تا اخر سال ۲۰۱۲ نیز به نمایش گذاشته می‌شود و پس از آن ممکن است تخریب شود.

البته هشت سال پیش یک درخت بلوط به عنوان بزرگترین درخت کریسمس شناخته شده است که سنی نزدیک به ۴۰۰ سال دارد. این درخت هر ساله با بیش از ۵ هزار لامپ تزئین می‌شود. تحقیقاتی که در مورد این درخت انجام شده است نشان می‌دهد که برای اولین بار در سال ۱۹۲۸ به عنوان درخت کریسمس انتخاب شده است. این درخت نزدیک به ۲۲ متر ارتفاع و ۳۵ متر پهنا دارد.به هر حال به نظر می‌رسد آنچه که بیش از هر چیز از این جشن تا سالیان دراز به یادگار می‌ماند این است که هم میهنان مسیحی در ازای درختان نوئل و نرادی که در مراسم خود استفاده می‌کنند نهالی که چندان قیمتی هم ندارد بکارند تا هم یادگاری از خود به جای گذارند وهم جشن کریسمسشان را همانند نوروز از شکوفایی سبزه قرین برکت کنند.





ارسال توسط سورنا

به نام خدا

 

123tagged.Com





تاريخ : سه شنبه 12 دی 1391برچسب:سال نو,happy new year,کریسمس,,
ارسال توسط سورنا

 

به نام خدا



تاريخچه‌‌ای كوتاه از نخستين بانک های روزگار باستان



  گروه تاريخ امرداد :

 

 

 شاید برای ما غافلگیرکننده باشد اگر بدانیم در گستره‌ی سیاسی ایران باستان، بانکی وجود داشته است که عملیات آن در بنیاد، تفاوت چندانی با کارهای بانکی امروز نداشته است.
 
گشوده شدن «لیدی» و «میان‌رودان»(بین النهرین) به دست کوروش، بی‌درنگ اوضاع اقتصادی ایران را دگرگون کرد. «لیدی» در ضرب سکه نوآور شناخته می‌شد و «میان رودان» بزرگ‌ترین بارانداز کالای بازرگانی جهان باستان از «سند» تا «مدیترانه» بود.
 
کهن‌ترین بانک شناخته شده در گستره‌ی فرمانروایی ایرانیان با مرکزیت شهرهایی مانند «هگمتانه» و «پاسارگاد» و «بابل» و «سارد» که در زمان کورش، قلمرو ایران را تشکیل می‌داد، بانک «اگیبی و پسران» بود.
 
پیشتر هم در «میان‌رودان» مرکزهای اقتصادی وجود داشت که کارهای مالی معبدها را انجام می‌دادند. در آن جا نخست وام می‌دادند و برای وام، گروی درخور توجهی، مانند زمین کشاورزی یا برده، در اختیار می‌گرفتند، اما تا آن زمان تنها کاهنان و حکمرانان به کار بانکداری و پول می‌پرداختند.
 
پارسیان برای نظام بانکی امکاناتی فراهم آوردند که پیشتر وجود نداشت. در زمان هخامنشیان، بانک «اگیبی و پسران» و بانک «مورشو و پسران» برای نخستین بار به گونه‌ی رسمی بنیان‌گذاری شد. صدها سند بانکی از بایگانی این بانک‌ها، به ویژه از بانک وارثان شخصی به نام «اگیبی»(از اهالی بابل)، به خط میخی بدست آمده است. این سند‌ها آگاهی‌های گرانبهایی درباره‌ی نظام بانکی روزگار باستان در اختیار ما می‌گذارد. با این که دارندگان این بانک‌ها ایرانی نبودند، ولی از آن‌رو که در گستره‌ی پادشاهی هخامنشیان کار می‌کردند، سازمان‌هایی ایرانی به شمار می‌آمدند و حتا مالیات‌های دیوان اداری هخامنشیان به این بانک‌ها واریز می‌شد.
 
بانک «اگیبی و پسران» و بانک «مورشو و پسران» همه‌ی قدرت مالی منطقه را در اختیار خود داشتند. بانک «اگیبی» به کارهای رهنی و اعتباری و امانی می‌پرداخت. از اسناد بر جای مانده پیداست که سرمایه‌ی بانک، صرف کارهای ویژه‌ی مسکن، مزرعه، دام و کشتی‌های باربری می‌شد. پول، غله، خرما و دیگر کالاهای مصرفی نیز به گونه‌ی جنسی به بانک سپرده می‌شد. بانک حتا در برابر بهره‌ی غیرمستقیم، پرداخت بدهی مشتریان را بر دوش می‌گرفت. غنیمت‌های جنگی نیز به بانک فروخته می‌شد. در بانک، حسابی مانند حساب جاری بانک‌های امروزی و جود داشت و از دسته چک نیز بهره بُرده می‌شد.
 
از لوحی که در بابل بدست آمده، چنین برمی‌آید که در سال ٥٣٧ پیش از میلاد، شخصی به نام «تادانو» مقداری نقره به «ایتی مردوک بلاتو» رییس بانک «اگیبی و پسران» سپرده تا دو ماه پس از آن، بهره‌ی آن را دریافت کند. این سند در «هگمتانه» تنظیم شده و در آن چنین نهاده شده است که وام پرداختی در «بابل» به گونه‌ی خرما و به نرخ روز بازپرداخت شود.
 
در سال ٥٣٦ یا ٥٣٥ پیش از میلاد، رییس بانک «اگیبی و پسران» مبلغ هنگفتی از کمبوجیه ولیعهد کوروش وام گرفت که از این موضوع می‌توان نتیجه گرفت که این بانک پیوند و دوستی خوبی با دربار ایران داشته است.
 
در آن زمان اگر وام در زمان مقرر بازپرداخت نمی‌شد، جریمه‌ی سنگینی به آن افزوده می‌شد. گاهی سند را شخص دیگری پشت‌نویسی می‌کرد و چنان‌چه گیرنده‌ی وام در بازپرداخت به موقع وام کوتاهی می‌کرد، شخص ضامن، وام را پرداخت می‌کرد. به وامی که گرویی داشت بهره داده نمی‌شد، چون بانک از گرویی درخوری که در اختیار داشت (مانند زمین، خانه و ...) برای مدت بازپرداخت وام بهره می‌بُرد. در صورتی که وام گیرنده توانایی پرداخت آن را نداشت، گرویی از سوی بانک بایگانی(:ضبط) می‌شد. هنگام به پایان رسیدن بدهی به بانک، لوح اصلی وام نابود می‌شد.
 
از لوح‌های سالم بدست آمده می‌توان نتیجه گرفت که وام‌های مربوط به آن‌ها بازپرداخت نشده است. از نکات جالب به دست آمده در لوح‌های مربوط به وام در آن دوران این است که در برخی از آن‌ها واپسین قسط‌های وام به دست نوه‌ی وام گیرنده پرداخت شده است که بیانگر باریک‌بینی، نظم و سازماندهی امور بانکی در زمان هخامنشیان است






ارسال توسط سورنا


به نام خدا




تاریخچـهای از شـب یلــــدا و گرامیـداشت آن

فروشگاه ارائه کننده محصولات بهداشتی،جنسی و زناشوئی


یلدا از نظر معنی معادل با کلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است و نوئل از ریشه یلدا است. واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است. ولادت خورشید (مهر و میترا) و رومیان آن را (ناتالیس انویکتوس) یعنی روز (تولد مهر شکست ناپذیر) می نامند.




شرق شناسان و مورخان متفق القولند که ایرانیان نزدیک به هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز و آذرماه را که درازترین و تاریک ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند، در کنار یکدیگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیه آنان را تضعیف نکند و با به روشنی گراییدن آسمان (حصول اطمینان از بازگشت خورشید در پی یک شب طولانی و سیاه که تولد تازه آن عنوان شده است) به رختخواب روند و لختی بیاسایند.

در این جستار از سخنرانی دکتر جنیدی و دکتر کزازی برداشت هایی شده که : جشن شب یلدا، همانند جشنهایی همچون نوروز و مهرگان، پس از تازش اسکندر، تازیان، و مغولها پابرجا مانده است و در تک تک خانه های ایرانیان راستین با گردآمدن خانواده ها به دور هم برگزار میشود.


فردوسی خردمند در شاهنامه میگوید:
نباشد بهار و زمستان پدید
نیارند هنگام رامش نوید

از این بیت میتوان پی برد که در سرزمینهای بجز ایران آغاز فصل ها را نمیدانستند اما ایرانیان در آن زمان به این دانش دست پیدا کرده بودند. در زمان تاختن تازیان به ایران گاهشماری ایرانیان که بر پایه ی خورشید بود، به گاهشماری بر پایه ی ماه دگرگون شد، اما پس از چندی خیام به روی کار آمد و این گاهشماری خورشیدی را دوباره بنیان نهاد تا باز جشنهای ما زنده باشند و ما آنها را برگزار کنیم. به جز این، ایرانیان همیشه آیین هایشان همراه با شادی بوده و احترام ویژه به نور و روشنایی داشته اند.

از این روست که ایرانیان درازترین شب را بیدار مینشینند تا بیرون آمدن خورشید را نظاره گر باشند. از این پس است که دوران کمبود نور و روشنایی پایان یافته و دوران فزونی خورشید و نور و روشناییست. در این میان ایرانیان با روشن کردن آتش و چراغ به یاری خورشید می آیند و تا صبح بیدار میمانند. یکی دیگر از دلایل برگزاری این جشن، شب زاد روز ایزد مهر یا میترا است. مهر به معنای خورشید است و تاریخ پرستش آن در میان ایرانیها و آریایی ها به پیش از دین زرتشت بازمیگردد، که پس از ظهور زرتشت این پیامبر او را اهورامزدا تعریف کرد. یکی از ایزدان اهورایی مهر بود که هم اکنون بخشی از اوستا به نامش نامگذرای شده است.

همانطور که اشاره شد نخستین نشانه ها به مراسم شب یلدا مربوط به دوران پیش از زرتشت است یعنی شب زاده شدن ایزد مهر. ایزدی که خورشید گردونه اوست. هنگام رواج آیین مهر در اروپا، مراسم شب یلدا با شکوه هرچه تمامتر برگزار می شد. هنگامی که مسیحیت از کشتار بی رحمانه پیروان مهر، در اروپا رواج یافت، اولیای دین پی بردند که برانداختن برخی سنتها و آیین های مهر غیرممکن است. از این رو شب میلاد ایزدمهر را به میلاد مسیح در ۲۵ دسامبر بدل کردند. فاصله مختصری که میان این دو جشن وجود دارد، حاصل اشتباه در محاسبه تقویم است. در حقیقت میلاد مسیح همان شب یلدای پیروان مهر است که در ایران نیز گرامی داشتن آن با رواج دین زرتشت از میان نرفته، هنوز نیز مردم آن را بزرگ می دارند.

شب یلدا

آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نکرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوه هایی را که انبار کرده اند و خشکبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شکست تاریکی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید که بدون آن زندگی نخواهد بود) را بدهد، زیرا که به زعم آنان در این شب، تاریکی و سیاهی در اوج خود است.

یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند. در برخی دیگر از جاهای ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. بازگویی خاطرات و قصه گویی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه این ها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر آیند و بلندترین شب سال را با شادی و خرسندی به سپیده برسانند. در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه و انار در شب یلدا جزو آداب و شیوه ی آن نباشد.

یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در "خرم روز" مکرر می شود. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می رسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه و طولانی است که همانا شب یلداست.


