بنام خدا
نگاهی به رسمهای زرتشتیان در روز سیزده نوروز: |
|
● |
شادمانی همراه با آرزوی شادی |
|
|
|
کوروش نیکنام : |
سیزدهمین روز از ماه فروردین تیر یا تشتر نام دارد.ایزد تیر یا تشتر که در اوستا یشتی هم به آن نام وجود دارد، ایزد باران است.
در باور پیشینیان پیش از اشوزرتشت، برای اینکه ایزد باران در سال جدید پیروز شود و دیو خشکسالی نابود گردد باید مردمان در نیایش روز تیر، از این ایزد یاد کنند و از او درخواست باریدن باران داشته باشد.
در اسطورههای ایرانی، این ایزد همواره به صورت اسبی سپید با دیو خشکسالی که «اپوش» نام دارد، در جنگ و مبارزه است و اگر ایزد تیر پیروز شود، باران میبارد و چشمهها میجوشند و رودها روان می گردند و سرسبزی را به ارمغان میآورند.
در ایران باستان پس از برگزاری مراسم نوروز، هنگامی که سبزه از زمین میرویید و گندم و حبوبات سبز میگشتند، در روز سیزدهم که به ایزد باران تعلق داشت مردم به دشت و صحرا و کنار جویبارها میرفتند و به شادی و پایکوبی میپرداختند و آرزوی بارش باران را از خداوند میکردند.
اکنون هم زرتشتیان از بامداد روز تشتر ایزد و فروردینماه، سفره نوروزی را بر میچینند، خوردنیها، مقداری آجیل، شیرینیهای باقیمانده از نوروز و شِشه یا سبزههای موجود در سفره را با خود برمیدارند و به دشت و صحرا و کنار چشمهها یا آبهای روان میروند.
زرتشتیان سبزه خود را در کنار جویبارها به آب روان میسپارند و آرزو میکنند که سالی پربرکت و خرم داشته باشند. آنان تا پسین آن روز را در بیرون خانه به سر میبرند و در دامن طبیعت و میان سبزه و صحرا به شادمانی میپردازند.
برگرفته از کتاب از نوروز تا نوروز-انتشارات فروهر
|
تاريخ : دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:
سیزده,
سیزده بدر,
13بدر,
13 بدر,
اپوش,
دامن,
دامان,
دامن طبیعت,
دامان طبیعت,
تشتر,
نوروز تا نوروز,
,
بنام خدا
ميوه مد 2012 چیست؟!
پاپایا واقعا میوه زیبایی است. تركیب رنگ بینظیر و هستههای كوچولوی با نمک و مزه خوبش آن را به یكی از خوراكیهای محبوب جهان تبدیل كرده است. پاپایا پر است از آنتیاكسیدان و انواع ویتامینها، بههمیندلیل ضدپیری است.
این میوه خیلی زود میرسد، به همین علت خیلی وقتها وقتی هنوز پوستش سبز است آن را میچینند چون میدانند در طول مسیر حملونقلش زود تغییر شكل خواهد داد. پوست این میوه 3مرحله را طی میكند: سبز(كال)، زرد(نیمه رسیده) و نارنجی(كاملا رسیده). اگر قرار است پاپایا بخرید كه ما توصیه میكنیم حتما از این میوه استفاده كنید، درنظر داشته باشید كه قرار است چه وقتی میوه را بخورید.
اگر برای همین امروزتان خرید میكنید سراغ آنهایی بروید كه پوستشان كاملا مطابق مد امسال است! نارنجی متمایل به قرمز اما اگر قرار است برای چند روز آیندهتان خرید كنید میتوانید پاپایاهای زرد رنگ را بخرید و مطمئن باشید كه خیلی زود میرسند.
مثل بقیه نارنجیپوشها این میوه هم برای سوی چشم و ورم مفاصل و دستگاه گوارش مفید است البته استفاده از این میوه هنوز در كشور ما جا نیفتاده است. این مطلب را به فال نیک بگیرید و تلاش كنید از این پس این میوه خوشمزه را هم به سبد خوراكیهایتان اضافه كنید.
بنام خدا
نام يزد در زمان هخامنشيان و پيش از آن ايساتيس يا استيخا و در زمان اشكانيان كثه بود؛ يزدگرد اول ساسانی كه بيمار بود بدانجا رسيد و آب و هوايش به او ساخت و حالش خوب شد، از آن خطه خوشش آمد و نذر كرد آن شهر را توسعه دهد در یکم شهريور دستور گسترش و ايجاد يزد نوين را داد؛ از اينرو یکم شهريور هر سال روز جهانی يزد می باشد؛ يزد از آن روز تا انقراض ساسانيان هموراه مورد خدمت پادشاهان ساسانی بود و همچنين خطه يزد نيز به طوري اسطوره اي در رزم و بزم خدماتی به پادشاهان و خاندان شاهی ساسانی كرد.
تاريخ : چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:
شهریزد,
شهر یزد,
شاه,
شاهی,
ایساتیس,
استیخا,
کته,
کثه,
یزدگزد,
خطه,
خطه یزد,
روز یزد,
روز جهانی یزد,
یزدنوین,
یزد نوین,
,
بنام خدا
قانون وحش می گويد: «تنها زمانی که گرسنه هستيد بکشيد»
عکاس ميشل دنيس - که اين تصاوير شگفتانگيز را در سياحت اکتشافی در افريقا در کنيا گرفته است، گفت که از آنچه که ديدم حيرت کردم.
او گفت: در صبح يکروز ما اين سه يوزپلنگ را ديديم، به نظر می رسيد که گرسنه نباشند، با هم بازی می کردند. در يک نقطه، آنها گروهی از آهوان را ديدند که فرار می کردند. اما يک آهو که جوان بود به اندازه کافی چالاک نبود و به راحتی گرفتار اين برادران شد.
اين صحنههای فوقالعاده را در زير ببينيد:
و سپس بدون اينکه به او آسيبي برسانند از آنجا دور شدند. جای تاسف است برای ما كه آدم هستيم ....
تاريخ : چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:
آهوان,
یوز,
یوزپلنگ,
تاسف,
جای تاسف,
میشل دنیس,
عکاس,
قانون,
وحش,
وحشی,
قانون وحش,
,
بنام خدا
عکسی از قلعه بابک خرمدین
مزار بی بی زبیده خاتون و به عبارتی دیگر نیایشگاه آیین مهر در تنگه هینزا
تاريخ : شنبه 27 اسفند 1390برچسب:
جنگل ارسباران,
ارسباران,
بی بی زبیده,
مزار بی بی,
مزار بی بی زبیده خاتون,
بی بی خاتون,
آیین مهر,
تنگه هینزا,
هینزا,
,
بنام خدا
|
در آستانهی نوروز پیربابو بر دیو پیروز میشود |
|
|
|
شیدا واله : |
در واپسین روزهای سال 1388، نزدیکهای ظهر بود که به سوی ماسوله راه افتادم. شنیده بودم که آیین «عروس گُله» در این شهر برپا میشود. هوا کمی ابری بود. دعا میکردم که باران نیاید تا راحت عکاسی کنم.
ن زدیک ماسوله که رسیدم، ترافیک سنگین بود. معلوم بود شمار بسیاری برای دیدن آیین عروس گله به این شهر آمدهاند. چارهای نبود. باید ماشین را همان نزدیکیها پارک میکردم و بقیهی راه را پیاده میرفتم.
ابرها تا کمر کوه پایین آمده بودند و نسیم خوبی به صورت میخورد، ولی هنوز از باران خبری نبود. بوی گل پامچال از دامنی کوه کنار راه به مشام میرسید و صدای آب رودخانهای که از کنار راه میگذشت، فضای پر سر و صدای ترافیک و همهمهی مردم را میپوشاند.
از دور صدای دلنواز موسیقی محلی به گوش میرسید. مردم بسیاری وارد شهر میشدند. بیشتر کوچههای باریک و پلهمانند ماسوله پر بود از رفتوآمد مردم.
صدای موسیقی را دنبال کردم و به کوچهی اصلی رسیدم. چهار مرد سورنا و طبل و دهل و دایره میزدند و پیشاپیششان مردی پلاکاردی به دست داشت که رویش نوشته بود «جشن بهاری». دخترکهایی با لباسهای محلی که هر کدام چیزهایی مثل چراغ، سبزه، گل و شیرینی به دست داشتند، پشت سر نوازندگان حرکت میکردند. در بین آنها «عروس گله» و «پیر بابو» و «دیو سیاه» را هم میشد دید.
آیینهای نمایشی نوروزی از جملهی آیینهایی هستند که پیش از این مورد توجه مردمان این مرز و بوم بوده و اجرا و نمایش آنها لحظههای شادیآفرین و خاطرهانگیزی برای مردم به وجود میآورد. برنامههای شاد و گوناگون که امروزه ما جوانترها حتا نامشان را نیز نمیدانیم و شوربختانه جزو میراث فراموششده قلمداد میشوند.
نمایش عروس گله از آیینهای پیشواز نوروز است که معمولاً در همهی گسترههای گیلان و مازندران اجرا میشود و بازماندهای از کارهای نیایش کشاورزی است. نمایشی شاد، موزیکال و بازیگونه که گروهی انجام میشود.
باشندگان در این گروه نمایشی عبارتند از:
«ناز خانم» یا «عروس گله» که معمولاً یک پسر جوان نقش آن را بازی میکند و با پوشیدن لباس محلی زنانه و با ادا درآوردن و رقص، مردم را به وجد میآورد و از دست پیر بابو و دیو فرار میکند.
«پیربابو» (پیربابا) که پیرمردی است با ریش بلند و چوبدستی، لباس کهنه و کلاه قیفی، نقش عاشق عروس گله را بازی میکند و رقیب دیو است.
«غول» یا «دیو سیاه» مردی تنومند و بدقواره است با چهرهای سیاه، لباسی ساخته شده از کاه و پوشال و کلاه حصیری با زنگولهای بر گردن که با یک چوبدستی با پیر بابو برای عشق عروس گله میجنگد. در طول نمایش دیو برای دست یافتن به عروس گله، با حرکتهای خندهآور به سوی تماشاگران حمله میکند و شوند(:باعث) خندهی آنها میشود.
موضوع و چکامهی ترانهی این نمایش در همه جای گیلان یکسان نیست، ولی تفاوتها اندک است. پیداست که همه یک ریشه داشتهاند، اما کمکم با گذر زمان و دگرگونیهای اقتصادی و فرهنگی دستکاری شدهاند.
چکامهی گیلکی: «سلام بوگوفتم آقا / رخصت فده تو ما را / من باموم شیمی صارا/ تی سگی آدم گیرا/ پایه زنمه میرا / آناله مراگیرا / عروسه گوله ی، همینه؟ بیدین چی نازنینه / عروسه گوله ی باوردیم / جانه دیلی باوردیم / خانخا تره ناوردیم / تی پسره باوردیم»
برگردان: سلام میگویم آقا / رخصت بده تو به ما / من آمدم در حیاط شما / سگ شما آدم گیر است / با چوبدستی او را میزنم / آه و ناله اش مرا میگیرد / عروس گله همین است / ببین چه نازنین است / عروس گل آوردیم / جان و دلمان را آوردیم / صاحبخانه برای تو نیاوردیم / برای پسرت آوریدم.