شب یلدا

یلدا نام فرشته ای است، بالا بلند، با تن پوشی از شب و دامنی از ستاره
یلدا نرم نرمک با مهر آمده بود
با نخستین شب پاییز آمده بود
و هر شب ردای سیاهش را قدری بیشتر بر سر آسمان می کشید
تا آدمها زیر گنبد کبود آرامتر بخوابند
یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه می رفت
و لا به لای خواب های زمین لالایی اش را زمزمه می کرد
گیسوانش در باد می وزید و شب به بوی او آغشته می شد
یلدا شبی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت
آتش که می دانی، همان عشق است
یلدا آتش را در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزدد
آتش در وجود یلدا بارور شد

فرشته ها به هم گفتند:
یلدا آبستن است. آبستن خورشید
و هر شب قطره قطره خونش را به خورشید می بخشد
و شبی که آخرین قطره را ببخشد
دیگر زنده نخواهد ماند

فرشته ها گفتند:
فردا که خورشید به دنیا بیاید یلدا خواهد مرد






ارسال توسط سورنا


  جعفر سپهری :
کهن‌ترین سند دریانوردی ایرانیان، مهری است که در چغامیش خوزستان بدست آمده است. تاریخ تمدن ناحیه چغامیش به شش‌هزارسال پیش از میلاد می‌رسد. این مهر گلین، یک کشتی را با سرنشینانش نشان می‌دهد. در این کشتی یک سردار پیروز ایرانی، بازگشته از جنگ، نشسته، و اسیران زانوزده در جلوی او دیده می‌شوند. در این مهر یک گاو نر و یک پرچم هلالی شکل هم دیده می‌شوند. نقش‌های برجسته پاسارگاد نمایانگر توانمندی دریایی ایرانیان و فرمانروایی ایشان بر هفت‌دریاست.




ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:چغامیش,مهر گلین,قطب نما,قبله نما,سکان,سوکان,سندباد,اسماعیل رایین,ژرفایاب,شاقول,مسافت یاب,رهنامه‌ها,راه‌نامه‌ها,راه‌نامه‌,رهنامه,دریاپویی,پیل الکتریکی,Baghdad Battery,باتری بغداد,پیل بغداد,فراهوشمند,فرا هوشمند,گالوای ایتالیایی,گالوا,ارابه خدایان,کشتی‌سازی,کشتی‌ساز,کشتی‌رانی,غواصی,پارو,نبردناو,استرلاب,astrolabe,استرلاب خطی,استرلاب صفحه‌ای,استرلاب کروی,نقشه‌برداری,نقشه‌بردار,ابزارهای اندازه‌گیری,ابزارهای اندازه‌گیر,تراز,ئودولیت,تراز شاهینی,شاخص خورشیدی,ابزار نمایش, اکواتوریوم,Equatorium,نیمروز,نیمروز سیستان,مواد نفتی,متافیزیک,عایق,عایق بندی,نفت انداز,نپتان,نفات,اونیفورم,قیری,مواد قیری,نپتا,قاروره,پروکوپیوس,Preoccupies,قار,خشاب,چراغ دریایی,برج دریایی,دریابان,هواشناخت,هواشناختی,چکیده نویسی,دریاپویان,دریاپویا,دوربین,تلسکوپ,تلسکوب,ذات الحلق,عضاده,الیداد,تورکتوم,کره سماوی,کره زمین,لوله رصد,اجرام,جرم,اجرام آسمانی,پزشکی دریایی,پزشک دریایی,فردوس الحکمه,پزشک ایرانی,ربان تبرستانی,علی بن ربان طبری,طبری,طبر,تبری,علی‌بن‌ربان تبری,بیماریهای دریایی,علی بن عباس اهوازی,جعفر سپهری,مهدی فرشاد,فرشاد,اختراعات ایرانیان در دریانوردی,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


به نام خدا



بزرگی ايران را در «لوور» ديدم!



  میترا دهموبد :

 دوباره جمله را خواندم: «من بزرگی ایران را در موزه‌ی لوور دیدم نه در تخت‌جمشید. همان بهتر که آثارمان آنجا باشند و خاکشان را بگیرند
 
آن‌جا باشند و خاکشان را بگیرند. آن‌جا باشند و خاکشان را بگیرند، بازهم گفتم، آرام، آرام‌تر، با صدای بلند،‌ فریادش هم کردم اما نفهمیدمش. اصلا نفهمیدم که خاک سرزمین بیگانه روی آثار سرزمین من چه می‌کند.
 
راستی آثار سرزمین من، همان‌هایی که باید در تخت‌جمشید، در پاساگارد، ‌در آتشکده‌ی فیروزآباد،‌ در شهر سوخته، در سیلک کاشان و در موزه‌های سرزمین مادری باشند در موزه‌ی لوور و دیگر موزه‌های خاور و باختر چه می‌کنند: آه از درد غریبی.
 
چه غریب افتاده‌اند، چه تنها و چه بی‌کس. تنها شانسی که آورده‌اند این است که کسی هست که خاکشان را بگیرد. البته نمی‌خواهم بگویم اگر اینجا می‌بودند خاکشان را می‌گرفتیم یا از گزند باد و باران درامانشان می‌داشتیم. چون با همین چشم‌های ناباورم دارم می‌بینم که چگونه ناسپاسی می‌کنیم و فراتر ار تازیانه‌های باد و خاک که دشنه‌های دست‌ساز بشر را بر سرشان آوار می‌کنیم.
 
اصلا نمی‌خواهم بگویم اگر اینجا می‌بودند استوارتر از آن‌چه در لوور هستند تنها با کمی گرد‌و‌خاک افزوده، می‌دیدیمشان چرا‌که با همین چشم‌ها هرروز می‌بینم و با همین گوش‌ها روزی هزار‌بار می‌شنوم، روزی هزار‌بار می‌شنوم آن‌چه را که نباید شنید و می‌بینم آن‌چه را که نباید دید: تخت‌جمشید دارد ذره‌ذره ویران می‌شود، یک‌روز به‌دست آگاهان و یک‌روز به‌دست ناآگاهان. پاساگارد هم که داستانش پر اشک چشم است. شهر‌گور(:فیروزآباد) را به‌دست کشاورزان سپرده‌اند و گستره‌ی تاریخی سیلک را هم به‌دست شرکت گاز. منظور این‌که هرروز از این باغ، بری می‌رسد تازه‌تر از تازه.
 
اما با همه‌ی این ها مگر می‌شود شکوه و بزرگی ایران را جایی جز بر روی همین خاک دید؟
 
نمی‌دانم، این‌که بزرگی ایران را در لوور نمی‌شود دید را به پای فرار از واقعیت‌ها می‌گذارید یا به من حق می‌دهید، به من حق می‌دهید که دوست نداشته باشم کسی بگوید: بزرگی ایران را در موزه‌ی لوور دیدم.
 
مگر آنان که بزرگی ما را به تاراج در لوور و دیگر موزه‌ها نگاه داشته‌اند که هستند و چه بیش از من و توی ایرانی دارند که نه‌تنها بزرگ بوده‌ایم که بزرگ هستیم چرا‌که فرهنگی به شکوه فرهنگ ایرانی،‌آریایی پشتوانه‌مان است.
 
آنانی  که لوور را با بزرگی بزرگان سرزمین من آراسته‌اند بسیاریشان،‌ گرگانی در لباس میش هستند و شیرهایی در هیات اردک،‌ که همچون اردک،‌ چپ و راست به دیوار می‌خورند اما در نهان، ‌می‌درند و جاری سرزمینم را می‌نوشند.
 
این‌ها همان‌هایی هستند که می‌گویند مولوی، ترک است و ابوعلی‌سینا عرب. این‌ها همان‌هایی هستند که برای خالی‌کردن زیرپای من تو،‌ بادگیرهای سرزمینم را به تازیان بخشیدند و طرح‌ها، ‌نقش‌ها و هنر ایرانی را به‌نام تازی، ‌مهر زدند،‌ همان‌هایی که به جهانیان دروغ می‌گویند و در پی دگرگونی‌ نام دریای پارس با پیشینه‌ای چند‌هزار‌ساله به خلیج‌عر... هستند.  این‌ها همان‌ها هستند، حال چگونه در میان نگاه‌ها و سینه‌های ستیزه‌جویانه‌شان می‌توان بزرگی به تاراج‌رفته‌مان را دید.
 
بر پنجه‌ی پاهایم ایستادم،‌ دستم را سایه‌بان کردم و خیره‌ی دوردست‌ها شدم،‌ باور دارم که باری سنگین بر دوشمان است، بر دوش من،‌ بر دوش شما و بر دوش تک‌تک  مسولانی که مسوولند و مدیون. باور دارم که هنوز هم ذره‌ای از پس آن‌چه بر دوشمان نهاده‌اند، بر‌نیامده‌ایم، باور دارم که ساده از کنار آن‌چه حکایت از شکوه و بزرگیمان دارد، گذاشته‌ایم، باور دارم که با همین ساده‌انگاری‌ها پا به بخت خود و نسل آینده زده‌ایم اما باور ندارم که بزرگی ایران را می‌شود در لوور دید نه در تخت‌جمشید.
 
به‌هر روی، هم‌میهنم، باور داشته‌ باشی یا نه، لوور و دیگر موزه‌های اجنبی، سیاهه‌داران تاراج تاریخ و فرهنگند و بی‌رحم‌تر از آن‌که بشود در آن‌ا به‌دنبال شکوه گشت.
 
آه از درد غریبی، آه از تنهایی و دوری. دردا از این همه درد.






تاريخ : دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:لوور,موزه لوور,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


 چکادی به نام «نیایشگاه زرتشت«





 سورنا لطفی‌نیا :

  گرندکانیون، نام کوهستانی است در کشور آمریکا. این کوهستان با داشتن چشم‌اندازهای کم‌مانند و دره‌های بزرگ و دیواره‌های سنگی زیبا، آوازه‌ای جهانی دارد. «zoroaster temple» یا (نیایشگاه زرتشت) یکی از چکادهای زیبای این کوهستان است.
 
مردم آن‌جا، برای هریک از چکادهای این کوهستان، از میان بهترین نام‌ها، نامی را برگزیده‌اند تا بزرگی و ارزش آن‌ها را به هزاران بازدیدکننده‌ای که هرساله از آن‌جا دیدن می‌کنند، نشان دهند.
  این در حالی است که، در کشور خودمان هرگز چنین نام‌گذاری‌هایی انجام نمی‌گیرد و حتا گاهی، نام‌هایی از این دست، برداشته شده و به‌جای‌ آن‌ها نام‌هایی تازه گذاشته می‌شود. درست در کنار نیایشگاه اشوزرتشت، نیایشگاه بودا(
brahma temple) دیده می‌شود که آن چکاد نیز با زیبایی خود، یادآور بودا است.  
  در یادداشت‌هایی که کوهنوردان و بازدیدکنندگان درباره‌ی گرندکانیون و چکاد نیایشگاه زرتشت، نوشته‌اند، از گرندکانیون به نام «نیایشگاه بزرگ» و از چکاد اشوزرتشت به نام «سپندترین نیایشگاه»، یاد کرده‌اند. گردشگرانی که از ایران به آن‌جا رفته‌اند، هنگام دیدن این چکاد و از نامی که بر آن گذاشته شده است، احساس بزرگی و شادی می‌کنند و ناخودآگاه به یاد این سه پیام جاودانه اشوزرتشت می‌افتند: «اندیشه‌ی نیک»، «گفتار نیک» و «کردار نیک». بی‌گمان کسانی که این نام‌های بزرگ را بر این چکادها گذاشته‌اند، اندیشه‌ای مگر افزودن بر ارج و ارزش این کوهستان و کشیدن گردشگران بیشتر به آن‌جا نداشته‌اند. کاری که بازتاب درخوری نیز داشته و گردشگران بسیاری را به آن‌جا آورده است.









 





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


کوروش بزرگ در سفر به آمریکا



  خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :
 

 نخستین اعلامیه حقوق بشر در نخستین سفرش به آمریکا در ٥ شهر از شهرهای این کشور به نمایش درخواهد آمد.
  بنابر گزارش موزه‌ی بریتانیا، یکی از نمادین‌ترین یادبودها، فرمان کورش، در سال 2013 میلادی در 5 موزه‌ی بزرگ در ایالات متحده‌ی آمریکا به نمایش درخواهد آمد. این نخستین‌بار خواهد بود که فرمان کورش بزرگ در آمریکا، در موزه‌ها به نمایش درمی‌آید.
  به گزارش «بریتیش میوزیوم»(موزه‌ای که فرمان کورش از زمان پیداشدنش در ویرانه‌های بابل، در آن به نمایش درآمده است)، فرمان تاریخی کورش یکی از نامورترین یافته‌هایی است که از جهان باستان و گذر زمان، جان به در برده است.
  فرمان کورش به خط میخی بابلی(از نخستین شیوه‌های نوشتن) به دستور شاه پارس، کوروش بزرگ (559-530 پیش از میلاد) به نگارش درآمده است.
  این فرمان، نخستین لایحه‌ی حقوق بشر است که آزادی مردمان در دین و آیین را در سراسر جهانشاهی (امپراتوری) ایران، نشان می‌دهد و اجازه می‌دهد تا آنانی که در بابل در اسارت هستند به سرزمین خود بازگردند. این فرمان در گستره‌ی تمدن بابل در دل عراق امروزی در سال 1879 در یکی از کاوش‌های باستان‌شناسی پیدا شد و از آن زمان تاکنون در موزه‌ی بریتانیا در نمایش است.
  بنا به این گزارش بیش از ١٣٠ سال است که استوانه‌‌ی کورش در موزه‌ی بریتانیا در دست مطالعه است. این فرمان به عنوان نمادی از احترام به مردم و دین‌های گوناگون، از سوی مردم سراسر جهان دارای ارج و ارزش است. این احترام تا بدانجاست که یک کپی از استوانه‌ی کورش بر سردر ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک است.
  این فرمان پیش از این در سال ٢٠١٠-٢٠١١ به موزه‌ی ملی ایران قرض داده شد که بیش از یک میلیون تن از آن بازدید کردند.
  فرمان کورش بزرگ در نمایشگاهی همراه با ١٦ شی دیگر با عنوان «استوانه کورش و ایران باستان» در آمریکا به نمایش درخواهد آمد.
این نمایشگاه، نوآوری‌هایی را نمایش می‌دهد که نوآورانش حکومت‌های ایرانی(در سال‌های ٥٥٠ تا٣٣١ پیش از میلاد) بوده‌اند. ایران(سرزمین پارس) در آن زمان بزرگ‌ترین جهانشاهی(امپراتوری) شناخته‌شده بود.
  منشور کوروش در ماه مارس به آمریکا برده خواهد شد و در موزه‌‌ای در شهر واشنگتن، موزه‌‌ی هنرهای زیبای هوستون، موزه متروپولیتن نیویورک، موزه هنر آسیایی سان‌فرانسیسکو و موزه‌ای در لوس‌آنجلس به نمایش برای همگان در خواهد آمد.
  نیل مک گرگور، مدیر موزه بریتانیا، گفت: «تقریبا می‌توان گفت که  استوانه‌ی کورش بزرگ، تاریخ خاورمیانه آن هم در یک شی است و یک پل ارتباطی با گذشته است. اشیا می‌توانند با گذر از زمان و مکان، سخن بگویند و این شی(استوانه حقوق بشر کورش بزرگ) با این ویژگی، باید تا جایی که امکان دارد به اشتراک گذاشته شود






ارسال توسط سورنا


به نام خدا


حسین هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
ستارکلمکانی! صاحب بزرگترین بنگاه ملک و ماشین شهر، يكماه تکیه راه
می‌اندازد و خودش در روز تاسوعا سر مردم گل می‌مالد و ۱۱ ماه هم سرشان
شیره!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
قدرت سامورایی! شب ها در تکیه لخت می‌شود و میانداری می‌کند و روزها مردم
را لخت می‌کند و زورگیری ...!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
فرشید! پوسترهای گلزار و مهناز افشار را از بساطش جمع می‌کند و آخرین
ورژن! پوسترهای علی‌اکبر (ع) و حضرت عباس (ع) را در بساطش پهن ...!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
آقای صولتی !تا پایان اربعین تمام پاساژش را سیاه می‌کند و تا پایان سال هم
مشتری‌هایش را!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
قادر روزهای تاسوعا و عاشورا قمه می‌زند و علم می‌کشد ولی در ماه رمضان
سیگار از لبش نمی‌افتد!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
سیامک! چشم چران! که پاتوقش همیشه خدا نزدیک مدارس دخترانه است در
دسته‌های عزاداری اسفند دود می‌کند!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
نیما! پشت ماکسیمایش می‌نویسد "من سگ کوی حسینم" ولی هیچ وقت از چارلی!
سگ ۱۱ماهه‌اش دور نمی‌شود!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
حاج منصور!مداح معروف شهر بابت ۷ ساعت مداحی حقوق 250 روز یک کارگر را می‌گیرد!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
جباری رییس شرکت لبنیات شیر تو شیر! ۳۰شب شیر صلواتی به خلق خدا می‌دهد و
۳۳۵ روز هم با اضافه کردن آب شیرشان را می‌دوشد!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
به جای آنکه ما بر مصیبت مولا بگرییم، مولا بر مصیبت ما می‌گرید!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
حاج آقا کلامی، ۹شب مردم را به تقوی دعوت می‌کند ولی در شب دهم سر زود
پایین آمدن از منبر با هیت امنا دعوا می‌کند!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
هیت امنای مسجد ...علیه السلام! درست وقت اذان ظهر عاشورا اطعام عزاداران
را شروع می‌کنند و پس از آن با انرژی و فلوت! سینه می‌زنند و گریه
می‌کنند !
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
کل یوم عاشورا
یعنی...۱۰ روز و شب ...غم گریه
کل ارض کربلا
یعنی...چند مسجد و چند تکیه !
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی خورشید عصر عاشورا غروب کرد
او هم می‌رود
تا سال بعد !
تا یاد بعد





ارسال توسط سورنا


به نام خدا



  «تايیس» نابود‌کننده‌ی تخت جمشید



  مريم كيوان‌شكوهی :

 آیا تاکنون تندیس آزادی را دیده‌اید؟ این پیکره، یک زن با تن‌پوش رومی است که تندیس‌ساز فرانسوی "فردریک اگوستوبارتولدی" طراحی کرده و ژوزف پولیتزر آن را ساخته است.
  این تندیس با مشعلی در یک دست و لوحی در دست دیگر بر بلندای آب‌های آتلانتیس، جزیره‌ای در دهانه‌ی رودخانه نیویورک است. در دست چپ این پیکره، لوحی است که بازگوکننده‌ی سال استقلال آمریکا از حکومت بریتانیا است و چهار جولای 1776 با اعداد رومی بر آن نگاشته شده است و در دست دیگر آن، یک مشعل است.
  این تندیس، با مدیریت "الکساندر ایفل" طراح برج ایفل، ساخته شده است.بلندای(: ارتفاع) خود تندیس 3/45 متر است که بر روی پایه گرانیتی به بلندای 2/46 متر قرار داده شده است و در مجموع ارتفاع آن 5/91 متر است.
  وزن آن 625 تن و هزینه‌ی ساخت آن 250هزار دلار است که از سوی دولت فرانسه هزینه شده است. تنها ساخت پایه‌ی این تندیس که 200 هزار دلار بود که توسط  آمریکا پرداخت شد. تندیس دارای 168 پله است که بازدیدکنندگان را تا بالای برج راهنمایی می‌کند.
  در بخش پایه و ستونی این مجسمه، موزه‌ای وجود دارد که تاریخچه این تندیس را نشان می‌دهد.  تا پیش از سال 1916، نرده‌بانی در دست راست تندیس بود که دسترسی همه به درون مشعل را شدنی می‌ساخت، اما با گذاشتن تجهیزات روشنایی و نور‌افکن‌ها بازدید از این بخش حذف شد.
ولی این مجسمه، تندیس چه كسی است. برخی این تندیس را "زن آزادی" (Lady Liberty) می‌نامند. شماری باورمندند که مدل این مجسمه "شارلوت بارتولدی" همسر بارتولدی، سازنده‌ی این تنديس است ولی خود سازندگان فرانسوی این تنديس می گويند كه این تندیس، معشوقه‌ی اسكندر مقدونی‌(تايیس) است.

 
اما تاییس کیست؟
  برای روشن شدن چهره‌ی این زن، باید نگاهی به گذشته ایران باستان‌(هنگام یورش الکساندر-یا همان اسکندر مقدونی)،به ایران داشته باشیم. الکساندر در میان غربیان قهرمانی بزرگ و بی‌همتا شناخته می‌شود؛ اما در میان ملت ایران شخصیتی بدنام و ویرانگر است. در نوشته‌های زرتشتی، از وی همواره به عنوان "گجسته"(ملعون) یاد شده و همراه ضحاک و افراسیاب از کارگزاران اهریمن به شمار آمده است. اسکندر مقدونی، مردی زاده شده در مقدونیه بود.
  پدر وی فیلیپ نام داشت. مقدونیه بخشی از حکومت یونان بود، ولی مردم یونان ساکنین مقدونی را بربر(وحشی) می دانستند. فیلیپ پدر اسکندر، برای فرزند خود آموزگارانی یونانی استخدام کرد تا با فرهنگ یونانیان بزرگ شود. اسکندر پس از مرگ پدر، پادشاه مقدونی شد.
او جوانی جاه‌طلب بود و آرزوهایی بزرگ در سر داشت. او برای ماجراجویی و تصاحب سرزمین‌های دیگر، راه جهان‌گشایی و یورش به دیگر کشورها را پیش گرفت. اگر چه یونانی‌ها، او را بربر می‌دانستند، ولی هنگامی که دیدند با تصاحب سرزمین‌های دیگر توسط او ثروت بسیاری به آتن سرازیر شد، با وی همراه شدند. بزرگ‌ترین و مهم‌ترین جنگ اسکندر، نبرد با شاهنشاهی هخامنشیان بود. نبرد اسکندر و پادشاه ایران، چند بار به واپس‌نشینی وی انجامید، اما سرانجام با تضعیف روحیه‌ی سپاهیان ایران، ورق به نفع یونانیان برگشت و اسکندر، داریوش را در منطقه "گیل‌گمش" شکست داد. بدین‌گونه فرمانروایی هخامنشیان پایان یافت.
  اسکندر با شنیدن خبر شکست این شاهنشاهی بزرگ، به سوی پارسه (تخت جمشید، پرسپولیس) راهی شد و مردم آن شهر بی ‌دفاع را تسلیم یافت. سپس فرمان به چپاول داد. چپاولگران مقدونی بر مردم تاختند و آن‌چه که از شهر باقی بود به یغما بردند و آن‌چه را نمی‌توانستند بر زمین می‌کوفتند، گویند غنائم آن‌چنان بسیار بود که اسکندر را توان بردن آن‌همه نبود.
  در شب پیروزی، اسکندر و افسرانش در تخت جمشید (پرس‌پولیس)، کاخ باشکوه ایرانیان به پایکوبی و شادمانی پرداختند. اسکندر همواره در سفرهای خود چندین زن بدنام و رقاص یونانی را با خود همراه می‌کرد. یکی از این زنان، تاییس بود؛ کنیزی که در آتیک تولد یافته بود و به شوند(:خاطر) زیبایی به دربار اسکندر گجستک راه یافته بود. وی که با آمدن شاهزاده‌ی اسیر ایرانی و دختر داریوش سوم "استاتیرا" جایگاه خود را در خطر می‌دید، تلاش داشت انتقام خود را از او بگیرد.
  بنابراین، دنبال موقعیتی بود که غرور همه‌ی ایرانیان را بشکند و آنان را خوار کند. در آن جشن، او آن اندازه به اسکندر شراب خوراند که عقل او را زایل کرد و سپس از او خواست به انتقام معبدی که در آتن توسط خشایارشا به آتش کشیده شد، پرس‌پولیس را آتش بزند. تاییس مشعل آتش را به اسکندر  داد و او هم پرده‌های حریر و جواهرنشان قصر را آتش زد. دیگران هم از آن‌ها پیروی کردند و تخت جمشید به آتش کشیده شد.
  بدین‌گونه از شهری که بیش از یکصد سال، ساختنش به درازا انجامیده بود اکنون دیگر جز صدای شعله و ترکیدن چوب و فروریختن آوار صدای دیگری، شنیده نمی‌شد.
  فردای آن روز، اسکندر بر تپه‌ای ایستاده بود و پشیمان به نتیجه کار خود می‌نگریست. سرانجام تاییس با همان مشعل ویرانگر همچنان بر آب‌های آتلانتیس ایستاده است.






ارسال توسط سورنا

به نام خدا





تاريخ : دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:عاشورا,دشت نینوا,,
ارسال توسط سورنا

به نام خدا

 


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

هر محرم که فرا می‌رسد

از روز نخست تا عاشورا

روزها کند می‌گذرند و عطشناک

و من ...