داستان این نمایش جنگ بین دیو سیاه و پبر بابو بر سر عشق عروس گل است که سرانجام پیر بابو بر دیو پیروز میشود.
|
تاريخ : شنبه 27 اسفند 1390برچسب:
عروس گله,
گله,
پیشواز,
پیشواز نوروز,
شیدا واله,
واله,
ماسوله,
ناز خانم,
پیربابا,
پیربابو,
دیو سیاه,
,
بنام خدا
شکافهایی که به تازگی پای کوه نقشرستم و روی سطح زمین، در فاصله دو یا سه متری کوهی که مقبره ۴ شاه هخامنشی و نقشهای دوره ساسانی و ایلامی روی آن قرار گرفته، ایجاده شده زنگ خطری برای این آثار مهم باستانی است. به گفته یک زمینشناس، خطری جدی نقشرستم را تهدید میکند.
به گزارش CHN پیش از این ترکهایی در بدنه کوه نقشرستم، به خصوص در بخشی که مقبره خشایارشاه واقع شدهاست دیده میشد، که گفته میشود بر میزان این ترکها افزوده شدهاست. اما به تازگی ترک بزرگی در پای این مجموعه جهانی ایجاد شده و شنیدهها حاکی از آن است که استفاده از قناتهای نزدیکی اطراف این محوطه باعث به وجود آمدن این شرایط شده است.
«محمدرضا قدری»، زمینشناسی که پیش از این روی رانشهای قلعه زیویه نیز مطالعاتی داشته درباره شکافهایی که به تازگی در نقشرستم ایجاد شده به CHN میگوید: «این شکافها یک گسیختگی است که قبلا وجود نداشته و باید جدی گرفته شود. چند عامل در پیدایش این گسیختگی موثر است که لازم است به وسیله متخصصان از نزدیک مورد بررسی قرار گیرد.»
وی در ادامه گفت: «کوه حسین که آثار نقش رستم روی آن ساخته شدهاست، مربوط به سازند گدوان است که از جنس آهک، رس و شیل تشکیل شده است. سطح زمین در پای این بخش از کوه بر خلاف دیگر قسمتها که صاف و یکنواخت هستند، شیب کمی دارد که میتواند به حرکت کند و نامریی لایههای رسی و شیلی بیانجامد.»
به گفته وی اما مساله مهم در پیدایش این گسیختگی مربوط به لایههای آهکی بوده که ممکن است از زیر دچار انحلال شده باشند.
قدری دراینباره گفت: «این گسیختگی اگر عمیق باشد لازم است سطح آبهای زیرزمیی این محدوده مورد بررسی قرار گیرند. به نظر میرسد این شکاف و گسترش به افزایش فروروی آبهای جاری و تداوم انحلال سنگها زیرین منجر می شود که در صورت انحلال بیشتر سنگهای زیرین، سطح زمین در این بخش دچار نشست و فروریزی میشود.»
وی تاکید کرد: «نشست زمین در هر اندازه و هر مقایس مکانی و زمانی که روی دهد، برای آثار باستانی نقشرستم زیانبار است.»
این زمینشناس درباره سفرههای آبهای زیرزمینی محدوده کوه رحمت گفت: «سفره آبهای زیرزمینی کوه رحمت به صورت کارستی بوده که دارای بیلان آبی مثبت است. خروج آبهای زیرزمینی این بخش به وسیله چشمه، کاریز و چاههای کارستی صورت میگیرد. شرایط آبگیری و آبدهی این سفره کارستی در فرایند انحلال لایههای آهکی موثر بوده که لازم است به صورت سیستماتیک مورد مطالعه قرار گیرد.»
قدری همچنین درباره ترک بزرگی که روی مقبره خشایارشاه به وجود آمده گفت: «یک شکستگی نیز به صورت عمودی در دیواره کوه روی مقبره خشایارشاه وجود دارد که ساختار و شرایط پیدایش آن با این گسیختگی متفاوت است.»
به گفته دوستداران میراث بنیاد پاسارگاد بسیاری از معادن اطراف کوه نقشرستم مجوزهایی برای استخراج گرفتهاند که انفجارهای ایجاد شده در این معادن میتواند باعث گسترش ترکهای آثار نقشرستم شود.
نقش رستم نام مجموعه باستانی در شهرستان مرودشت استان فارس ایران است که یادمانهایی از ایلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای دادهاست. آرامگاه چند تن از پادشاهان هخامنشی (از جمله داریوش بزرگ و خشایارشا)، نقش برجستههایی از وقایع مهم دوران ساسانیان (از جمله تاجگذاری اردشیرپاپکان و پیروزی شاپور اول بر امپراتوران روم)، بنایی موسوم به کعبه زرتشت و نقشبرجسته ویرانشدهای از دوران ایلامیان در نقش رستم قرار دارد.
بنام خدا
نوروز؛ كهن جشن پايدار ملی |
|
|
|
گردآوری- لیلا حاجعابد : |
هنگام فرودین که رساند ز ما درود/ بر مرغزار دیلم و طرف سپیدرود
« اینک ما روی به نوروز داریم، اسفند در گذراست و باد نوروزی آرام و دلانگیز میوزد، یخها آب میشوند، سرما میشکند، هوا رو به گرمی میرود و نوروز با هفتسین و شمع و آیینه و سنبل و لاله و شیرینی و جامههای نو و افروختن آتش که پیشاهنگ بهار است از راه میرسد. ما مردمی بودیم خردیار و اندیشهور، هوشمند و کاردان، آگاه و دانشکامه.»(1)
از نشانههای شادابی و بزرگی تمدن ایران، وجود جشنهای کهن و پایدار ملی است که مانند آن را در میان ملتهای دیگر کمتر میتوان یافت؛ «جشنهای ایرانی همه نتیجهی تدبیرگرایی در امور طبیعی، اجتماعی، فردی و فراهم کردن آرامش و آسایش است و نوروز یکی از بزرگترین، برجستهترین و باشکوهترین این جشنهاست که از روزگاران کهن و از نیاکانی دوراندیش و خردمند برای ما به یادگار مانده است، جشنی که با سپری کردن نشیب و فرازهای فراوان، چون کوهی استوار ایستاده و با روح و احساس مردم این سرزمین چنان سرشته شده که آنها همه ساله، در ژرفای دل، جان و روان خود، چشم به راه فرارسیدن آن هستند و از هفتهها پیش با شور و شادی درونی به پیشوازش میروند.»(2)
راز ماندگاری نوروز، جای درنگ و کاوش بسیار دارد و معنایی ژرف و جهان شناختی در این جشن و آیین نهفته است، آن هنگام که گل و سبزه جان تازه میگیرند و جهان زنده، درفش رنگارنگ زندگی را به شادی افرازد و فروغ دوستی و امید، سراسر زمین را فرا گیرد، جنبش و تلاش در همهجا و همهچیز، دیگر بار، جان میگیرد و سال نو و جشن روزِ نو، در نخستین روز فروردین، با شکوه بسیار آغاز میشود و نه تنها در ایرانزمین، این جشن با شکوه فراوانی بر پای داشته میشود در پارهایی ازکشورهای دیگر جهان نیز، چه آنهایی که روزگاری در شمار سرزمینهای ایرانی بودهاند و چه کشورهایی که فرهنگ ایرانی در آن روایی داشته و از این فرهنگ بهره گرفتهاند، نوروز پاس داشته میشود.(3)
بخشش اهورایی فارسی زبانان یا به گفتهی زنده یاد دکتر «ایرج وامقی» دنیای نوروزیان، فرهنگ مشترکی است که بیش از هزاران سال، بر پهنهی گستردهایی از آسیا، آسیای میانه، بخشی از آفریقا و اروپا سایه افکنده و دلهای میلیونها تن، از لاهور تا بلخ و بامیان و از سمرقند و بخارا، تا خلیج پارس را به هم پیوند داده است.
جشن و آیین نوروز، بر پایهی یکی از بنیادهای باور شناختی استوار است که آن را بازگشت به آغاز میگوییم؛ ایرانیان با بزرگداشت آن، پیدایی آفرینش و به فرجام رسیدن یکی از چرخههای آفرینش را بزرگ میدارند، سالی که به پایان میرسد در نماد شناسی ایرانی نشانهایی از یک چرخه یا دورهی آغازین طبیعت است. یکم فروردین، روز جشن بزرگ نوروز در اعتدال بهاری؛ آغاز فصل بهار و آغاز سال نو است. به عبارتی، فروردینماه، بهترین هنگام برای آغاز سال نو است.
«عمرخیام» در نوروزنامه مینویسد: «شوند(:سبب) نام نهادن نوروز از آن بوده که، آفتاب در هر 365 شبانه روز و ربعی به اول دقیقهی حمل، باز آید و چون جمشید از آن آگاهی یافت آن را نوروز نام نهاده، پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان از او پیروی کردند و آن روز را جشن گرفتند و به جهانیان خبر دادند تا همگان آن را بدانند و آن تاریخ را نگاه دارند، بر پادشاهان بایسته(:واجب) است که آیین، جشن و رسوم پادشاهان را به جای آرند، از بهر خجستگی و خرمی؛ در آغاز سال هر کسی در نوروز جشن کند، تا نوروز دیگر، عمر در شادی گذراند»
در ادبیات باستان، جشن نوروز را به جمشید شاه پیشدادی نسبت دادهاند، که شوندش محبوبیت چهره و شخصیت او بوده است. همچنین در باورهای افسانهایی گویند: «اهریمن بلای خشکسالی و قحطی بر کرهی زمین فرو نشانید، جمشید به جنگ با اهریمن پرداخت و او را شکست داد. با بازگشت وی، که هنگام بهار بود درختان و نهال چوبهای خشک، سبز شدند و پس از یک دوره سرما، مردم پیروزی جمشید بر دشمنان را جشن گرفته و این روز را نوروز خواندند و هر کسی به خجستگی در تشتی جو کاشت و این آیین سبزی نشانیدن در نوروز از آن هنگام تا به امروز برجای است.
بنابر نوشتههای کهن پهلوی، هر پادشاهی در این روز فرخنده، کشاورزان سرزمینش را همنشین شادی و خرمی میکرد، بارعام میداد و هدایایی به نام پیشکش نوروزی به همهی مردم داده میشد، مردمان در این روز به شادی و استراحت میپرداختهاند.(٤)
دربارهی ششم فروردین(نوروز بزرگ) نیز آمده که از روزهای خجستهی ایرانیان و همراه با شادمانی و آب پاشی بوده و در باورهای کهن، رویدادهای بسیاری به این روز منسوب شده است، مانند: «پیدایی کیومرث (کیومرس) و هوشنگ، تیراندازی آرش شیواتیر، پیروزی سام نریمان بر اژدهاک، پیدایی دوبارهی شاه کیخسرو از جاودانان، همپرسگی اشوزرتشت با خرد کل و زادروز اشوزرتشت بزرگ (نخستین آموزگار راستی، نیکی و خرد).»
نوروز، امروزه در بیشتر کشورها و سرزمینهایی که روزگاری بخشی از خاک ایران بزرگ به شمار میرفت و اکنون، هنوز بر فرهنگهای باستانی خود پای فشردهاند، برگزار میشود، برای نمونه، آیین نوروز، هنوز با نامهای «سیر لاله» جشن گل لاله و بالا کردن درفش در مزارشریف افغانستان (آریانای باستان) و در نزدیکی بلخ کهن همراه با برافراشتن درفشی برگرفته از درفش کاویان ایران برگزار میشود.»(٥)
نوروز(نیروز) در میان قبطیان مصر نیز یادگاری از روزگار چیرگی هخامنشیان بوده است.
بر ما بایسته است که این جشن باستانی را به همهی ایرانیان فرهمند و پر فروغ که با تلاش و نستوهی، آیین و فرهنگ نیاکان خویش را در درازنای روزگار، پاس داشتهاند شادباش بگوییم و این جشن جاوید باستانی را در کنار دیگر جشنهای ملی چون مهرگان، تیرگان، سده و ... بزرگ داشته و بکوشیم تا آتش فرهنگ ایران را همواره در پهنهی گیتی فروازن نگاه داریم. جشنهای ایرانی برای ما گرامی هستند، زیرا رشتههای پیوند ما با نیاکان ما و پیشینه و ژرفا و ریشههایمان در درازنای تاریخند، هر آن چه یاد آور گرانسنگی و دیرمانی فرهنگ ایران است را گرامی میداریم؛ ما مردمی بیریشه و رها شده در پهنه تاریخ نیستیم.(٦) پاینده ایران.
یارینامه:
1- وحیدی،حسین- آوای زنگولهها- نشر فرزین- چاپ نخست 1377- برگ 5
2- نیکنام،کوروش - از نوروز تا نوروز- نشر فروهر 82
3- کزازی،جلال الدین-(گوشهایی از یک سخنرانی)- همچنین کتاب هفته، ش 4، شنبه 26 اسفند85
٤- کریستین سن،آرتور- ایران در زمان ساسانیان- برگردان رشید یاسمی- نشر دنیای کتاب- تهران77
٥ – مرادی غیاث آبادی،رضا- راهنمای زمان جشنها و گردهماییهای ملی ایران باستان- پژوهش های ایرانی
تهران 84 – برگ 21
٦ – کزازی، جلال الدین- همان(زیر نویس شماره 2)
|
تاريخ : پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:
لیلا حاج عابد,
عابد,
مرغزار,
دیلم,
سپیدرود,
ایرج وامقی,
وامق,
نیوروز,
قبطی,
قبطیان,
چیرگی,
چیره,
سال نو,
,
بنام خدا
«لیمو» موجود در لیموشیرین و لیموترش به سم زدایی كه از راه هورمونهای مواد غذایی وارد خون شده اند، كمک می كند.
برخی از هورمونها و داروها از راه گوشت حیوانات به بدن انسان وارد می شود و بیشترین اندامی را كه درگیر می كند، كبد است.كبد مهم ترین عضوی است كه در بدن وجود دارد و به سمیت زدایی مواد هورمونی كمک كرده و آن را به شكل محلول در آب تبدیل می كند و از راه ادرار دفع می شود.
مصرف موادغذایی حاوی هورمونها و داروهای شیمیایی كبد را تحت تأثیر قرار می دهد و موجب بروز مشكلاتی می شود و بسیاری از افرادی كه این نوع مواد را مصرف می كنند دچار بروز موهای زائد در بدنشان می شود.آنزیم هایی در كبد وجود دارند و مصرف برخی از موادغذایی مانند انار می تواند به تقویت این آنزیم ها كمک كند و خون را تصفیه می كند.
موادغذایی كه دارای رنگدانه ها هستند موجب تقویت آنزیم های كبدی می شود و داروها و مواد سمی كه وارد خون شده است را پاک می كند.مصرف برخی از موادغذایی مانند لیموترش و لیموشیرین به دلیل داشتن آنزیم لیمونن به سم زدایی هورمونهایی كه از راه برخی از مواد غذایی وارد بدن شده است كمک می كند.در انار آنزیمی به نام لیكوپن وجود دارد كه در سم زدایی خون موثر است. البته تمام موادغذایی سرشار از رنگدانه های قرمز، بنفش و نارنجی سرشار از آنتی اكسیدان هستند كه خون را تصفیه كرده و عامل بیماری، هورمونها و داروها را از خون پاک می كند.
تاريخ : سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:
لیمو,
لیموشیرین,
لیموترش,
لیمونن,
لیکوپن,
تصفیه,
تصفیه خون,
مواد غذایی,
گوشت,
گوشت حیوانات,
درگیر,
تقویت,
,
بنام خدا
این موجود خوش نقشونگار را نخرید
دوزیست خوشنقشونگاری که این روزها در تنگها و تشتهای آب کنار خیابانها همراه ماهیهای سرخ و سیاه عید به فروش میرسد، گونه کمیابی است که بومی ایران است و به شدت در معرض خطر انقراض قرار دارد.
سمندر آبی خالدار قیصر، یا سمندر لرستان، یا سمندر خالدار امپراطور، نام دوزیست خوش نقشونگاری است که بومی کوههای جنوبی زاگرس در ایران است. این جانور را معمولا در ارتفاعات این کوهها میتوان پیدا کرد، اما گاهی در حوضچههای آب هم دیده میشوند.
سمندر خالدار قیصر، یک دوزیست است. بنابراین برای زندگی خود به محیطی ترکیبی، دارای محیط آبی و محیط خشکی نیاز دارد. اما در منطقهای که سمندرهای آبی قیصر زندگی میکنند، در مدت زیادی از سال، اثری از آب نیست. برای همین آنها اصطلاحا به خواب تابستانی میروند. یعنی در زمانی که هوا گرم و خشک میشود، فعالیتشان کم میشود، آرامتر نفس میکشند و متابولیسم بدنشان کند میشود.
از آنجا که مساحت منطقهای که سمندر آبی خالدار قیصر بومی آنجا است، خیلی کم است، در حدود تنها 10 کیلومتر مربع، این جانور در گروه به شدت در خطر انقراض قرار میگیرد. به علاوه، با گسترش شهرها، همین منطقه هم در حال کوچکتر شدن است و با از بین رفتن زیستگاه، این موجودات جایی برای زندگی نخواهند داشت. شکار غیرقانونی آنها هم مزید بر علت شده و این موجودات زیبا و منحصر به ایران را به شدت در معرض نابودی قرار داده است. امسال که این سمندرها حتی به کنارههای پیادهروها هم رسیدهاند و در کنار لاکپشتها و ماهیهای طلایی و سرخ و سیاه، با قیمت بسیار پایین به فروش میرسند. فروشندگان هم با اطلاعات بسیار کمی که دارند، به مردم توصیه میکنند سمندر خالدار را در تنگ آب نگه دارند.
تخمین زده شده که تنها 1000 سمندر آبی خالدار قیصر بزرگسال در حیات وحش باقی مانده باشند. به گزارش نشنالجئوگرافیک، تخمین زده میشود که نرخ کاهش جمعیت سمندر آبی خالدار 80 درصد است. سازمان جهانی حفاظت از محیط زیست، سمندر آبی خالدار قیصر را در لیست جانوارنی که به طور بحرانی در خطر انقراض دارند قرار داده است، این بدان معنا است که اگر توسط ایران اقدامات جدی برای حفاظت از آن، هر چه زودتر، به عمل نیاید، به زودی دیگر سمندر آبی خالدار قیصری روی زمین نخواهد ماند.
بنام خدا
مسلما اين موضوع كه در قايق 3 متری بنشيني و پارو بزنی در حاليكه يک كوسه سفيد 4 متری دنبالت باشه واقعا تجربه دلهره آوری است ولی به گزارش روزگار نو ،ماهيگير فرانسوی كه كوسه ماده سفيد چهار متری را از تور ماهيگيری نجات داد از عشق اين كوسه رهايی نيافته و اين كوسه همواره او را دنبال می كند بطوريكه هر گاه قايقش را متوقف كند شكمش را روی آب آورده تا ماهيگير او را نوازش كند و دستی بر سرش بكشد! اين ماهيگير به لحاظ شغلی دچار مشكل شده است زيرا ماهی ها از وجود كوسه احساس خطر كرده و او نمی تواند ماهيگيری كند.
منبع: پرشین وی
بنام خدا
پيشينهی نوروز و آيينهای برگزاری آن در عراق |
|
|
|
سورنا لطفی نيا : |
«عراق» یکی دیگر از کشورهای پیرامون است که عید نوروز را جشن میگیرد. دولت عراق، در عید نوروز پنج روز تعطیل رسمیاعلام میکند و بیشتر بلند پایگان کشور، به ویژه کردها، آیین ویژه نوروز برگزار میکنند.
پیشینهی نوروز در عراق
از نخستین روز روی كار آمدن حکومت کنونی عراق در این کشور نوروز تعطیل رسمیبوده و یکی از جشنها و روزهای مهم عراق بهشمارمیرود. در روزگار حکومت صدام حسین، با وجود اینکه وی دشمنی سرسختانهای با آیینهایی كه عربی نبودند، داشت، جشن نوروز برگزار میشد. با بركناری رژیم بعث و آغاز نظام جدید و نوپای كنونی در عراق نوروز جایگاه ویژهای در این کشور پیدا کرد. به گونهای که در نخستین روز بهار که برابر با یكم فرودین میشود، بلندپایگان سیاسی این کشور، جشن نوروز را به مردم عراق خجستهباد میگویند.
آیین نوروز كردهای عراق
کردهای عراق در نوروز، بر این باورند که اگر کسی در طول سال، عزیزش را از دست داده باشد، در خانه خود میماند و خویشاوندان و دوستانش برای آرامشباد گفتن، به دیدن وی میآیند.
در میان کردهای عراق مردمان دیگری نیز هستند که مانند کردها نوروز را برگزار میکنند. این نژاد، «ایزدیها» هستند که بیشتر در شمال عراق زندگی میکنند.
دکتر «خلیل جندی رشو»، دربارهی جشن سال این مردم میگوید: «جشن چهارشنبهسوری، به راستی جشن آغاز سال ایزدیهاست که در ایران، نوروز خوانده میشود. ولی ایزدیها این جشن را هر سال، چهارشنبهسور، یا چهارشنبهسرخ، مینامند. این جشن در شب نخست چهارشنبه ماه آوریل که ایزدیها بر پایهی نام ماههای سریانی نیسان میگویند، برپا میشود.
ایزدیها در نوروز، تخم مرغ رنگ میکنند، چرا که شکل تخم مرغ مانند زمین است و رنگ کردن آن به این معنی است که، میخواهند جهان به این رنگها باشد و شوند(:باعث) سبزی دشت و صحرا شود. آیین زیبای دیگر آنها این است که صبح زود سال نو به دشتها میروند و دست و روی خود را با قطرهای شبنم، نمدار میکنند و باور دارند که اگر کسی بیمار باشد با این كار، بیماریاش بهبود مییابد.