نگران که مباد امروز با آنان باشم که امام حق را

به شمشیر باطل و قساوت سر بریدند

بیمی گنگ که

مرز حق و باطل چه باریک است

مبادا پوستین حق بر باطل پوشانده باشم؛

و به این امید واهی که در خیل حق‌مدارانم ...

اما روز حساب دریابم که

آمدن محرم فرصتی است دوباره تا از خویشتن خویش بازخواست کنم





ارسال توسط سورنا


بنام خدا



  خوش‌به‌حال مولانا

  مولانا از تركيه تا افغانستان

  خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :
حافظيه

 ترکیه که سال‌هاست «مولانا» را از آنِ خود کرده و بزرگش می‌دارد، ترکیه که آرامگاه مولانا در قونیه را یکی از گردشگرپذیرترین جاهای جهان کرده است، دست‌به‌کار بازسازی خانه‌ی مولانای بلخی در افغانستان شده است. بنابر خبرها گویا ترکیه بر آن است تا «مرکز فرهنگی مولانا» را راه‌اندازی کند و تورهای گردشگری از قونیه تا بلخ بگذارد.
با این خبرها، امروز که روز بزرگداشت «حافظ» است، با خودم گفتم؛ خوشابه‌حال «مولانا». خوش‌به‌حال مولانا که به یادش هستند و یادش را در ذهن جهانی و ماندگار کرده‌اند.
 راستی چگونه است که دیگران می‌توانند تنها با برنامه‌ریزی، با تبلیغات و با اندکی سرمایه‌گذاری، چهره‌ای که البته مال خودشان هم نیست، مال خود کنند و به نامِ او گردشگر به کشورشان بکشند اما ما...
  در این میان، ترکیه تنها کشوری نیست که چنین کرده یا مولانا تنها شاعری نیست که چنین؛ گردشگران برای دیدار از آرامگاهش، زادگاهش یا حتا خانه‌اش می‌شتابند. این شیوه یعنی بهره‌گیری از نام چنین نام‌آورانی هم برای شناساندنشان به جهانیان و هم برای جذب گردشگر، سال‌ها و دهه‌هاست که شیوه‌ی دیگران شده، البته به جز سرزمین ما ایران، که در هرگوشه‌اش شاعران و نویسندگانی، نامور آرمیده‌اند، آرمیده‌اند در کنج تنهایی خود. 

 با این دست خبرها، ‌ناخودآگاه عطار، خیام و سعدی به ذهن می‌آید. ناخودآگاه فردوسی، حکیم توس، بزرگ‌حماسه‌سرای سرزمینمان به ذهن می‌آید، حکیمی که «باژ»، زادگاهش، این روزها ویرانه‌ای بیش نیست چه رسد به این‌که گردشگرپذیر باشد. حکیمی که نام و نشانش در تهران، یک میدان بود و یک تندیس در میانه‌اش، که آن‌هم به یک مجتمع تجاری فروخته شد. حکیمی که نام و نشانش در خراسان بزرگ، همان بزرگ‌ترین نقاشی دیواری شاهنامه‌ای بود که به یک شب تا سحری، پاک شد.
  دیرزمانی است که با این‌همه مهری که مسوولان به فرهنگ دارند، از خیرِ بازسازی و گردشگرپذیر کردن خانه‌ی فردوسی و زادگاهش گذشته‌ایم اما صدافسوس که این بی‌مهری‌ها، آن هم از نوع مسوولانه‌اش دامنِ آرامگاهِ فردوسی را هم گرفته است. از ایران این خانه‌ی دلیران که فردوسی عمری را برای مردمانش گذاشت، تنها به اندازه‌ی یک‌وجبی بهره‌ی فردوسی بود و آرامگاهش، که آن را هم دست‌اندرکاران تاب نیاورده‌اند و با دکل‌های فشار قوی برق، آزرده‌اند.

 شاید اگر فردوسی را خانه اگر جایی دیگر بود...
  شاید نظامی را خانه اگر جایی دیگر بود...

 شاید حافظ را خانه اگر جایی دیگر بود...






تاريخ : شنبه 22 مهر 1391برچسب:مولانا,حافظا,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

6 مهر (27 سپتامبر) روز جهانی گردشگری

 

 



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  شاهنامه و داستان پديدآمدن شطرنج
●     آيا شطرنج يک بازی ايرانی است؟



  شهداد حيدری :

 فردوسی در شاهنامه، هندی‌ها را پدیدآورنده‌ی بازی شطرنج می‌داند و چنین می‌گوید که در زمان خسرو انوشیروان ساسانی، فرستاده‌ی شاه هند بازی شطرنج را به ایران آورد و از دانایان ایرانی خواست که راز این بازی را بگشایند.  سرانجام‏، بزرگمهر، وزیر خردمند انوشیروان، به راز شطرنج پی بُرد و آن را به‌درستی بازی کرد.اما شگفت است که این داستان شاهنامه، با همه‌ی گیرایی و کشش‌های داستانی که دارد، افسانه‌ای است و ایرانیان بسیار پیشتر از روزگار خسرو انوشیروان شطرنج را می‌شناختند و چه بسا خود پدیدآورنده‌ی این بازی بوده‌اند.

٣٠٠ سال پیش از انوشیروان هم شطرنج را می‌شناختیم

 کهن‌ترین سندی که در آن از واژه‌ی شطرنج سخن رفته است، «کارنامه‌ی اردشیر بابکان» نام دارد. این کتاب در سال ٦٠٠ میلادی به زبان پهلوی نوشته شده است. در آن‌جا می‌خوانیم که در زمان اردوان پنجم، واپسین پادشاه اشکانی(٢١٦- ٢٢٦ میلادی)، درباریان ایران شطرنج بازی می‌کردند. اردوان از دانایان دربار خواسته بود که آیین شکار و چوگان و چترنگ(شطرنج) و دیگر هنرها را به اردشیر بیاموزند. بنابراین، دست‌کم ٣٠٠ سال پیش از روزگار انوشیروان ساسانی، ایرانیان شطرنج را می‌شناخته‌اند. از این‌رو، روایت شاهنامه درباره‌ی پدیداری شطرنج و چگونگی آشنایی ایرانیان با آن، نمی‌تواند درست و پذیرفتنی باشد.
  افزون بر «کارنامه‌ی اردشیر بابکان»، ٢ نوشته‌ی دیگر به زبان پهلوی در دست هست که هر دو به شطرنج و بازی نرد پرداخته‌اند و درباره‌ی این دو بازی آگاهی‌های بسیاری به‌دست داده‌اند. نخست کتاب کوچکی است به نام «ماتیکان شترنگ(چیترنگ)» است و دیگری «چارشن شترنگ»(گزارش شطرنج).

 آیا شطرنج را هندی‌ها پدید آوردند؟
 
در بیشتر دانش‌نامه‌ها و کتاب‌ها چنین آمده است که بازی شطرنج ساخته‌ی هندی‌ها است و از سرزمین آن‌ها بود که این بازی به گوشه و کنار جهان راه یافت. اما چنین برداشتی، با اسناد کهن تاریخی هم‌خوانی ندارد. چرا که کهن‌ترین سندی که از پدیداری شطرنج در هند در دست هست، ٣٠٠ سال پس از «کارنامه‌ی اردشیر بابکان» نوشته شده است. پس ایرانیان بسیار پیشتر از هندی‌ها شطرنج را می‌شناختند.
  دیرینه‌ترین نوشته‌های هندی درباره‌ی شطرنج، یکی «حکایت سوباندهو» است که در سالیان نخست سده‌ی ٧ میلادی نوشته شده است؛ و دیگری «داستان بانا» است که نگارش آن به همان سده‌ی ٧ می‌رسد. در «حکایت سوباندهو» تنها به مُهره‌های شطرنج اشاره شده است و در «داستان بانا» از آموزش شطرنج در زمان یکی از پادشاهان بخش شمالی هندوستان سخن رفته است.

 آشنایی ایرانیان با بازی شطرنج، به روایت شاهنامه
 
با همه‌ی این‌ها، داستان فرستادن شطرنج به ایران و رازگشایی آن از سوی بزرگمهر، از دل‌انگیزترین داستان‌های بخش تاریخی شاهنامه به‌شمار می‌رود. در آن‌جا می‌خوانیم که «رای» هند، فرستاده‌ای به دربار خسرو انوشیروان راهی می‌کند و پیشکش‌هایی گرانبها برای شاهنشاه ایران می‌فرستد. همراه پیشکش‌ها، تخته و مُهره‌هایی بود. شاه هند نوشته بود که اگر خردمندان دربار ایران راز این بازی را دریافتند و درست به جای آوردند، ما باج و خراجی که شاه فرموده است به دربار ایران خواهیم فرستاد. اما اگر در برابر دانش ما تاب نیاوردید و در این آزمون شکست خوردید، شما باید به ما باج بپردازید.
  فرستاده‌ی رای هند صفحه‌ی شطرنج و مُهره‌های ٢ رنگ آن را، که سفیدش از عاج و سیاه آن از چوب ساج ساخته شده بود، نزدیک انوشیروان گذاشت. شاه پس از چندی نگریستن به آن، از فرستاده‌ی رای هند درباره‌ی تخته‌ی شطرنج و مُهره‌های آن پرسش‌هایی کرد. سپس یک هفته زمان خواست تا راز این بازی را بگشاید و به او گفت که روز هشتم برای گرفتن پاسخ خود به دربار بیاید.
  انوشیروان آن‌گاه دانایان دربار را فراخواند و تخته‌ی شطرنج را در میان گذاشت و درباره‌ی شیوه‌ی چیدن مُهره‌ها با آن‌‌ها به رایزنی پرداخت. اما هیچ‌کدام نتوانستند راز این بازی را بیابند. سرانجام پس از گذشت چند روز، همه با چهره‌هایی گرفته دربار را ترک کردند.
  هنگامی که بزرگمهر به دربار آمد و شاه را گرفته و تلخ‌کام دید، از او پرسید که چه دشواری پدید آمده است؟ انوشیروان داستان فرستاده‌ی رای هند را به او گفت. بزرگمهر پاسخ داد که راز این بازی را خواهد گشود:
  به کسرا چنین گفت کای پادشاه/ جهاندار و بیدار و فرمانروا
  من این نغز بازی به‌جای آورم/  خرد را بدین رهنمای آورم
  تنها یک روز و یک شب پس از آن، بزرگمهر خردمند به راز بازی شطرنج پی بُرد. سپس از شاه درخواست که فرستاده‌ی رای را نزد خویش بخواند تا راه و رسم بازی را ببیند. بزرگمهر در برابر فرستاده‌ی رای، همه‌ی مُهره‌های شطرنج و جایگاه هریک را بازگفت.    انوشیروان از دانایی و خرد بزرگمهر چنان شادمان شد که جامی پُر از گوهر شاه‌وار و اسبی با زین و برگ به او داد و وزیر دانشمند خود را آفرین‌ها گفت. درحالی‌که فرستاده‌ی شاه هند، سخت شگفت‌زده شده بود:
  غمی شد فرستاده‌ی هند سخت/ بماند اندر آن کار‏ٌٍِ‏ًَ‏
هشیار بخت
  شگفت اندر آن مرد جادو بماند/ دلش را به اندیشه اندر نشاند
  که: «این تخت شطرنج هرگز ندید/ نه از کاردانان هندی شنید،
  چگونه فراز آمدش رای این؟/ به گیتی نگیرد کسی جای این!».
  در نوشته‌های پهلوی نیز داستانی همانند داستان شاهنامه آمده است، با این افزوده که پس از آن‌که بزرگمهر راز شطرنج را گشود، فرستاده‌ی هند ٣ دست با او بازی کرد و در هر ٣ بار بزرگمهر پیروز شد. فرستاده‌ی شاه هند، ناگزیر توانایی و هوش او را ستود. اما در شاهنامه از بازی میان بزرگمهر و فرستاده‌ی هندی سخنی نرفته است.

 شیوه‌ی بازی شطرنج در گذشته
 
این نیز گفتنی است که در گذشته شیوه‌ی حرکت برخی از مُهر‌ه‌ها و جای آن‌ها با شطرنجی که اکنون بازی می‌شود، تفاوت اندکی داشت. در آغاز بازی، شاه سفید در خانه‌ی سفید و وزیر سفید در خانه‌ی سیاه بود. امروز وارون آن بازی می‌شود. در گذشته وزیر، تنها یک خانه می‌توانست حرکت کند. اما امروز هرچند خانه که بخواهد. حرکت مُهره‌ی فیل نیز در گذشته با امروز تفاوت می‌کرد و تنها ٣ خانه می‌توانست پیش برود.