آرد نیز در جشن سر سال ایزدیها، نقش بزرگی دارد. آنها در شب جشن به دشت میروند و با آردی که با خود بردهاند ،خمیر درست میکنند. سپس، دسته گلی در میان این خمیر فروکرده و آن را بالای در خانههاشان آویزان میکنند. بدین معنا که بهار به خانهشان آمده است.
همچنین زنان نانی به نام «سوک» میپزند که برای دهش(:خیرات) به گورستان میبرند. ایزدیها نیز مانند برخی از نژادهای کرد، آیینی را به جا میآورند که به آن «طواف» و گاهی نیز «جمی» میگویند.
نخستین طواف در یک ده ایزدی به نام «باشک وبخرانه» در روز آدینه، پس از چهارشنبهسور، آغاز میشود و پس از آن كموبیش، در همهی روستاهای ایزدیها برگزار میشود. هر طواف کننده یک فرشته دارد که تنها ویژهی ایزدیهاست. این طوافها تا پایان ماه ششم میلادی که ایزدیها به آن «هزیران» میگویند، دنباله پیدا میکند و این نشان نوروز دربین ایزدیهاست.
آنها همچنین پس از سیزده روز، دوباره جشن میگیرند که میتواند با سیزدهبدر ایرانی سنجیده شود.
|
تاريخ : سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:
ایزد,
ایزدی,
ایزدی ها,
خلیل جندی رشو,
رشو,
سیزده بدر,
13 بدر,
13بدر,
دولت عراق,
بلند پایه,
صدام حسین,
صدام,
کردهای عراق,
کرد عراق,
کرد عراقی,
آرامش باد,
چهارشنبه سور,
جهارشنبه سرخ,
تخم مرغ رنگی,
سوک,
خیرات,
دهش,
طواف,
هزیران,
,
بنام خدا
افشای قرارداد ترکمانچای ارزی با چین
تهران-خبرگزاری ایران نیوز24:سرانجام پس از گذشت سه سال، جزئیات یکی از زیان بار ترین قراردادهای اقتصادی پس از انقلاب با کشور چین برملا شد.
به گزارش خبرگزاری ایران نیوز24،سه سال پیش مطابق با یک قرار داد عجیب، دولت ایران درآمد حاصل از فروش نفت را نزد دولت چین در اختیار این کشور می گذارد تا به عنوان پشتوانه ال سی های خرید کالای چینی برای ایران استفاده گردد.
بنابر این قرارداد، دولت چین علاوه بر آن که پول خرید نفت ایران را نزد خود نگه می دارد ، مدیریت این پول را نیز به عهده دارد و خود این پول را به ارزهای مختلف می تواند تبدیل کند.
یکی از نکات جالب و البته تاسف بار در این قرارداد، این بوده است که دولت چین ، هیچ گونه تعهدی نسبت به نتیجه اقدام خود ندارد و اگر به خاطر اشتباه سهوی یا عمدی دولت چین بخشی از سود یا اصل پول ایران با نوسانات نرخهای ارز از بین برود، مسئولیت آن بر عهده ایران است.
اما ترکمانچای بودن این قرارداد به اینجا ختم نشده و دیگر مفاد قرارداد عجیب تر است؛ از جمله اینکه دولت چین برای افتتاح ال سی یا فروش نسیه کالا به ایران، در حالی که پول نقد ایران به عنوان پشتوانه در اختیار آن است، اقدام به دریافت بیمه از ایران می کند که امری عجیب و کم سابقه در بانکداری جهان است.
این موضوع به این معناست که فروشنده در حالی که مبلغی بسیار بیشتر از پول کالا به صورت نقد در اختیار دارد، اقدام به کشیدن درصد قابل توجهی بر روی مبلغ کالا به عنوان حق بیمه یا هزینه ریسک کرده که این مبلغ در سالهای قبل 4 درصد بوده و احتمالا در شرایط فعلی به دو برابر این رقم افزایش یافته است که در مقیاس کلی میلیاردها دلار می شود.
محور سوم این قرارداد ترکمانچای، عدم استفاده کامل ایران از انبوه سرمایه کشور است که نزد چین سرمایه گذاری شده است و گفته می شود این رقم در حال حاضر از مرز 25 میلیارد دلار گذشته است.
به بیان دیگر، 25 میلیارد دلار از سرمایه کشور طبق این قرارداد در اختیار دولت چین می باشد، اما به جای پرداخت سود به ایران، از ایران مبالغ سنگینی به عنوان بیمه و ریسک دریافت می شود.
برای مشخص شدن ابعاد زیان کشور از محل این قرارداد، تنها به ذکر این نکته بسنده می کنیم که اگر این مبلغ هنگفت به جای سپرده گذاری نزد برادران چینی به خرید طلا اختصاص یافته بود، طی این مدت ارزش آن چندین برابر شده بود و علاوه بر آنکه اصل 25 میلیارد دلار موجود بود، حدود 50 میلیارد دلار دیگر که یارانه دو سال مردم است، سود عاید ایران شده بود.
هرچند مطابق قانون امکان افزایش محورهای سوال از رئیس جمهور نیست، نمایندگان سوال کننده از احمدی نژاد در حاشیه سوالات خود به این موضوع هم اشاره ای کلی کنند، به ویژه که یکی از سوالات مربوط به عدم پرداخت بودجه مصوب مترو از ذخیره ارزی است که مسوولان دولتی خالی بودن این صندوق را بهانه می کردند و اینک برخی زمینه های آن روشن شده است.
تاريخ : یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:
قرارداد ترکمان چای,
یارانه دوم,
یارانه سوم,
برملا,
انبوه,
انبوه سرمایه,
مفاد,
بیمه,
ریسک,
تبدیل ارز,
l,
ال,
c,
سی,
lc,
ال سی,
LC,
,
ادامه مطلب...
تاريخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:
,
ادامه مطلب...
تاريخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:
جغد برفی,
,
بنام خدا
|
سرپرست هیات کاوشهای نو در بندر باستانی سیراف
|
●
|
«سیراف»، گواه قدرتمندی اقتصاد ساسانیان است
|
خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :
«یافتههای باستانشناسی در بندر باستانی سیراف، نشان از قدرت اقتصادی ساسانیان دارد. شاخاب پارس و بندر تجاری سیراف، چهارراه تجاری میان هند، چین و کشورهای شمال آفریقا بودهاست.»
محمد اسماعیلی، سرپرست هیات کاوش سیراف دراینباره به یافتههای تازهای که در فصل جدید کاوشها پیدا کردهاند اشاره کرد و گفت: «ایران رابط تجاری چین، هند و کشورهای شمال آفریقا بودهاست و این نشان از قدرت ایران باستان و رونق شهر تاریخی سیراف است چراکه جایگاه اقتصادی همواره نمایندهی قدرت و توان یک سرزمین در دیگر زمینهها نیز هم هست.»
بهگفتهی وی در کاوشهای جدید، سفالهای اژدری پیدا شده که این سفالها بهعنوان نماد تجارت دریایی شناخته میشود.
در کاوشهای کنونی تنها به پیرامون مسجدجامع شهر سیراف که از کهنترین مساجد ایران است و در دژ ساسانی سیراف واقع شده، بسنده نشده است و در «قلعهکهنه» نیز کاوشهایی انجام شده و سفالهایی پیدا شده که به نام «سفال قرمز هندی با پوشش براق» معروفند و از آن روزگار ساسانی هستند.
به گفتهی اسماعیلی این بندر در زمان ساسانیان رونق فراوانی داشته است.
بندر باستانی سیراف در فاصلهی 240 کیلومتری جنوب(:خاوری)شرقی بوشهر در محل بندر «طاهری» کنونی است و پیشینهی آن را به روزگار ساسانی و اردشیر بابکان نسبت دادهاند.
بندر سیراف که به شماره 1348 در سیاهه ی(:فهرست) آثار ملی ایران ثبت شده و یکی از جاهای با ارزش و زیبای باستانی استان بوشهر است.
بندر باستانی سیراف از روزگار ساسانی تا اواخر روزگار سلجوقی مهمترین بندر ایران در آبهای جنوبی کشور بوده است اما زلزلهی مرگباری در نیمهی دوم سدهی چهارم هجری به زندگی این بندر باستانی پایان داده و بعدها کیش جایگزین بندر سیراف شد. اما از آن زمان تا کنون گذر تاریخ هرگز شوند فراموش شدن این شهر نشدهاست.
بنام خدا
|
دیوار سرخ گرگان؛ سومین دیوار دفاعی جهان
|
|
دیوار سرخ گرگان را میتوان جهانی كرد
|
سورنا لطفینیا :
دیوار تاریخی گرگان پس از دیوار چین و آلمان، سومین دیوار دفاعی جهان به عنوان میراث مشترک قابل ثبت در فهرست میراث جهانی است. به گزارش مهر؛ مسوولان استان گلستان در نامهای به فرنشین(:رییس) سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور خواهان نگاه ویژه و جای دادن دیوار تاریخی گرگان در سیاههی مصوبات سفر چهارم دولت به گلستان شدند.
دیوار بزرگ گرگان، در روزگار اشكانیان و ساسانیان برای رویارویی با دشمن و پیشگیری از نفوذ دشمنان مرزهای شمالی(ایالت گرگان) و دفاع از ایالت گرگان ساخته شده است.
این دیوار تاریخی به همراه خندق، کورههای آجر پزی، سد و کانالهای آبرسانی، دژهای چسبیده به دیوار و دژ شهرهای کوچک و بزرگ روبهرو، درازترین یادمان معماری نظامی و استحکامات دفاعی ایران به شمار میآید.
این دیوار بزرگ و تاریخی که اکنون بسیاری از بخشهای آن ویران شده، در گذشته از کرانهی دریای مازندران در «گمیشان» آغاز شده و تا کوههای «گلیداغ» در شمال خاوری(:شرق) کلاله ادامه داشته است.
ین يادمان باستانی در منابع تاریخی و گزارشهای علمی به نامهای «سد سکندر»، «سد انوشیروان»، «سد فیروز»، «قزل آلانگ» و دیوار دفاعی نامور است.
آن را براي رويارويی با يورشهای پی درپی بيابانگردانی ساختهاند كه پس از كشيده شدن ديوار چين، رو به سوی ايران گذارده بودند.
سه گروه «هیاطله»، «هونها» و «هبتها» و گروه سکاها، به سوی مرزهای شمالخاورd و شمال ایران، يورش می آوردند و به ایالت هیرکان یا وهرکان (ایالت استرآباد) دستبرد می زدند.
همچنین این دیوار با گذشت از کلاله و گذر از گسترهی زاغ و پیشکمر کلاله و مراوه تپه به سوی جنگل گلستان کشیده میشود.
این دیوار در جاهايي که يورشها سنگین بوده، از مصالحی مانند آجرهای بزرگ 40 در 40 و پهنای 10 تا 15 سانتیمتر ساخته شده و بلندای دیوار نیز در این جاها بیشتر بوده است.