 
یاری‌نامه‌ها:
 
آگاهی‌های تاریخی این جُستار برگرفته از کتاب: «سیر شطرنج ایران در جهان» نوشته‌ی عبدالحسین نوابی(انتشارات شباویز- ١٣٧٨) است. یاری‌نامه‌های دیگر: «آفرین فردوسی» نوشته‌ی دکتر محمد جعفر محجوب(انتشارات مروارید- ١٣٧١)؛ جستار «بررسی تطبیقی روایت شطرنج و نرد در شاهنامه‌ی فردوسی با روایت مشابه در متون پهلوی» نوشته ی لیلا جانی(در کتاب «هزارمین سال سرایش شاهنامه‌ی فردوسی»- دانشگاه آزاد، ١٣٩٠).






ارسال توسط سورنا

امروز 31 امرداد ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1391برچسب:فال روز 31 مرداد,غمناک,مشاجره,صور,مجعد,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 


تفاوت فرهنگ را ببینید ! خودمان برای داشته های خودمان ارزش قائل نیستیم !








ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org





تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:ضربت,ضربت خوردن,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  علی اصغر محمد خانی، مدیر موسسه شهر کتاب:
  با 110 هزار یورو، «نظامی»، ُترک شد



  خبرنگار امرداد - شهداد حیدری :
  «نزدیک به 2 ماه پیش، در روزهای پایانی اردیبهشت، دولت آذربایجان 110 هزار یورو به شهرداری رُم داد تا تندیس نظامی را با عنوان «شاعر آذربایجان»! در میدان رُم و در کنار میدان فردوسی برپا کند.»
 علی اصغر محمد خانی (مدیر موسسه شهر کتاب)، ديروز، ٢١ تيرماه در نشستي كه در شهر كتاب برپا بود،‌ با اشاره به برپا شدن تنديس نظامي به عنوان سراينده‌ي ترك! در كشور ايتاليا، گفت: «نظامی سخنور بزرگ ایرانی است که در سراسر مجموعه‌ي آثارش یک بیت هم به ترکی ندارد. او در کتابش «هفت پیکر»، ایران را دل جهان می‌نامد و همه‌ي دلبستگی‌اش را به ایران نشان می‌دهد. آیا ایتالیایی‌ها نمی‌دانند که نویسنده‌ی بزرگ آن‌ها، «کارلوینو» در کتاب «چرا باید کلاسیک‌ها را خواند؟» درباره‌ی نظامی سخن می‌گوید و او را سخنوری ایرانی می‌داند؟ آیا ایران‌شناسان ایتالیا که در میان آن‌ها نظامی‌شناسانی هم هستند، نمی‌دانند که نظامی ایرانی است؟»
 او با ابراز ناخوشنودي از اين رخداد، گفت: «آیا باید دولت ایتالیا برای پول، یک سخنور ایرانی را ُترک بشناساند؟ این خیلی غم‌انگیز است که کشورهای دیگر داشته‌های فرهنگی ما را به نام خود می‌کنند. درست است که نظامی سخنور همه‌ی جهان است، اما شعر او، فارسی است و برخاسته از ایران و فرهنگی ایرانی است.»

 گفتا ز که نالیم که از ماست که برماست
  دکتر اصغر دادبه، استاد زبان و ادبیات فارسی، ديگر سخنران اين نشست بود. او با خواندن اين چكامه كه؛ «گفتا ز که نالیم که از ماست که برماست!، به بي‌توجهي‌هايمان به فرهنگ ايراني اشاره كرد و گفت: «بی اعتنایی ما به فرهنگ‌مان، نتیجه‌ای جز این ندارد. نظامی که می‌گوید:«همه عالم تن است و ایران دل»، اکنون ُترک شناسانده می‌شود. هنگامی که به فرزندان‌مان نمی‌گوییم که «گنجه»- شهر نظامی- بخشی از ایران جغرافیایی بوده است و از شیراز و اصفهان هم ایرانی‌تر، چگونه می‌توانیم امیدوار باشیم که آن‌ها از داشته‌های خود نگاهبانی کنند؟ کشورهای آذربایجان و ترکیه برنامه‌های منظمی دارند تا دروغی بسازند و بزرگان ما را به نام خود کنند. اما برنامه‌های ما برای نگاهبانی از فرهنگ‌مان چیست؟»
 او در دنباله گفت: «زمانی از افلاتون پرسیدند: آیا مردم سخنان نادرست را باور می‌کنند؟ افلاتون پاسخ داد: یکی دو نسل زمان می‌بَرد؛ آن‌گاه چنان باور می‌کنند که اگر وارونش(:خلافش) را بگویید، شما را خواهند ُکشت!  همین رخداد درباره‌ی فرهنگ ما هم افتاده است. یکی دو نسل دیگر همین داستان دروغینی را که همسایگان ما سر داده‌اند، دیگران هم باور خواهند کرد.»






تاريخ : شنبه 24 تير 1391برچسب:,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


درخت محترم است
 
 





تاريخ : چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:درخت,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


تصویر کوروش کبیر در معبد اورشلیم

ah4qgq3xm32w3bgc6ga.jpg
نقاشی اثر «گوستاو دوره» نقاش فرانسوی، سال ۱۸۶۶ میلادی.

یهودیان دوران باستان سه معبد بزرگ و اصلی در شهر اورشلیم ساختند، معبد اول یا همان معبد سلیمان (هیکل سلیمان) ، معبد دوم یا معبد اورشلیم و معبد سوم یا همان معبد هرود. این معابد بعد از حمله بختنصر پادشاه بابل به اورشلیم و اسارت بسیاری از یهودیان آسیب بسیار زیادی دیدند و از رونق افتادند.

در این نقاشی کورش پس از آزاد سازی یهودیان در بابل و فتح اورشلیم بازگشایی معبد اورشلیم را با آنها جشن میگیرد.
آپلود سنتر , پرآپ , PerUp.Ir,آپلود سنتر پارسی و حرفه ای





تاريخ : سه شنبه 13 تير 1391برچسب:کوروش,اورشلیم,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  يک زبان‌شناس گفت:
  «هخامنش» يعنی «دوستدار انديشه»



  خبرنگار امرداد - شهداد حیدری :

  «هخامنش به معنای "دوستدار اندیشه" است. باید دید هخامنشیان چه فرهنگ و اندیشه‌ی والایی داشته‌اند که چنین نام سنجیده‌ و بامعنایی را برای قوم خود برگزیده‌اند.  چنین فرهنگی را باید شناخت و درباره‌ی آن اندیشید.»
آن‌چه بازگو شد، بخشی از سخنان مهمند شیدرنگ، زبان‌شناس، درباره‌ی گذشته‌ی باستانی ایران و برپایی شاهنشاهی‌های ماد و هخامنشی بود. او در ادامه افزود: «تا روزگار داریوش بزرگ، هیچ نوشته‌ی تدوین‌شده‌ای درباره‌ی تاریخ ایران در دست نداریم. آن‌چه می‌دانیم اشاره‌های پراکنده‌ای است که در بایگانی‌ دولت‌های آشور و بابِل آمده است. برای نمونه، در سندی آشوری می‌خوانیم که بانویی، کالایی را فروخته است. در این سند 2 تاریخ آمده است که یکی از آن‌ها اشاره به مرگ کمبوجیه‌(نیای کوروش بزرگ) دارد. تنها از این اشاره است که پی به تاریخ درگذشت کمبوجیه می‌بریم.»
به سخن شیدرنگ، در اسناد 2900 سال پیش از میلادِ آشوری‌ها، از قومی آریایی نام بُرده شده است که دام‌پرور و پرورش‌دهنده‌ی اسب بوده‌اند. این قوم همان مادها بوده‌اند. به فاصله‌ی 50- 60 سال پس از آن، باز در اسناد آشور از جایگیری(:استقرار) قوم ماد در جنوب دریاچه‌ی چیچست و قوم پارس در جنوب ایران، یاد می‌شود و بدین‌گونه آگاهی‌های تازه‌ای درباره‌ی آن‌ها به‌دست می‌آوریم.

  پیشینه‌ی تاریخی مادها
 
شیدرنگ درباره‌ی پیشینه‌ی تاریخی مادها افزود:«مادها از ایل‌های گوناگونی تشکیل شده بودند و پیشه‌ی آن‌ها دامداری بود. همواره هم میان این ایل‌ها اختلاف‌ها و جدایی‌هایی پدید می‌آمد. تا آن که سرانجام تصمیم گرفتند کنار هم بنشینند و با هم‌سگالی و هم‌اندیشی، به تدبیر و چاره‌اندیشی کارها بپردازند. کسی که مادها را گردهم آورد، "دیااکو" نام داشت. جایی هم که برای گفت‌وگو برگزیدند، "هگمتانه" نامیدند، که به معنای "جای گردآمدن" بود. مادها سالی یک‌بار در هگمتانه به دیدار هم می‌آمدند و درباره‌ی کارها به رایزنی می‌پرداختند. اما سرانجام آشوری‌ها، دیااکو را تبعید کردند و از سرزمین‌ خود راندند.»
 

 هووخشتره، فرمانروای نیک
  شیدرنگ درباره‌ی ادامه‌ی شاهنشاهی مادها پس از دیااکو، گفت:«پس از رویداد تبعید دیااکو، "فره‌ورتیش" جانشین او شد. نام او با واژه‌ی "فروردین" هم‌ریشه است. در این زمان هم‌چنان دست‌اندازی‌ آشوری‌ها ادامه داشت. برپایه‌ی اسناد بجا مانده از بایگانی آشور می‌دانیم که آن‌ها در یکی از یورش‌های‌شان به ایران، 100 هزار تَن زن و مرد و کوچک و بزرگ را به اسارت گرفتند و یک میلیون ستور و رمه را با خود بُردند. فره‌ورتیش تصمیم گرفت با آشوری‌ها بجنگد. اما در پایان جنگ‌ها شکست خورد و کشته شد. پس از او "هووخشتَرَه" به پادشاهی رسید. این نام به معنای "فرمانروای نیک" است. در زمان او، مادها به آشور یورش بُردند و برای همیشه این دولت را از پهنه‌ی روزگار کنار زدند. جانشین او، "ایختوویگو" نام داشت که گفته‌اند پدر ماندانا، مادر کوروش بزرگ، بوده است. در زمان ایختوویگو بود که شاهنشاهی مادها به پایان رسید.»
به سخن شیدرنگ، باید شیوه‌ی برخورد خاندان هخامنشی با دولت آشور را سنجیده‌تر از رفتار مادها دانست. هنگامی که دولت آشور به ایلام یورش بُرد و آن دولت را از میان برداشت،  چون خاندان هخامنشی می‌دیدند که توان هماوردی با آشوری‌ها را ندارند، کوروش اول، پدربزرگ کوروش بزرگ، پسر خود، "آریاکو"، را با پیشکش‌های فراوان نزد "آشوربانیپال"، شاه آشور، فرستاد و او را به خدمت آنان گمارد. بدین‌سان و با چنین دوراندیشیی از نابودی خاندانش به‌دست آشوری‌ها، جلوگیری کرد.