در جاهايی که کمتر يورش انجام میگرفت از خاکها و یا خشتهای تلمبار شده سود برده میشده است. افزونبر دیوار، در پشت آن نیز خندق كندهاند. در برخی جاها نیز انشعابات رود گرگان در این خندق جاری میشد.
بنام خدا
روزی كه پيماننامهای به ننگينی تركمانچای امضا شد |
|
|
|
نگار پاکدل : |
ماه اسفند كه فرا می رسد با همهی نويدهای خوشی كه از رويش و پايان سرما، با خود دارد، يادآور رخداد ناخوشايند بسته شدن پیماننامهی ترکمانچای و تكهتكه شدن ايران هم هست. پيماننامهای كه ميان دو دولت ایران و روس بسته شد.
در سال ۱۸۲۸ ميلادی پس از پایان جنگ ایران و روسیه در قفقاز جنوبی و آذربایجان برای امضای این پیمان از سوی فتحعلی شاه، پادشاه ایران، میرزاعبدالحسنخان و آصفالدوله و از سوی روسیه تزاری، ایوان پاسکویج حضور داشتند. بنابر اين پيماننامه، بخشهای برجای ماندهی ایران از معاهدهی گلستان در قفقاز شامل خانات ایروان، تالش و اردوباد و بخشی از مغان و شروان به روسیه واگذار شد. ایران حق کشتیرانی در دریای مازندران را از دست داد و ناچار به پرداخت ۱۰ کرور طلا به روسیه شد.
نخست بهتر است کمی به زمانی پیشتر از بسته شدن پیماننامهی ترکمانچای بپردازیم:
زمانی که آغامحمدخان بر خاندان زند شورید، هراکلیوس دوازدهم پادشاه مسیحی گرجستان از پریشانی شرایط ایران، سود جست و خود را تحت حمایت روسیه برد و همین شوندی(:سببی) برای برافروختن خشم آقامحمدخان شد که به گرجستان يورش برده و پس از گرفتن شهرهايی که بر سر راه ایران به گرجستان بود، با سپاهیانش به تفلیس(مرکز گرجستان)، وارد شد. در اين نبرد، خونهای بسیار ريخته شد و آتش خشم آقامحمدخان، شوندی شد برای گرایش ملل قفقاز به روسیهی تزاری. روسیه نیز این هنگامه را غنیمت شمرد و بر روی گسترهی زرخیز و پهناور قفقاز که زير حمايت ایران بود، دست انداخت.
يورش روسها به ایران
پس از مرگ آقا محمدخان، آشوبها فروکش کرد، جرج سیزدهم، پادشاه گرجستان در سال 1800 میلادی به سود امپراتور روسیه از پادشاهي کنارهگیری کرد اما برادر وی که با این كار مخالف بود از ایران، كمک خواست.
دولت ایران پذیرفت که به وی کمک کند برای بیرون راندن روسها از گرجستان اما روسها بسيار زود از این نقشه آگاهی یافتند و به ایران يورش آوردند و گنجه را محاصره کردند و مردمش را كشتار.
خبر به تهران رسید و علمای تهران، فرمان جهاد با کفار روس را صادر کردند و عباس میرزا به فرماندهی سپاه ايران برگزیده شد. پس از 10 سال(1218تا1228)، جنگ ميان ایران و روس بنابر پیماننامهی گلستان با جدا شدن بخشهایی از سرزمین ایران که روسها به آن چشم دوخته بودند دو کشور به صلح رضایت دادند اما هر دو ناخرسند بودند.
هر دو دولت چشم به راه زمانی برای آغاز جنگی دوباره بودند چرا که مشکل اینجا بود که برای بخشهای واگذار شده به دولت روسیه، مرزی مشخص نشده بود. روسها همهی تلاششان را کردند که از تعیین خط مرزی ميان دو کشور خودداری شود و «سرگور اوزلی»، نماينده انگلستان که موجبات صلح دو کشور را فراهم کرده بود نیز با این موضوع ، همرای بود. او به دولت ایران این قول را داده بود که همهی بخشهای واگذار شده از سوی ایران به روسیه بنابر این پیماننامه دوباره به ایران بازگردانده شود.
انگلیس و فريبكاری بزرگش
اما از سوی ديگر انگلیس و روسیه، به دور از چشم ایران، با یکدیگر پیماننامهای، بسته بودند که بنابر آن پیماننامه دولت روس آزاد بود تا هر كاری میخواهد علیه ممالک شرقی بکند و بنابر همين اختيار، روسیه دوباره به ایران يورش آورد.
در پی دستدرازی به گوگجه و بدرفتاری روسها با ایرانیان، فتحعلی شاه، پیشنهاد خروج دولت روس را به نماينده آن کشور از گوگجه داد اما وی(منچیکوف) تصمیمگيری در اينباره را به آینده واگذار کرد.
عباس میرزا و تلاشهای ميهندوستانهاش
پس از این که منچیکوف، پیشنهاد شاه را نپذیرفت، عباسمیرزا بدون اعلان رسمی، به سپاهیان روس يورش برد و لنکران و تالش را آزاد، گوگچای و بالغلو را اشغال و دژ شیشه(شوشی) را محاصره کرد. با این که ایران در هنگامهی جنگ با روس، ارتشی همانند ارتش اروپاییان نداشت و بیشتر ارتش ایران، سواران چریکی بودند، عباس میرزا در کمتر از 3 هفته (به کمک مردم محلی)، بیشتر بخشهای کشور را که با پیماننامهی گلستان به روسها واگذار شده بود، بازپسگرفت.
اما فتحعلیشاه که تجربهی به درازا کشیده شدن جنگ با روسها را داشت به این اندازه بسنده کرده و پیشنهاد صلح داد که از جانب روسها پذیرفته نشد و در جنگی خونین در ماه اوت 1827 میلادی،(1242مهی) در كرانهی شمالی رود ارس ميان سپاهیان ایران و روس درگرفت و روسها اردو را تصرف کردند اما عباسمیرزا دوباره آنان را در اچمیادزین و نزدیکیهای نخجوان، شکست داد و ناچار به پسروی(عقبنشینی) کرد.
عباس میرزا که برای ادامهی كار نیاز به کمک مالی داشت از فتحعلیشاه درخواست پشتيبانی مالی کرد اما وی نپذیرفت و روسها زمان یافتند تا دوباره بر خاک ایران تاخت و تاز کنند و پس از 8 روز جنگ خونین، ایروان را گرفتند.
استقلال ایران دچار بحران میشود
پس از چيرگی روسها بر ایروان، سراسر زمینهای بالای ارس و تبریز به دست روسها افتاد و با سقوط تبریز، استقلال ایران به خطر افتاد.
عباس میرزا نایبالسلطنهی دولت ایران، برای پایان دادن به این جنگ توانفرسا ناچار شد با ژنرال پاسکیویچ از سوی دولت روسیه پیماننامهای در دهکدهی ترکمانچای با همین نام، ببندد. در اين پيماننامهی 16 فصلی افزونبر ایالتهايی که به دنبال پیماننامهی گلستان از ایران جدا شده بود، ایالات نخجوان، تالش، قراباغ، ایروان و شورهگل نيز به دولت روس واگذار شد و از همه مهمتر ایران دیگر نمیتوانست ادعایی درباره گرجستان داشته باشد. همچنین مبلغ 10 کرور(5میلیون تومان)، که هزینهای بزرگ برای ایران بود، برای غرامت به روسها پرداخت شد.
لرد کرزن، درباره جنگهای دوم ایران و روسیه اینچنین مینویسد: «ایران در آن میدان نبرد، نمایشی تاثرانگیز داد و جنگ پس از یکسال و نیم که به اندازهی کافی وضع و حال ایران را مختل ساخت در فوریهی 1828(شعبان 1243 مهی) با امضای پیماننامهی ترکمانچای به پایان رسید.»
خوب است فصلهای پنجم و ششم این پیماننامه(ترکمانچای) را که بسیار غمانگیز است با هم از نظر بگذرانیم:
فصل پنجم پیماننامه:
اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران برای اثبات دوستی خالصانه که نسبت به اعلیحضرت امپراتور کل ممالک روسیه دارد به این فصل از خود و از عوض اخلاف و ولیعهدان سریر سلطنت ایران تمامی الکا و اراضی و جزایری را که در میانهی خط حدود معینه در فصل مذکورهی فوق و قلل برفدار کوه قفقاز و دریای خزر است و کذا جمیع قبایل را چه خیمهنشین چه خانهدار که از اهالی و ولایت مذکوره هستند واضحا و علنا الی الابد مخصوص و متعلق به دولت روس است.
فصل ششم پیمان نامه:
اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران به تلافی مصارف زیادی که دولت روسیه را برای جنگ واقعه میان الدولتین اتفاق افتاده و همچنین به تلافی ضررها و خسارتهایی به همان جهت به رعایای دولت روسیه رسیده تعهد میکند که به دادن مبلغی وجه نقد آنها را اصلاح نماید و مبلغ این وجه بین دولتین به ده کرور تومان رایج قرار گرفت که عبارت است از بیست میلیون مناط سفید روسی و چگونگی در موعد و رهاین فصول این وجه در قرارداد علاحده که همان قدر قوت و اعتبار خواهد داشت که گویا لفظا در این عهدنامهی مصالحهی حالیه مندرج است معین خواهد شد.
یارینامهها:
«معاهدات و قراردادهای تاریخی در دوره ی قاجار» نوشتهی: «غلامرضا طباطبایی مجد»
«اسنادی از روند اجرای معاهدهی ترکمانچای» نوشتهی: «فاطیما قاضیها»
خطهای سياهرنگ مرزهای ایران تا پیش از پيماننامه ترکمانچای است
|
تاريخ : یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:
آصف,
آصف الدوله,
ایوان پاسکویچ,
اردوباد,
آغا,
آغامحمد خان,
زرخیز,
گوگجه,
لنکران,
بالغ لو,
دژ شیشه,
شوشی,
اچمادزین,
,
بنام خدا
|
باستانشناس آمریکایی، رنسانسی در شناخت زمان اشوزرتشت پدید آورده است |
|
● |
برآورد زمانِ ٨ هزار سالهی اشوزرتشت بنابر يافتههای باستانشناسی |
|
|
|
خبرنگار امرداد - شهداد حیدری : |
«مری ستگاست، باستانشناس آمریکایی، رنسانسی در شناخت زمان اشوزرتشت پدید آورده است. او برپایهی یافتههای باستانشناسانه، ثابت میکند که اشوزرتشت در عصر نوسنگی زندگی میکرد و تاثیر اندیشهها و باورهای او را در همهي دورهی نوسنگی، حتا در خاورمیانه و یونان آن روزگار هم میتوان دید. تا پیش از مری ستگاست، هیچ باستانشناسی به چنین یافتهای دست پیدا نکرده بود. اما شگفت است که در ایران، دستاوردهای باستانشناختی او را نادیده میگیرند.»