 از ختن تا هیمالیا، گستره‌ی شاهی هخامنشیان

 شیدرنگ در پایان سخنانش، به هخامنشیان و بنیان‌گذاری شاهنشاهی بزرگ آنان اشاره کرد و گفت: «گستره‌ای که هخامنشیان بر آن فرمانروایی می‌کردند، از خُتن و دامنه‌ی تبت و هیمالیا، تا دریای اژه و سیاه و رود نیل ادامه داشت. در اسناد آن زمان آمده است که همسر داریوش بزرگ، بی‌هیچ نگهبانی، در سراسر این گستره راه می‌سپرد و به کارگاه‌هایی که خود بنیان گذارده بود، سرکشی می‌کرد. شگفت‌آور است که در پهنه‌ای بدین بزرگی، چنان امنیتی بوده است و مردم از چنان درک و احساس مسوولیت و پای‌بندی به راستی و درستی برخوردار بوده‌اند که بانویی از درباریان می‌توانست آزادانه و بی‌نگهبان، راه بسپارد و به کارهایش برسد.»
  این نشست در 10 تیرماه و در بنیاد جمشید جاماسیان برگزار شد. نقالی سامره مفتون پایان‌بخش نشست بود.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا



كرمان به دست تازيان افتاد



  خبريار امرداد- نگار پاكدل :

 تازیان در نخستین روز تابستان سال 654 میلادی بر كرمان چیره شدند. «محمدحسن خان اعتمادالسلطنه»، (صنیع الدوله) ترزبان(مترجم)، فرنشین دارالترجمه‌ی ناصرالدین شاه، در كتاب تاریخ «منتظم ناصری» این رویداد را در سال 651 میلادی برابر با سال 31 هجری آورده است.
  هنگام چیرگی تازیان بر كرمان، «یزدگرد سوم» در شهر مرو و هنوز زنده بود.
  «مجاشع»، فرمانده‌ی تازیان در زمان یورش به كرمان و چیرگی بر آن، مردم شهر را به اسلام فراخواند اما از آنجا‌ كه وی باور بسیار مردمان كرمان را به آیین نیاكانشان، شنیده بود نگذاشت تا سپاهیانش در شهر بمانند. وی لشكریانش را در روستای كوچكی در ٤ فرسنگی جنوب كرمان جایی‌كه بعدها به «قنات‌غسّان»، نامور شد جای داد و تازیان در این روستا چادر زدند و ماندگار شدند، سپس دیگر جاهای كرمان تا «سند» به دست مسلمانان افتاد، ولی همچنان شهر كرمان مركز حكومت منطقه بود.
  با آن‌كه كرمان به دست تازیان افتاده بود، تا سال‌ها بسیاری از بخش‌های كوهستانی كرمان تسلیم نشده بودند، از جمله‌ی آن‌ها «راین Rayen» بود كه دژی استوار داشت و در دامنه‌ی كوه هزار جای گرفته بود.
در آن زمان فرمانده‌ سپاه تازیان، «قریة العرب» را در كرمان ساخت، تا جایی برای زندگی تازیان كوچنده باشد كه در پی لشكر در حركت بودند. كرمانی‌ها آن‌جا را «ده تازیان» می‌نامیدند و هنوز هم شماری از مردم آن‌جا را به همین نام می‌خوانند.
  در همین سال (654 میلادی)، سرزمین‌های خاوری دیگر ایران همچون سیستان، قندهار و كابل به دست تازیان افتاد و زرنگ (زرنج)، شهر حكومت‌نشین آنان شد.
  درباره‌ی كرمانی‌ها نوشته‌اند؛ این استان پیشترها گسترده‌تر و شامل بخشی از كرانه‌های دریای عمان بود. مردمان این دیار با این كه سده‌ها، فرمانروای سلجوقی و قراختایی (Turkic) داشتند، حتا یك واژه هم از زبان این دو قوم را نخواستند یاد بگیرند و یاد نگرفتند






ارسال توسط سورنا

بنام خدا


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/0/03/%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B4%D8%A7%D9%87_%D9%88_%D8%A2%D8%AA%D8%A7%D8%AA%D8%B1%D9%83.jpg

رضا شاه به اتفاق هیئت همراه به ترکیه مسافرت میکنه که تنها مسافرت خارجی رضا شاه بود.
وقتی آخر شب پس از صرف شام و شب نشینی رضا شاه به اتاقش
میره میبینه یه دختر جوان و زیبای ترک تو اتاقش منتظرشه.
با عصبانیت یه نفرو صدا میزنه و میگه این خانم اینجا چیکار میکنه؟
اون شخص میگه آتاتورک گفتن این خانوم پیشتون باشه که تا صبح شما ...تنها نباشین.
رضا شاه از اون خانوم میخواد اتاقو ترک کنه.
وقتی همراهان رضا شاه پرسیدن چرا دختر به این زیبایی رو فرستادین رفت؟
رضا شاه در پاسخ برگشت و گفت: من امشب رو تا صبح با این دختر می خوابیدم
فردا که آتاتورک به ایران اومد من کی رو بفرستم پیشش؟
تمام زنان و دختران ایران ناموس منند.





تاريخ : دو شنبه 12 تير 1391برچسب:رضاخان,رضاشاه,آتاتورک,آتاترک,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



بازی هفت‌سنگ ايرانی به نام کره جنوبی ثبت جهانی شد



  نگار پاكدل :

  «رضا خوش‌سرور»، فرنشين(:ريیس) انجمن گردشگری ورزشی با گفتن این‌که بازی هفت‌سنگ به تازگی به نام «کره جنوبی» ثبت شده است، افزود: «نباید اجازه دهیم بازی‌ها و ورزش‌هایی که از آنِ ایران است به نام کشورهای دیگر ثبت جهانی شوند.»
 به گزارش مهر، در گردهمایی مسوولان کمیته‌های گردشگری ورزشی در ادارات کل میراث فرهنگی استان‌ها که 27 خورداد ماه در تالار گردهمايي ارگ آزادی برگزار شد، رضا خوش‌سرور گفت: « ورزش هفت‌سنگ ورزشی ایرانی است اما شوربختانه کشور کره‌ی جنوبی آن را به نام خود کرده است در حالی‌که باید داشته‌هایمان را به نام خودمان در گردهمايي‌های بین‌المللی ثبت کنیم.»






ارسال توسط سورنا

بنام خدا


هتل بیمارستان ها شاید اصلی ترین رکن گردشگری سلامت باشند که این صنعت را در کشورهای پیشرفته دنیا رونق می دهند. بیمارستان های مجهزی که این روزها ارتقای خدماتشان بهانه رقابت کشورهای گردشگر پذیر را فراهم کرده است. تا جایی که اخیراً اماراتی ها هم اقدام به ساخت یکی از بزرگترین هتل بیمارستان های دنیا کرده اند تا به این ترتیب رقبایی مثل آمریکا را با بیش از 60 هتل بیمارستان پشت سر بگذارند.

هتل بیمارستان ها، به بیمارستان های مجهزی گفته می شود که خدمات پذیرایی را در بالاترین سطح خود به بیمار و خانواده او ارائه می دهند. به عبارت دیگر، اقامت در یک هتل بیمارستان شبیه این است که یک کادر پزشکی کامل و ده ها پرسنل بیمارستانی، دست به سینه در اتاق مجللی که شما در رویال هتل شهر اجاره کرده اید، آماده خدمت باشند!

هتل بیمارستان

هتل بیمارستان ها با خدماتی مثل سونا، جکوزی، بیلیارد، سالن ورزشی، آشپزخانه اختصاصی، تورهای تفریحی اطراف شهر،تماشای تئاتر و برنامه های زنده، رستوران با منوی باز و برنامه های تفریحی از بیمار و خانواده او پذیرایی می کنند و در همین حین اقدامات پزشکی شان را هم برای بهبود سلامتی بیمار انجام می دهند! با این حساب سفر یک گردشگر، بیشتر از آنکه جنبه درمانی داشته باشد، جنبه تفریحی پیدا می کند. این هتل بیمارستان ها در حقیقت یک مجتمع بیمارستانی یا شهر سلامتی را ترتیب می دهند که اقامت در آنها هم فال است و هم تماشا!

هتل بیمارستان

 

هتل بیمارستان در ایران

ایران هیچ هتل بیمارستانی ندارد اما این به معنی آن نیست که هیچ برنامه ای هم برای ساخت این مجتمع ها در کشور برای آیندگان تدارک دیده نشده است. در سال های اخیر، زمزمه هایی برای ساخت هتل‌ بیمارستان هایی در استان های مازندران، کهکیلویه و بویراحمد، فارس و حتی کیش و چابهار به گوش رسیده اما تا به حال زیرساخت های مناسب آن طبق معمول فراهم نشده است.

هتل بیمارستان




تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:هتل بیمارستان,زیرساخت,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


فکر میکنید بازترین، بی مانع ترین و یکدست ترین جای زمین کجاست؟ در واقع زمینی مسطح و بایر در کشور استرالیا که امروزه پوشیده از نمک است، از هر جای دیگری در دنیا مسطح تر است، درست مانند یک آینه! این آینه نمکی، دریاچه آیری نامیده میشود و اگر در زمین 9582.95 کیلومتر مربعی آن بایستید، تنها یک خط، مرز بین زمین و آسمان را به شما نشان میدهد. در این منطقه مملو از نمک کم تر موجود زنده ای تاب می آورد. اغلب آرامشی بی نظیر همه جا را فرا میگیرد و هیچ اتفاقی در این زمین باز و وسیع نمی افتد.

نشنال جئوگرافیک مجموعه ای از بهترین عکسهای موری فردریکز را منتشر کرده است. فردریکز طی 8 سال گذشته، 16 بار برای عکاسی به این منطقه سفر کرده است. وی عکسهای بی نظیری خلق کرده که میتوانید آنها را در گزارش امروز خبرآنلاین ببینید.

 
   باران غافلگیرکننده
در نخستین لحظه های سپیده دم، با بارش باران، انعکاس نورها قدری تغییر کرده است. بارش باران در این منطقه نمکین استرالیا بسیار نادر است

 

 

رنگ قرمز جادویی
خلبانانی که از روی این منطقه پرواز میکردند، به عکاس گفته بودند که گاهی که منطقه خیلی خشک میشود، زمین به رنگ قرمز در می آید. به گفته عکاس، وی بعدها متوجه شد که رنگ قرمز را گونه ای ارگانیسم که تنها در محیط های بسیار نمکی زندگی میکند، به زمین میدهد.
.

 

 
   رنگ زرد استثنایی
به گفته عکاس، این عکس سپیده دم گرفته شده است. خط سیاه، مرز آسمان و زمین را نشان می دهد. خود عکاس می گوید که تا آن زمان، این رنگ زرد را در این منطقه تجربه نکرده بوده است.

 

 
در تعقیب ستاره ها
گرفتن این عکس سه ساعت طول کشیده است. می توانید منحنی هایی که دو ستاره درخشان به جا گذاشته اند را ببینید. می بینید که روی سطح آرام و بی مانع این منطقه، هیچ اتفاقی به جز بازتاب مهتاب در این سه ساعت روی نداده است.



قاشی طبیعت
در این سرزمین خشک، رسیدن توفان با رعد و گرد و غبار، منظره ای شگفت را به وجود می آورد که می توانید لحظه ای از آن را در این عکس ببینید. عکاس چند عکس را کنار هم گذاشته و این تصویر پاناروما را به وجود آورده است.
 
 

مرز زمین و آسمان
این تصویر نیم ساعت بعد از غروب خورشید گرفته شده است. چنان که می بینید تنها یک خط ظریف، مرز آسمان و زمین را نشان می دهد. بارش باران روی انعکاس نورها موثر بوده است.

 


تنوع رنگها
در این عکس که درست پس از گرگ و میش هوا گرفته شده است، تنها یک مرز سیاه در فاصله ای بسیار دور از عکاس، آسمان را از زمین جدا میکند. چنان که می بینید از نارنجی تا آبی تیره در این تصویر وجود دارد. عکاس به این بازه رنگی کاملا هشیار بوده است.

 





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 



 





تاريخ : سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:حرم امام علی (ع),,
ارسال توسط سورنا


به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

ترکیه برای سال 2012 با تبلیغات گسترده , درینکویو را به عنوان یکی از شگفت انگیزترین مکانهای تاریخی و توریستی خود معرفی کرده است. ترکیه در حال حاضر بالاترین درآمد و توریست را از صنعت گردشگری ؛ درمیان کشورهای منطقه دارد. پرسش اینست ایران ؛ سرزمین مادری سازندگان درینکویو– شهر شگفت انگیز زیر زمینی- با آن همه جاذبه های تاریخی و طبیعی هر سال چقدر توریست و گردشگر دارد ؟



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:کاپادوکیه,Kapadoukia,کاپادوسیه,Cappadocia,درینکویو,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



واكاوی سنگ‌نگاره‌های تاريخی ایران، اروپا و آمریکا

بررسی همانندی سنگ‌نگاره‌ها در جای جای جهان

خبریار امرداد- صدیقه نوده فراهانی :

 همایش سنگ‌نگاره‌های تاریخی ایران روز سه شنبه، 19 اردیبهشت‌ماه در دانشگاه سوره برگزار شد.
 
در این همایش محمد ناصری‌فرد، پژوهشگر و نویسنده‌ی کتاب «سنگ‌نگاره‌های ایران»، سنگ‌نگاره‌های گستره‌های گوناگون ایران را از نظر هنری و تاریخی بررسی کرد و این سنگ‌نگاره‌ها را با نمونه‌های پیدا شده در قاره‌های استرالیا، آمریکا، آفریقا و اروپا  سنجید.
 
واکاوی همانندی نقش‌های سنگ‌نگاره‌ها با نقش‌های سفالینه‌های پیدا شده در شوش، گنج دره هرسین کرمانشاه، سیلک کاشان، چشمه‌علی شهر ری، اسماعیل‌آباد قزوین، شهر سوخته و استان هرمزگان از دیگر بخش‌های سخنرانی ناصری‌فرد خواهد بود.
 
سنگ‌نگاره‌ها یا هنرهای صخره‌ای، کهن‌ترین یادمان‌های تاریخی و هنری به‌جامانده از بشر هستند. کارشناسان بر این باورند که سنگ‌نگاره‌ها سرچشمه و بستر پدید آمدن حرف‌های رمزی، خط، فرستادن پیام، زبان، تاریخ، استوره‌ها، هنر و فرهنگ‌ها هستند. از همین روی سنگ‌نگاره‌ها از بهترین ابزارهای رمزگشایی پیش از تاریخ به شمار می‌روند.
 
بر پایه‌ی یافته‌‌ها، ایران یکی از غنی‌ترین گستره‌های جهان از نظر شمار و گوناگونی سنگ‌نگاره‌ها است به گونه‌ای که تاکنون بیش از 50 هزار سنگ‌نگاره‌ی تاریخی که دیرینگی برخی از آن‌ها به 30 هزار سال پیش می‌رسد در گستره‌های گوناگون ایران پیدا شده است
 
به گزارش خبرگزاری میراث‌فرهنگی، همایش سنگ‌نگاره‌های ایران از ساعت 10 تا 12  تالار همایش‌های دانشگاه سوره در خیابان آزادی، میزبان دوستداران فرهنگ و تاریخ است.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا



١٨ ارديبهشت برابر با هشتم ماه مي‌٢٠٠١
  پيدا شدن آبراه خشايارشا و شگفتی جهانيان از مهندسی ايرانيان‌باستان



  نگار پاكدل :

  پس از ١٠ سال پژوهش پی‌در‌پی تیم‌های کار‌آزموده‌ی باستان‌شناسی دانشگاه‌های گلاسکو و لیدز،(پژوهشگران باستان‌شناس انگلیسی)، آبراه خشایارشا، سرانجام در هشتم ماه می ٢٠٠١ در یکی از شبه‌جزایر دریای اژه، پیدا شد. امروز هم‌زمان است با این کشف.
  کار بر روی پروژه‌ی کشف کانال خشایارشا از آوریل 1990 آغاز شده بود. یک گروه باستان‌شناسی یونانی نیز باستان‌شناسان انگلیسی را در این کار یاری می‌کردند.
 خشایارشا، شاه دودمان هخامنشی در سال 480 پیش از میلاد در جریان تلاش ایرانی‌ها برای چیرگی بر یونان، فرمان کندن این کانال شگفت‌‌انگیز را داده است. این آبراه یکی از بزرگ‌ترین و شگفت‌انگیزترین کارهای مهندسی زمان بوده است. 
  این خبر شگفت‌انگیز در بخش علمی 13 نوامبر 2001 روزنامه‌ی نیویورک‌تایمز، به چاپ رسید. دکتر‌ «ریچارد جونز»، سرپرست تیم پژوهشی پروژه و باستان‌شناس دانشگاه گلاسکو پس از پیدا شدن این آبراه بنابه گزارش نیویورک‌تایمز، گفت: «این کانال بر روی زمین 100 فوت (30متر) پهنا داشته که این پهنا برای حرکت دو کشتی بادبانی جنگی بسنده بوده است. آبراه به گونه‌ای کنده شده که از هر دو سو رو به پایین، شیب داشته و پهنای آبراه در ژرفا به 15 متر می‌رسیده است. درازای این آبراه که در میان شبه‌جزیره‌ای در دریای اژه کنده شده بود نزدیک به 4/1 مایل (2253 متر، کمتر از 5/2 کیلومتر) است.
  «یوجیت بهاتاچارجی»، گزارشگر بخش علمی روزنامه‌ی نیویورک تایمز و تنظیم‌کننده‌ی این گزارش نوشته: «‌کندن این کانال برای خشایارشا جنبه‌ی حیاتی داشته چرا‌ که اگر این آبراه را نمی‌ساختند ایرانیان می‌بایست کیلومتر‌ها در امتداد این شبه‌جزیره به سوی جنوب دریای اژه کشتیرانی کنند و دوباره همان راه را پس از رسیدن به دماغه‌ی جنوبی شبه جزیره به سوی شمال بروند.

 اما خشایارشا از این کار خودداری کرد چرا که ژنرال او ماردونیوس، 12 سال پیش در جریان یورش به یونان، ناوگان ایران را به سوی دماغه‌ی شبه جزیره هدایت کرد. هنگامی که ناوگان ایرانی در جنوب دماغه در حال دور زدن به سوی شمال بود دچار توفانی سخت شد و بیشتر کشتی‌های ایرانی غرق شدند.

 خشایارشا، برای پرهیز از پیش‌آمدن دوباره‌ی این رویداد به مهندسان ارتش ایران فرمان داد آبراهی را از کرانه‌ی خاوری(:شرقی) شبه جزیره به کرانه‌ی باختری آن حفر کنند. پس از کندن آبراه، ناوگان ایران بر یونانیان چیره شد.»

 به گفته‌ی «دکتر جونز»، سرپرست پروژه‌ی کشف آبراه؛ «ایرانیان گمان نمی‌کردند این آبراه تبدیل به اثری شود که از آن‌ها برجای بماند چراکه خیلی زود پس از بازگشت کشتی‌ها از این آبراه به کشور، پایان استفاده از کانال فرا رسید. در سده‌های پی‌در‌پی، این رویداد تاریخی کم‌کم به‌گونه‌ی یک افسانه در‌آمد و کسی گمان نمی‌کرد که آبراه شگفت‌انگیز مهندسی جهان باستان حقیقت داشته است.»
  «هرودوت»، رخداد‌نگار یونانی داستان کندن این آبراه را در کتاب تاریخی خود آورده است اما کسی این داستان شگفت‌انگیز را باور نمی‌کرد چراکه بیشتر به افسانه می‌مانست.

 سرانجام با تلاش دانشمندان انگلیسی و یونانی و با بهره‌گیری از یافته‌های زمین‌شناسی این آبراه در سال ٢٠٠١ پیدا شد.
  نیویورک تایمز می‌نویسد؛ ساختار کانال که زیر رسوبات دریایی و لای و لجن 25سده‌ی پیش دفن شده است، به استراتژی نظامی درخشان ایرانی‌ها و مدیریت کار انسانی و مهندسی راه‌و‌ساختمان آن‌ها گواهی می‌دهد.
  ««دکتر جونز»،یادآور شده است که: «تیم او از یک شیوه‌ی لرزه‌نگاری برای پیدا کردن آبراه سود جسته‌اند. این‌چنین که از یک قطعه فلز د‌ر روی زمین، امواج شوک بسیار قد‌رتمند‌ی را د‌رون زمین می‌فرستاد‌ند‌ و سپس با تحلیل زمان رسید‌ن امواج، توانستند‌ نقشه‌ی آبراه را طراحی کنند.‌»
 
یاری‌نامه‌ها:
 
شماره‌ی 130پایگاه مجلات تخصصی نور، دی 1380
 
تارنمای نوشیروان کیهانی‌زاده
 
روزنامه‌ی نیویورک‌تایمز





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


حق و حقوق خود را در سفرهای هوایی بدانید

با گسترش صنعت هوانوردی و تعدد سفرهای هوایی موضوع تاخیر های پروازی یا فاصله میان دو پرواز جهت تعویض هواپیما به امری طبیعی و غیرقابل اجتناب برای مسافران تبدیل شده است. دلیل این توقف در فرودگاه هرچه که باشد هم کمی خسته کننده است.

به گزارش ایران ویج ، به یاد داشته باشید که اگر بیش از نیم ساعت پروازتان تاخیر داشت شما حقوقی دارید که این حقوق با تناسب به مدت زمان تاخیر متفاوت خواهد بود و باید آن را از رئیس ایستگاه شرکت هواپیمایی مورد استفاده خود طلب کنید.

 درباره تاخیر های ایجاد شده به دلیل سرویس دهی نا مناسب شرکت های هواپیمایی طبق قوانین بین المللی بطور کلی تاخیر پرواز در فرودگاه مبداء حداکثر تا نیم ساعت از طرف سازمان iata طبیعی شناخته شده است اما بیشتر از آن طبق قوانین بین المللی شرکت های هواپیمایی موظف به پاسخگویی به مسافران و جلب رضایت آنها هستند.

بر اساس عرف بین المللی همه خطوط هوایی تجاری در سطح جهان در فرودگاه های مبداء و مقصد باید یک ایستگاه داشته باشند یا به عنوان کارگزار خود شرکتی را به مدیریت فرودگاه معرفی کنند.

به یاد داشته باشید که هر یک از شرکت های هواپیمایی فردی را به عنوان رئیس ایستگاه در فرودگاه مبداء یا ترانزیت خواهند داشت که این رئیس مسئول برقراری نظم و هماهنگی کلیه امور مسافران آن شرکت هواپیمایی تجاری در فرودگاه خواهد بود. بنابراین در صورت بروز هرگونه تاخیر ناشی از مشکلات سرویس دهی شرکت هواپیمایی یا به دلیل بدی آب و هوا این فرد باید جهت رفاه حال مسافران اقدام کند این خدمات می تواند از تهیه یک وعده غذایی، محل استراحت، تعویض هواپیما، تهیه بلیت از دیگر خطوط هوایی و انتقال مسافر به هتل و تامین آسایش مسافران است.

اما گاهی تاخیر به دلیل تعویض پرواز است. این گونه توقف ها بین دو پرواز با توجه به بعد مسافت و زمان مسافر به وجود می آید. بنابراین گاهی اوقات مسافران مجبور هستند در یک فرودگاه ترانزیت توقف داشته باشند و دوباره از هواپیمای دیگری برای رسیدن به مقصد خود استفاده کنند.

این تعویض ها یا به دلیل مسافت بسیار طولانی بین مبداء و مقصد مسافران است و یا به دلیل نبودن سرویس های متناوب و یک سره از مبداء تا مقصد مسافران است اما  گاهی اوقات هم برخی از مسافران برای کاستن از هزینه های سفر خود اقدام به استفاده از پروازهای دو تکه می کنند. این گروه از مسافران با توجه به تخفیفات ویژه شرکت های هواپیمایی در برخی از ماه های سال این پروازها را انتخاب می کنند. اما جزو هر گروه که باشد این مسافران به اجبار باید مدت زمان این توقف را در فرودگاه ترانزیت بگونه سپری کنند.

اما کلیدی ترین نکته این است باید به یاد داشته باشیم اگر فقط از یک شرکت هواپیمایی استفاده می کنید شامل امتیازاتی خواهید شد اما اگر از دو شرکت متفاوت استفاده می کنند در واقع امتیازی نخواهید داشت. اگر از یک شرکت هواپیمایی استفاده می کنید و پرواز دو تکه دارید این معمولا با احتساب احتمالات بروز تاخیر و مشکلات غیر متقربه سعی می کند برای این توقف حداقل زمان ممکن را در نظر بگیرد. این توقف ها از حداقل یک ساعت شروع می شود.

چند نکته مهم

-  پس از تحویل بار به قسمت بار و دریافت کارت پرواز دیگر چمدان های خودتان را تا فرودگاه مقصد نخواهید دید پس به یاد داشته باشید که وسایل ضروری و مورد نیاز خود را همراه داشته باشید و به قسمت بار تحویل ندهید البته وسایلی که مجاز به همراه داشتن آنها هستید.