آنچه بازگو شد، بخشی از سخنان سورنا فیروزی، پژوهندهی تاریخ باستان، دربارهی شناخت زمان اشوزرتشت بود. به سخن او، انسان با پشت سر گذاشتن دورههای پارینهسنگی جدید و میانسنگی، به دورهی نوسنگی میرسد و گام به مرحلهی روستا نشینی میگذارد. پس از این دوره است که عصر مسسنگی، مفرغ یا برنز و عصر آهن پدید میآید و زمان پدیداری امپراتوریهای بزرگ فرا میرسد.
نوشتههای كلاسيک درباره زمان اشوزرتشت
فیروزی سپس به نوشتههای کلاسیک دربارهی زمان اشوزرتشت اشاره کرد و گفت: «بیشتر متنهای یونانی و نیز شاهنامهی فردوسی، چنین نوشتهاند که اشوزرتشت، ٨ هزار سال پیش میزیست. شاهنامه از ٦ هزار سال پیش نام میبَرد. البته باید دید که آیا اشارهی فردوسی به شش هزار سال پیش از روزگار خود است، یا شش هزار سال پیش از گردآوری "خداینامه" در روزگار انوشیروان ساسانی؟
اگر او روزگار انوشیروان را پیش چشم داشته است، گزارش او از روزگار اشوزرتشت با اشارههای نوشتههای یونانی، نزدیک است. اسناد ایرانی هم همین را میگویند که اشوزرتشت بسيار پیشتر از آن تاریخی زندگی میکرد که اکنون برآورد میکنند. از اینرو روزگار او همزمان با دورهی نوسنگی بوده است.»
ناديده گرفتن نوشتههای يونانی
فیروزی در ادامه افزود: «اما برخی به این سخن خرده میگیرند و میگویند که چگونه شدنی(:ممکن) است که اشوزرتشت در دورهی نوسنگی زندگی کرده باشد و آنگاه اندیشههایش چنین روشن و پیشرفته باشد؟ این تردید و پیش کشیدن پرسشهايي از این دست، از آنروست که آنها نوشتههای یونانی دربارهی زمان اشوزرتشت را به تمامی نادیده میگیرند و ارزشی برای آنها نمیشناسند تا بتوانند به این نتیجه برسند که اشوزرتشت در زمان دیگری زندگی میکرد. پیدا نیست که چرا نوشتههای یونانی از دید این گروه از پژوهندگان، همه جا ارزش و اعتبار دارند، اما آنجایی که دربارهی زمان اشوزرتشت سخن میگویند، باید بیارزش و نادرست گمان برده شوند.»
اشوزرتشت پيش از مادها می زيست
فیروزی در ادامه اشاره کرد که باخترزمینیها روزگار اشوزرتشت را 600 پیش از میلاد میدانند و پژوهندگان ایرانی تا دوهزار پیش از میلاد و زبانشناسان 1000 تا 1200 پیش از میلاد. آنگاه به نقد و بررسی چنین برآوردهایی پرداخت و گفت: «آنهایی که میگویند اشوزرتشت در 600 پیش از میلاد میزیست، زمان او را تا روزگار مادها پایین میآورند. اما مساله اینجاست که آنچه ما از باورهای مادها، برپایهی نوشتههای "هرودوت" و "استرابون" میدانیم، با آنچه اشوزرتشت در گاتها میگوید، جدایی بسیار دارد و نمیتواند جهان جغرافیایی آنها یکی باشد. جهانشناخت پس از گاتها، همانند یسنا و یشتها، نیز سومر و اکد و بابل و آشور را نمیشناسد. پس روزگار اشوزرتشت را به زمان مادها بردن، درست نیست و دشواریهای بسیاری پدید میآورد. افزونبر این که اگر اینگونه بود، یونانیانی که "دیااکو" را میشناختند، باید اشوزرتشت را، که به گمان این دست از پژوهندگان، پس از دیااکو میزیست، هم میشناختند. اما میدانیم که چنین نیست و یونانیها میگفتند که اشوزرتشت بسیار پیشتر از دیااکو زندگی میکرد.»
بحثبرانگيزی تاريخی كه ذبيح بهروز می آورد
به باور فیروزی، آنچه زبانشناسان میگویند و برپایه سنجشهای زبانشناسانه، زمان اشوزرتشت را 1000 تا 1200 پیش از میلاد میشناسانند، از آنرو که تنها حدس و گمان است و زبانشناسی دانشی نیست که بتوان از راه آن تاریخ دقیقی به دست آورد، نمیتواند پذیرفتنی باشد. زبانشناسی ظرف آزمایشگاهی ندارد که واژهای در آن ریخته شود تا تاریخی باریکبینانه به دست آید. زبانشناس تنها میتواند نوشتهها را بسنجد و زمان دگرگونیهای زبانی را گمان برد. همانند سنجش دگرگوني واژههای پارسی هخامنشی تا واژههای پهلوی ساسانی که هم مدت زمان گذشته و هم بستر رخدادهاي اجتماعی و سیاسی آن دوره روشن است. اما این روش برای واژگان گاتها که نه زمانشان را در اختیار دارند و نه از وضعیت سلسله رخدادهاي رویداده از عصر زرتشت تا به روزگار هخامنشیان آگاهی در اختیار است، نمیتواند داشته باشد. تاریخی هم که ذبیح بهروز دربارهی روزگار اشوزرتشت برآورد(:محاسبه) کرده است و مینویسد که برپایهی برآوردهای نجومی است، بسیار بحثبرانگیز است. اگر کتاب او، «تاریخ تقویم»، را نگاه کنیم، برآوردی نمیبینیم. تنها دو سه نشانه دیده میشود و بازگفتهایی(:نقل قولهایی) از این و آن. جمع و تفریقهای کتابش هم نادرست است و سند تاریخی استواری هم ندارد.
اشارههاي «دينكرد» و «زادسپرم» به زمان اشوزرتشت
سورنا فیروزی آنگاه به رویدادی اشاره کرد که میتواند نشانهای برای شناخت درست و علمی روزگار اشوزرتشت باشد. او گفت: «در کتاب هفتم "دینکرد" و نیز کتاب "زادسپرم" نوشته شده است که 300 سال پس از دینآوری اشوزرتشت، خورشیدگرفتگی در سرزمینهای ایرانی روی داد. تا بدان اندازه که ترس و بیم بسیار پدید آورد و در یاد تاریخی مردم بهجای ماند، حتا در نوشتههای دینی نیز از آن یاد شد. اگر دینآوری اشوزرتشت را در سیسالگی بدانیم، این خورشیدگرفتگی در 330 سال پس از زاده شدن اشوزرتشت بوده است. میتوان پرسید که این گزارش، ما را به چه یافتهای میرساند؟ پاسخ این است که میباید این خورشیدگرفتگی در زمانی پدید آمده باشد که مردم بیرون از خانههايشان بودهاند و آن را حس کردهاند. دیگر آن که در زمانی از سال بوده است که میتوانسته روشنایی بسیاری در آسمان ایجاد کند.»
خورشيدگرفتگی در بازه زمانی 6100 تا 5000 پیش از میلاد
فیروزی آنگاه افزود: «من از کارشناس بخش تقویم مرکز ژئوفیزیک دانشگاه تهران خواستم که به کمک نرمافزارهای خود، ٢ بازه زمانی را برای این خورشیدگرفتگی برآورد کند؛ یکی بازه زمانی 6100 تا 5000 پیش از میلاد که دیدگاه نوشتههای کلاسیک دربارهی زمان اشوزرتشت است؛ و دیگری 1500 تا 1300 پیش از میلاد که دیدگاه ذبیح بهروز است. یکی از این خورشیدگرفتگیها که با دادههای تاریخی همخوانی دارد، در میان ساعات 1 تا 3 پس از نيمروز یک روز تابستانی (29 تا 31 اگوست) روی داده و از سرزمینهای روزگار اشوزرتشت گذر کرده است؛ سرزمینهایی همانند: ری و زابلستان و بلخ و کابل. نکته اینجاست که این خورشیدگرفتگی، در سال 5855 پیش از میلاد رخ داده است که اگر 330 سال را به آن بیافزاییم، سال 6183 پیش از میلاد به دست میآید که همان زادسال زرتشت در 5000 سال پیش از نبرد تروی میشود. میدانیم که جنگ تروی در سال 1184 پیش از میلاد بوده است. اما چنانچه این دادهها را با برآورد استاد ذبیح بهروز بسنجیم، خطای ده ساله خواهد داشت. پس برآورد بهروز جدای از اشکالات جمع و تفریقی، حتا با دادههای نجومی و دیدگاههای کلاسیک همخوانی ندارد.»
گسترش فرهنگ ايرانی در ميانرودان
به سخن فیروزی، زمانی که با این برآوردها به دست میآید، همزمان با دورهی نوسنگی است. یعنی همان دورهای که برپایهی یافتههای «مری ستگاست»، پژوهشگر آمریکایی، اشوزرتشت در آن زمان زندگی میکرد. فیروزی در پایان افزود: «مری ستگاست میگوید که زرتشت نخستین کسی است که اندیشههای او کشاورزی را گسترش داد. در حالی که تاکنون گمان بُرده میشد که گسترش کشاورزی در پيِ عامل شکممحوری و تکامل جامعه انسان بوده است. اما این پژوهشگر و صاحبنظر آمریکایی چنین برداشتی را نادرست میداند و میگوید که روی گذاردن انسان به کشاورزی و رها کردن شیوهي زندگانی شکارورزی و گردآوری خوراک، که بسیار سادهتر از کشاورزی بوده و هزاران سال نیز به آن، خوی گرفته بود، از آنرو بود که باور عقیدتی نويني شکل گرفته بود. این باور، همان اندیشههای اشوزرتشت بود که بارها به آن در متون اوستایی و دینی زرتشتیان اشاره شده است.»
فیروزی در ادامهي سخنهای خود، از فلات ایران به آسیای کوچک و میانرودان رفت. وی بیان داشت که در فرهنگ نوسنگی «چاتال هویوک»، به روشنی فرهنگ ایرانیان را میتوان ديد.
فیروزی در پایان، به شمال باختري ایران و بررسی درستی یا نادرستی گزارشهای تکمیلی یونانی پرداخت. وی اشاره کرد که سندهای یونانی از حضور سیاسی مادها و دیگر ایرانیان در پايان هزارهي سوم پیش از میلاد در شمالباختري ایران و همدان امروزی ياد کردهاند.
برپایهي این گزارشها، این مادها و ساکنان شمالباختري ایران، در پی يورشهايي سهمگین در حدود 2000 سال پیش از میلاد برافتادهاند. چنانچه در یافتههای باستانشناسی دقیق شویم و از شگرد تفسیر و تطبیق یافتهها با گزارشهای کلاسیک که در همهجا رواج و اعتبار دارند، بهره ببریم، درمییابیم که در سه نقطه یانیقتپه، گویتپه و هفتوانتپه، اثرات چنین یورشهای ويرانگري در حوالی 2000 پیش از میلاد دیده میشود که در یک مورد، شوندِ برافتادن کامل سکونتگاه، در مورد دوم شوند دگرگونی فرهنگ و در نقطهی دیگر شوندِ ایجاد یک فاصله تا ادامهی دوره بعدی سکونت شده است. این مطلب، ما را به درستی گزارشهای کلاسیک یونانی درباره پيشينهی حضور ایرانیان در فلات مطمئنتر میسازد.
|
تاريخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:
شهداد,
شهداد حیدری,
مری,
مری ست گاست,
رنسانس,
ذبیح,
بهروز,
ذبیح بهروز,
زادسپرم,
,
ادامه مطلب...
تاريخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:
شیراز,
,
ادامه مطلب...
تاريخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:
سرکه سیب,
فواید سرکه,
سکسکه,
سوز,
سوزش,
افترشیو,
سالم زی,
همشهری,
تبیان,
,
ادامه مطلب...
تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:
روستای لیوس دزفول,
دزفول,
فول,
دز,
روستای لیوس,
لیوس دزفول,
لیوس,
شهیون,
کوه لنگر,
لنگر,
دره کول,
کول,
گوشه,
روستای سزار,
روستای سنگی دزفول,
روستای سنگی,
کوه لیوس,
بادام کوهی,
بابونه,
کلخنگ,
جشن باران,
کشتی محلی,
چوب بازی,
جهاز برون,
حنابندون,
حنا بندون,
تعزیه,
مراسم تعزیه,
روستا گردون,
سرنا,
دهل,
آذرکیش,
,
بنام خدا
تنها رویشگاه برجاي مانده کرفس کوهی، یک گام تا نابودی |
|
|
|
سورنا لطفی نيا : |
برداشتهای غیر مجاز، ريشهكني، خشکسالی، چرای بیش از اندازهي دام و ... از شوندهاي(:دلايل) نابودی رویشگاهها كرفس كوهي است. اين روزها تنها جايي كه كرفس كوهي، توان روييدن داشت در روستاي «چين» در استان چهارمحال و بختياري هم راهي تا نابودي ندارد.
به گزارش مهر؛ کرفس کوهی، گیاهی خوشبو و ويژهي کوههای چهارمحالوبختیاری است كه امروزه به شوند(:علت) ریشهکنی و ويراني رویشگاههای این گونه، تنها به جاهاي سختگذر و دوردست کوهستانهای روستای «چین» این استان، محدود شده و رو به نابودی است.
کرفس کوهی با نام محلی «کلوس» از خانوادهي، چتریان و نام علمی kelussia odoratisssima mozaffa گیاهی دو ساله یا چند ساله است كه دورهي رویش آن، از هفتهي پاياني اسفندماه آغاز و تا آغاز خورداد ماه ادامه دارد.
بیشترین فراوانی پراکنش این گیاه از بلنداي ٢هزار و 100 متری تا ٣ هزار متری در اقلیمهای گوناگون استان چهارمحال وبختیاری بهويژه در آب و هواي بخش هايي بالايي است.
نرخ بالای این محصول طبیعی شوند سواستفاده و برداشتهای غیرمجاز شده كه همين كار، نابودي بسياري از رویشگاهها را در بر داشته است. همچنین خشکسالی، چرای بیش از اندازهي دام و ... از شوندهايي است که به نابودی رویشگاهها كرفس، دامن زده است.
«سید حسینعلی درخشان»، هموند شورای اسلامی روستای چین با اشاره به اینکه هم اکنون دو سوم رویشگاه کرفس کوهی به شوند برداشت نادرست، نابود شده است، گفت: «در سالهایی که جاده نبود، سواستفادهگران، با چهارپایان میآمدند و کرفس برداشت میکردند و این در حالی بود که نابودي آنها بسیار کمتر بود.»
سید حسینعلی درخشان گفت: «اما امروزه به آسانی، با خودرو، به رويشگاهها می روند و گیاه کرفس را از ریشه می برند و نابودی یکبارهی آن را به بار می آورند.»
«هومان خاکپور» فعال محیط زیست و منابع طبیعی در چهار محال و بختیاری گفت: «اگر برای رويشگاه كرفس در روستای چين، برنامهای نداشته باشیم و نتوانیم با مدیریت درست بهرهبرداری پایدار، از این رویشگاههای کرفس داشته باشیم، بی گمان سرنوشت این رویشگاه نیز به سرنوشت رویشگاه کوههای «قارون» که ذخیرگاه کرفس در «لردگان» بود تبدیل می شود».
|
تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:
کرفس,
کرفس کوهی,
کوهی,
پراکنش,
هومان,
قارون,
کوه قارون,
لردگان,
ذخیره گاه کرفس,
ذخیره گاه,
,
ادامه مطلب...
تاريخ : چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:
کاخ کوروش,
,
بنام خدا
تندیسک زرین ماهی قرمز دوره هخامنشیان، تندیسک ماهی قرمز به سبک ایلامی و نقش ماهی روی ظروف فلزی ساسانیان نشان می دهد ایرانیان بیش از ۲۵۰۰ سال است که با ماهی قرمز یا گلدفیش آشنا بوده اند.
شاهین سپنتا یک دوستدار محیط زیست و فعال میراث فرهنگی در اصفهان به خبرنگار مهر گفت: در سالهای گذشته افرادی با گذاشتن ماهی قرمز در سفره هفت سین مخالف بودند به این دلیل که اعتقاد داشتند ماهی قرمز از ۸۰ تا صد سال پیش از کشور چین به ایران آمده و ایرانی ها سابقه آشنایی با ماهی قرمز را نداشته اند. از آن مهمتر آنکه برای رد یا اثبات این موضوع دلایل قوی ارائه نمی شد بنابراین این نظر همیشه غالب بود.
وی افزود: اما بررسی آثار تاریخی نشان می دهد که ایرانی ها بیش از ۲۵۰۰ سال با ماهی قرمز یا “Gold fish ” که یکی از گونه های ماهی کپور است آشنایی داشته و آن را بر سر سفره های هفت سین خود می گذاشتند.
سپنتا گفت: یکی از این نمونه ها، تندیسک زرین ماهی قرمز مربوط به دوران هخامنشی است. این تندیسک طلایی یکی از اشیا “گنجینه آمودریا” است که از محوطه باستانی “تخت قباد” به دست آمده است. وی تصریح کرد: این گنجینه شامل بیش از ۱۷۰ مورد از اشیا ارزشمند متعلق به دوران هخامنشیان است که اکنون در “موزه بریتانیا” و “موزه ویکتوریا و آلبرت” نگهداری می شود.
سپنتا گفت: مجسمه زرین ماهی قرمز در سال ۲۰۰۴ از سوی این موزه در نمایشگاهی با موضوع “نوروز و هفت سین” به نمایش گذاشته شد.
وی ادامه داد: نمونه دیگری که نشان می دهد ایرانی ها از چند صد سال پیش با ماهی قرمز آشنا بوده اند تندیسک ماهی قرمز به سبک ایلامی است که در “گالری برکات” در مرکز شهر لندن نگهداری می شود.
این فعال میراث فرهنگی گفت: نمونه های دیگری از نقش ماهی بر آثار تاریخی ایران را می توان روی ظروف فلزی مربوط به دوره ساسانی دید که در آن ها ماهی یا دو ماهی به عنوان نماد زندگی در درون آب به کار نگهبانی از ریشه های درخت زندگی که در آب ریشه دوانده است، مشغول هستند.
وی تصریح کرد: نمونه های دیگر، نقش ماهی روی سکه های فلوس دوران صفوی است. در دوران صفوی، سکه های مسی، غازی نام داشت که معمولا فلوس، پشیز، پول سیاه نام داشت.
سپنتا اظهار داشت: روی سکه های فلوس معمولاً تصاویر مختلفی از حیوانات را نقش می کردند که به نظر می رسد فلوس هایی که داری نقش ماهی یا نقش گاو بر روی ماهی هستند برای نوروز ضرب می شده اند.
وی گفت: سنگ نگاره های خانه تاریخی حسین پناه در اصفهان متعلق به دوره فتحعلی شاه قاجار نیز نقش ماهی را روی تبرزین دراویش می بینیم.
سپنتا با بیان اینکه نقش ماهی روی این تبرزین ها نماد آگاهی و معرفت بوده است گفت: اگر چینی ها از هزار سال پیش ماهی قرمز گلدفیش را پرورش می داده اند ایرانی ها از ۲۵۰۰ سال پیش این ماهی را داشتند بنابراین می توان گفت که نژاد ماهی قرمز چینی ها ایرانی است اما شاید چینی ها در اصلاح نژاد ماهی قرمز نقش داشته اند.
تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:
تندیسک,
ماهی قرمز,
گلدفیش,
شاهین سپنتا,
سفره هفت سین,
ماهی کپور,
کپور,
گنجینه آمودریا,
تخت قباد,
موزه بریتانیا,
گالری برکات,
فلوس,
سکه فلوس,
پشیز,
پول سیاه,
حسین پناه,
تبرزین,
,
بنام خدا
|
كار شگفت یک مدیر محیط زیست در قطع درختان |
|
|
٢٠ درخت از ذخيرهگاه ژنتيكي ايران و جهان بريده شد |
|
|
سورنا لطفی نيا : |
مسوولان باغ گیاهشناسی نوشهر، در حرکتی توجیهناپذیر، دست به بريدن شماری از درختان ارزشمند این باغ زدند. به گزارش مهر؛ «مجید اسحاقی» از كارشناسان محيطزيست گفت: «هماكنون قضیه ساخت کمربندی از سوي اداره بنادر و دریانوردی از راه باغ گیاهشناسی نوشهر حل شده است اما این بار فرنشين بخش گیاهشناسی این باغ، در كاری شگفت، شماری از درختان ارزشمند این باغ را بريدهاست.»
به گفته اسحاقی، این درختان که نزديک به 20 اصله از گونههای باارزشی مانند کریپتومریا، گل توری و ديگر گونهها هستند، در روند پژوهشي این باغ نقش بسزایی دارند.
اسحاقی افزود: «در میان این درختان یک اصله کریپتو مریا بوده که حاصل پیوند سه واریته بر روی یک پایه است و از ديد پژوهشي، گونهي بسیارارزشمندی بوده است.»
وی با بیان اینکه هيات علمی دانشگاه چالوس و بسیاری از بلندپايگان این باغ گیاهشناسی، بريده شدن این درختان را به سختی محکوم کردهاند گفت: «این گونهها، نه تنها خود گونههای باارزشی هستند بلکه به شوند(:دلیل) نقشی که در بررسی روند تکامل این باغ گیاهشناسی به عنوان شاهد در سالیان بسيار دارند، از ارزش بالایی برخوردار بوده و هیچگونه توجیه علمی برای بريدن آنها وجود ندارد.»
اين كارشناس محيطزيست گفت: «البته در این ميان زمزمههایی مبنی بر واگذاری بخش انتهایی باغ گیاهشناسی به شهرداری نوشهر، برای كارهاي گردشگری هست و مسوولان موسسهي پژوهشي تهران، نیز با این كار موافقت کردهاند.»
به گفتهی «امینی»، فرنشين مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران، این باغ افزونبر این که یکی از اندوختههاي ژنتیک کشور و جهان به شمار میآید، هماكنون به شوند وجود گونههای گیاهی كممانند در آن، به یک اکوسیستم کوچک تبدیل شده و زیستگاه پرندگان بسیار گوناگوني است. اما آنچه ارزش این باغ را، دوچندان میکند درختانی است که هميشه پایش میشوند و اطلاعات رویش، فیزیولوژی و ژنتیک آنها در یک فرایند علمی بلندمدت و در دهههای گوناگون، يادداشت میشود تا بر پايهي آن، واكنش این درختان نسبت به محیط و دگرگونيهاي زيستي اقلیم، به دست كارشناسان، ارزیابی و بررسی شود. در واقع، اقلیم شمال کشور روی این درختان در دست مطالعه است.
|
بنام خدا
بنام خدا
|
سنگها لرزه بر كاخ «گرا» انداختهاند |
|
● |
تعريض راه، بلای جان «شيرين و فرهاد» |
|
|
|
روچيار حيدری : |
اين روزها، تعريض راه و افزودن بر پهنای راه ماشينرو، بلای جان كاخ اشكانی ساسانی «گرا» شده است. با عمليات تعريض راه و سرازير شدن سنگ كه حتا تا 100 متری تاق گرا نيز ديده شده، بيم آن می رود كه همين روزها، اين كاخ باستانی هم به تومار نابود شدهها، بپيوندد.
این بنای اشکانی ساسانی به شوند(:علت) جای گرفتن در بخش پایینی راه اصلی کرمانشاه به قصر شیرین، همواره در معرض خطر تعریض راه بوده است.
اين كاخ كه از بی توجهی مسوولين ميراث فرهنگی و توجه بسيار يادگارنويسها و گردشگرنماها، تا امروز در رنج بود، گويا اين روزها بايد همچنان بهراسد.
تاق گره(گرا) در نزديكی سرپل زهاب كه به شمارهی 33 در سياههي آثار ملي به ثبت رسيده، يادگاری است با معماری سبک پارتی.
نام اين سازه را « گرا» يا «گره» دانستهاند كه گويا برگرفته از «گر» است كه در زبان كردی به معنی گرما و عشق است. اين بنا نزد محلی ها به تاق شيرين و فرهاد، نامور است. مردم می گويند فرهاد اين تاق را برای شيرين ساخته است. البته در برخی از سرچشمهها نام گرا را از واژهی گبر دانستهاند.
|
تاريخ : دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:
لرزه,
لرز,
گرا,
کاخ گرا,
شیرین و فرهاد,
روچیار,
روچیار حیدری,
تومار,
زهاب,
سرپل,
سرپل زهاب,
سبک پارتی,
پارت,
پارث,
پارتی,
پارثی,
گره,
گر,
,
ادامه مطلب...
تاريخ : دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:
روستای سی پی,
سی پی,
سی,
پی,
cp,
جنگل سوادکوه,
برج لاجیم,
لاجیم,
ساحل دریا,
البرز مرکزی,
پل سفید,
,
بنام خدا
|
دژ «بابک خرمدين»، دژی ساختهشده از سنگ گرانيت |
|
|
|
سورنا لطفی نيا : |
«تراب محمدی»، مديرکل ميراث فرهنگی آذربايجان شرقی گفت: «قلعه بابک با گستردگی بيش از 10 هزار متر مربع، ساختهشده از سنگ گرانيت، يکی از باشکوهترين بناهای تاريخی استان شمرده می شود.»
به گزارش ميراث آريا؛ محمدی گفت: «بازديد از اين دژ برای همگان آزاد است. برای رسيدن به دروازهی دژ، بايد از گذرگاه دالانمانندی به درازای 200 متر گذشت، که همين موضوع، شوند(:باعث) گيرايی راه دسترسی اين دژ شده است.»
وی با يادآوری اين که دژ، از برج و باروهای گوناگونی ساخته شده است، افزود: «قصر اصلی دارای 3 اشكوب(:طبقه) است که يک تالار اصلی و ٧ اتاق در پيرامون تالار مرکزی دارد و در بخش خاوری(:شرقی) نيز، چند اتاق و آبانبار را در برميگيرد.»
محمدی با اشاره به اين که دژ بابک، در روزگار ساسانی ساخته شده است، گفت: «اين گستره در سدهی سوم، يکی از پايگاههای مهم و محکم «بابک خرمدين»، در جنگ با تازيان و لشکريان خلفای عباسی بوده و در سالهای گذشته بازسازی های بنيادينی در آن انجام گرفته و بخشهايی نيز به آن افزوده شده است.»
وی با اشاره به کاوشهای انجام شده در 4 اتاق اين دژ، افزود: «در پی کاوشهای انجام شده، چندين تنور، سفالهايی از سدهی سوم و پايان سدهی هفتم هجری و سکههايی از روزگار اتابکان يافت شده است.»
اين دژ در 50 کيلومتری شمال شهرستان «اهر» و بخش باختری(:غربی) «کليبر»، بر فراز بلندیهای رود «قرهسو» ساخته شده و برجهای گرد آن، از سنگ مالون و ملات ساروج است و باروها نيز از گونهای سنگ گرانيت ساخته شدهاند.
|
تاريخ : چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:
دژ بابک,
دژ بابک خرمدین,
سنگ گرانیت,
گرانیت,
تراب,
تراب محمدی,
قلعه بابک,
دروازه,
اتابکان,
روزگار,
سنگ مالون,
مالون,
,
ادامه مطلب...
تاريخ : چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:
گردنه,
ژالانه,
گردنه ژالانه,
اورامان,
مریوان,
سیل,
گمیشان,
برف و کولاک,
کولاک,
,
بنام خدا
|
سفره هفتسين در تختجمشيد پهن می شود |
|
|
|
سورنا لطفی نيا : |
مهران سوخکيان، معاون گردشگري استان فارس، از برپايی سفرهی هفتسين، به مناسبت نوروز، در تختجمشيد خبر داد.
به گزارش ميراثآريا؛ «مهران سوخکيان»، افزونبر خبر بالا، گفت: «همچنين جشن نوروز سال ١٣٩١، در ايل عشايری استان فارس در شهرستان فيروزآباد برگزار می شود.»
وی افزود: «146 ويژه برنامه فرهنگی گردشگری، در روزهای نوروز، در شهرستانهای استان برگزار می شود و توزيع سفر در نوروز از خواستههای معاونت گردشگری اين اداره کل است. »
سوخكيان گفت: «با اجرای ويژهبرنامههای گوناگون در شهرستانها، در تلاشيم تا مسافران نوروزی از همهی توانهای گردشگری سراسر استان بهره ببرند.»
|
ادامه مطلب...
تاريخ : دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:
تالاب,
میان کاله,
تالاب میانکاله,
میانکاله,
آشوراده,
میان قلعه,
قزل شمالی,
قزل مهدی,
قواسطل,
سازیل,
ازگیل,
داغداغان,
سیاه تلو,
تلو,
سپیدار,
علف شور,
جگن,
علف هفت بند,
جوجه تیغی,
گربه جنگلی,
گراز,
فک,
فک دریای خزر,
دراج,
بحری,
زنگوله بال,
مهاجر عبوری,
عبور,
عبوری,
کپور,
کفال,
کلمه,
سوف,
ماهی سفید,
ماش,
کاراس,
غاز پازرد,
قو,
قوی فریادکش,
چنگر,
طاووسک,
عروس غاز,
مرگونس,
مرگونس سفید,
پرنده نگری,
انارترش,
,
ادامه مطلب...
تاريخ : یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:
روچیار,
روچیار حیدری,
ریوند,
رباط صفوی,
کاروانسرای ریوند,
کاه دان,
کاه دانی,
آجر چینی,
هشتی,
پلان,
ستیغ,
آتشکده آذربرزین مهر,
,
بنام خدا
شهر تاریخی «جولیان»، شخم خورد |
|
|
به جای تاريخ، گندم برداشت می كنيم |
|
|
سورنا لطفی نيا : |
شهر جولیان از شهرهای تاریخی ایلام، در حالی که نمادی از تمدن ایرانی است، امروزه، جايی برای کشاورزی شده و گندم و جو، در آن کاشته میشود.
جولیان از شهرهای تاریخی ایلام است که در 10 کیلومتری شهر آبدانان و در جنوب خاوري(:شرقی) اين استان است.
به گزارش مهر؛ شهر جولیان در بخش سراب باغ در دامنهي کبیرکوه و گسترهي باستانی آن یکی از زیباترین آثار به جای مانده از روزگاران پیش از اسلام است.
این شهر به شوند(:سبب) يادمانهاي گوناگون تاریخی یکی از بهترین جاها برای واكاوي سرگذشت روزگار ساسانی در استان ایلام است.
یافتن این شهر نیز همانند دیگر شهرها و جاهاي تاریخی به شوند نبود تابلوی راهنمایی و بدون شناخت نسبت به منطقه، سخت است.
این شهر تاریخی چنان جولانگاه زمینهای ديم کشاورزی شده است که، تنها هنگامي متوجه تاریخی بودنش میشویم که به نزديكاش برسيم.
زمینهای کشاورزی تا درون این شهر تاریخی رسیده است و دیوارهای این شهر تاريخی، همگي ويران شده و اثری از تاریخ نیست و هرآنچه هست زمین ديم کشاورزی است.
دیوارهای اندکی نيز که از این شهر تاریخی برجاي مانده، رو به ويراني است و در گسترهی 10 هکتاری این شهر تاریخی، کشت گندم و جو انجام میشود.
در حالی که برپايهي گفته کارشناسان از ويژگيهای معماری مهم این اثر، وجود چهارتاقیها، تاقهای ضربی، تاقهای جناحی و... است، ولی هماكنون چنین ویژگیهایي در این شهر تاریخی ديده نميشود.
دیوارهای این شهر تاریخی نیز همگي ويران شده و سنگها ریزش کرده است و میتوان گفت این يادمان تاریخی دیگر راهی برای بهسازي و بازسازی ندارد و باید آن را ويران شده دانست.
سنگهایی که در پي ويراني اثر برای گسترش زمینهای کشاورزی، مانند تپهای در یک جا گرد آمدهاند، گواه تلخی بر بیمهريهای فراوان است.
این شهر تاریخی چنان دارای ارج بوده كه، برپايهي گفتهي کارشناسان، در آنروزگار لولهکشی آب داشته و آب شهر از راه لولههای سفالی در یک مخزن که جنس آن از سنگ و ساروج بوده از یک چشمهي آب، که در تنگهي شمال باختري(:غربی) این بنا است، تامین میشده است.
این اثر تاریخی در سال 1388 در سياههي يادمانهاي ملی کشورمان به ثبت رسیده است.
گردشگران نوروزی امسال، به جای بازدید از شهری تاریخی، در کشتزارها می گردند، چرا که شهر تاریخی جولیان دیگر وجود ندارد و امروز جولیان، زمین کشاورزیای بیش نیست.
|