 

-در پروازهای دو تکه، شرکت هواپیمایی شما تضمین کننده به موقع رسیدن شما به پرواز دوم خواهد بود پس در صورتی که به هر دلیل و شرکت هواپیمایی مربوطه باعث تاخیر شما و به موقع نرسیدن شما به پروازم دوم شد هیچ نگران نباشید چون این شرکت موظف است با اولین پرواز شما را به مقصد برساند. این دو قانون در پروازهای مختلف که از دو شرکت متفاوت هستند صادق نیست بنابراین در انتخاب شرکت هواپیمایی خود کاملا دقت فرمایید.

حق و حقوق شما در سفرهای هوایی

 

- اگر پیش از سفر اقدام به برنامه ریزی برای این توقف داشته باشید بسیار راحت و بدون دردسر این زمان را سپری خواهید کرد. یک کتاب، یک لپ تاپ یا چند سرگرمی کوتاه می تواند این مدت زمان را برای شما دلپذیرتر کند.

 

- در مورد توقف های بین یک تا ۳ ساعت زیاد نمی توان برنامه ریزی کرد و با توجه به بزرگی فرودگاه ترانزیت باید سعی کنید خودتان را در محوطه ترانزیت سرگرم کنید و حداکثر بهره را از وضعیت خود داشته باشید. حال اگر این توقف بیش از این زمان بود گزینه ها متفاوت خواهد بود.

در سفرهای خارجی به کشور هایی که نیازی به اخذ ویزا ندارند مثل ترکیه، زمان توقف طولانی فرصت خوبی است تا گشت کوتاهی در سطح شهر داشته باشید.

 

اگر توقف شما بیش از ۳ ساعت در فرودگاه ترانزیت بود به یاد داشته باشید که حقوق شما متفاوت خواهد بود. بطور کلی این حقوق به شرح ذیل خواهد بود:

 

۱- اگر توقف شما در فرودگاه ترانزیت به یکی از وعده های اصلی غذا مثل شمام و ناهار برخورد کند این شرکت موظف به ارایه سرویس یک وعده غذای گرم به شماست و همچنین محل استراحتی مخصوص به اینگونه مسافران در اختیار قرار می دهد.

 

۲- اگر این توقف کمتر از ۴ ساعت باشد این خدمات حداکثر تا یک نوشیدنی خواهد بود. البته با توجه به خدمات شرکت هواپیمایی مورد استفاده شما.

 

۳- این خدمات با ارایه کوپن های مخصوص به شما در فرودگاه ترانزیت ارائه می شود. پس از رسیدن به فرودگاه ترانزیت به دفتر شرکت هواپیمایی مورد استفاده خود سری بزنید و اطلاعات مربوط به پرواز خودتان را دریافت کنید و حق و حقوق خود را جویا شوید.





تاريخ : شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:سفر هوایی,هوایی,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 واژه‌ی «بانک» و «چک»، واژگانی ايرانی
  هخامنشيان، «چک» می‌كشيدند



  خبرنگار امرداد :

 چک از دستاوردهای بانکداری است و کهن‌‌ترین گواهی که از چک و بانکداری در دست است، به روزگار هخامنشیان می‌رسد.
  به گزارش «صبا ایران» و بنا به گفته‌ی دکتر «شیرین بیانی» که از رخداد‌نگاران و پژوهشگران کشورمان است، بانکداری، پیش از اسلام، به ویژه در زمان ساسانی ارزش بالایی داشته است. جاهایی همچون بانک‌های امروزی داشته‌ایم که در آن‌ها کارهای بانکی همچون قرضه، برات، چک و ... انجام می‌شده است.

 

 واژه «چک» در نوشته‌های پهلوی زمان ساسانیان

 کهن‌‌ترین شکل بانکداری را در میا‌ن‌رودان در زمان هخامنشیان سراغ داریم که بزرگ‌ترین مرکز سکونت یهودیان بود و در آنجا یهودیان کارهای بانکداری را بر دوش داشتند. مدارکی هم از این بخش به دست آمده که کاملا حکم چک دارد.
  واژه «بانک» هم در آن زمان روایی داشت و واژه‌ی «چک» نیز از همان روزگار متداول شده که تا امروز برجای‌مانده است. در نوشته‌های زمان ساسانی به زبان پهلوی، واژه چک را داریم و همین واژه از ایران به زبان‌های دیگر جهان راه یافته است. بی‌گمان چک در درازای تاریخ، روندی داشته است اما روند آن را نمی‌دانیم. از دیگر کارهای مهم بانکی، «برات» است.

 اما برات چیست و از چه زمانی در ایران کاربری یافت؟

 دکتر شیرین بیانی که تخصص وی بیشتر تاریخ زمان مغول است، گفت که برات، همان حواله است.


  کاربری برات از زمان مغول‌ها

 در زمان مغول، از مرکز یا از مراکز ایالات، «برات» می‌نوشتند و آن را به دست مامورانی می‌دادند. این مامورها با در دست داشتن حواله می‌بایست باج یا عوارض یا وجه نقد یا جنسی از کسی یا سازمانی یا جایی می‌گرفتند. به این حواله، برات می‌گفتند.
  برات همچون موارد دیگر در زمان مغول روند خطرناکی پیدا کرد. هر دولتمدار یا مامور مالیاتی می‌توانست برات بنویسد. به این‌گونه، یک تن ممکن بود از یک دایره یا شخص به خصوص، چندین برات دریافت کند و ناگزیر شود درخواست‌های گوناگون جنسی یا نقدی این برات‌ها را پاسخگو باشد.
  این مساله نمونه‌های دیگر، به آشفتگی‌هایی انجامید تا این که سرانجام با اصلاحات غازان‌خان یا به بهتر بگوییم با  اصلاحات خواجه رشید‌الدین فضل‌الله،‌گرفتاری‌ها و نابسامانی‌های برات،سامان داده شد.

 اصلاحات خواجه رشید‌الدین برای بهره‌گیری از برات

 به باور دکتر بیانی این اصلاحات را باید اصلاحات خواجه نامید. خواجه رشید‌الدین فضل‌الله که از زمان گیخاتو، ارج و ارزشی فراوان نزد شاه یافته بود، در زمان سلطنت غازان‌خان به مقام وزارت رسید. وی که در علم و ادب و ملک‌داری سرآمد بود، در زمان خود اصلاحاتی را انجام داد که بسیار ارزشمند بود اما به نام سلطان زمانش یعنی به اصلاحات غازانی نامور شد.
  یکی از این اصلاحات که در اقتصاد، تاثیر فراوانی داشت، محدود کردن بهره‌گیری از برات بود. وی بهره‌گیری از برات را قانونمند کرد و روشن کرد که کدام سازمان‌های دولتی یا مالیاتی اجازه صدور آن را دارند. مجازات‌های سختی را هم برای سرپیچی از آن به کار گرفتند. اگر کسی جز  افرادی که مجوز داشتند، برات صادر می‌کرد، به مرگ محکوم می‌شد.

 به گفته دکتر بیانی، همه‌ی این‌ها در «جامع ‌التواریخ» اثر بسیار ارزشمند خواجه رشید‌الدین فضل‌الله همدانی در تاریخ مغول، ضبط است.
  پس از این اصلاحات، برات به معنی واقعی کلمه به کار رفت و محصلان مالیاتی یا دیوان استیصاء یا هر جای دیگر در هنگام جنگ یا صلح برات می‌نوشتند و می‌فرستادند و کسی که برات را دریافت می‌کرد باید آن‌چه درخواست شده بود را می‌فرستاد.
  رواج پول کاغذی و برات و چک و شرکت‌های تجاری همانند شرکت‌های مضاربه‌ای در زمان مغول نشان می‌دهد این دوره از دوره‌های رونق بازرگانی در درازای تاریخ بوده است.






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


ایا اعراب عربستان و امارات واقعا ملخ می خورند ؟! + عکس



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 


آزادی مصر

 

"اخموس" فرعون مصر( آماسیس دوم یا آمازیس دوم) در آخرین سال فرمانروایی اش دیوانه شده بود بعضی معتقدند آن سال فرعون مصر را خواب گزارانش اداره می کردند . به هر شکل او خواب دیده بود دختری با چشمانی به دو رنگ سیاه و سبز در بابل (میان رودان در عراق فعلی) که جزئی از فرمانروایی ایرانیان بود زندگی می کند و آن دختر می تواند او را از بیماری زجر آوری که به آن مبتلا شده بود نجات بخشد . یک گروه سی نفری از جاسوسان خویش را به ایران فرستاده تا آن دختر را یافته و با خود ببرند آنها هر چه کشتند پیدا نکردند اما چون از بازگشت آنهم با دست خالی می ترسیدند 10 دختر چشم سبز زیبا را پنهانی ربوده و به مصر بردند . فرعون دیوانه عصبانی شد و دستور داد آن سی نفر را غذای شیران کنند آن 10 دختر را به حرمسرای شلوغش فرستاد خبر به کمبوجیه پادشاه ایران زمین و فرزند کوروش هخامنشی رسید

 

رایزنان به پادشاه ایران زمین گفتند بگذارید نامه نگاری کنیم و بخواهیم اخموس دختران بابل را بازگرداند و کمبوجیه گفت این مردک دیوانه است چندین بار تا کنون به غرب ایران یورش آورده و به تعهدات همسایه گی اش پایبند نبوده و از همه مهمتر ما برای حفظ ناموس کشورمان مذاکره نمی کنیم . همان روز سپاه ایران به سوی مصر به حرکت در آمد لشکر ایران که از صحرای سینا گذشتند هیچ سپاهی در برابر خویش ندیدند اخموس و سپاهش به سرزمینهای دیگر گریخته بودند و پادشاه ایرانزمین پس از تسخیر ممفیس پایتخت مصر ، به کاخ آمازیس گام گذاشت . در آن زمان اخموس و فرزندش "پسامتیخ سوم" در جنوب مصر پنهان شده بودند و روایت هرودوت یاوه گو و مورخین مصری که می گویند : (کمبوجیه پس از ورود به کاخ ممفیس ، دستور داد جسد اخموس را از گور بیرون آوردند و نسبت به آن بی‌حرمتی کردند و چون جسد مومیائی شده بود و شکستن آن امکان نداشت، جسد او را سوزاندند!) دروغی بیش نیست آنها خصلت های باطنی خویش را به آزاد کننده بردگان مصر و رهایی دهنده مصریان از ستم روزافزون اخموس نسبت می دهند . و بقول ارد بزرگ اندیشمند فاخر ایرانی : پیشینه نویسان باختر ، شکست های خویش را پیروزی و نابکاری خویش را مردانگی نوشتند ، همانها دروغ پردازی و خوی جانورگونه خود را به ایرانیان نسبت داده اند .
یکی از نخستین اقدامات کمبوجیه هخامنشی پس از آزاد سازی مصر باز گرداندن آن 10 دختر به خانواده هایشان بود





تاريخ : شنبه 26 فروردين 1391برچسب:آخموس,اخوس,آماسیس,آمازیس,زجر,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

ساخت بزرگترین جام شراب جهان

 
شبها از فكر غزه و لبنان خوابم نمی بره. جيگرم آتيش می گيره وقتی نام اسراييل مياد. يادم باشه فردا سر راه يه كم پول به حسابی كه دولت برای كمک به مردم بی پناه لبنان باز كرده بريزم. انصاف نيست ما اينجا توی پر قو باشيم و از برادرها و خواهران لبنانی غافل باشيم.
.
.....
توی ليست كسورات حقوقم كمک به مردم لبنان هم بود، انگار خود دولت كم كرده... خدا رو شكر





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 

 

قانون وحش می گويد: «تنها زمانی که گرسنه هستيد بکشيد»

 


عکاس ميشل دنيس - که اين تصاوير شگفت‌انگيز را در سياحت اکتشافی در افريقا در کنيا گرفته است، گفت که از آنچه که ديدم حيرت کردم.
او گفت: در صبح يکروز ما اين سه يوزپلنگ را ديديم، به نظر می رسيد که گرسنه نباشند، با هم بازی می کردند. در يک نقطه، آنها گروهی از آهوان را ديدند که فرار می کردند. اما يک آهو که جوان بود به اندازه کافی چالاک نبود و به راحتی گرفتار اين برادران شد.
اين صحنه‌های فوق‌العاده را در زير ببينيد:









و سپس بدون اينکه به او آسيبي برسانند از آنجا دور شدند. جای تاسف است برای ما كه آدم هستيم ....





ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی