بنام خدا
|
در آستانهی نوروز پیربابو بر دیو پیروز میشود |
|
|
|
شیدا واله : |
در واپسین روزهای سال 1388، نزدیکهای ظهر بود که به سوی ماسوله راه افتادم. شنیده بودم که آیین «عروس گُله» در این شهر برپا میشود. هوا کمی ابری بود. دعا میکردم که باران نیاید تا راحت عکاسی کنم.
ن زدیک ماسوله که رسیدم، ترافیک سنگین بود. معلوم بود شمار بسیاری برای دیدن آیین عروس گله به این شهر آمدهاند. چارهای نبود. باید ماشین را همان نزدیکیها پارک میکردم و بقیهی راه را پیاده میرفتم.
ابرها تا کمر کوه پایین آمده بودند و نسیم خوبی به صورت میخورد، ولی هنوز از باران خبری نبود. بوی گل پامچال از دامنی کوه کنار راه به مشام میرسید و صدای آب رودخانهای که از کنار راه میگذشت، فضای پر سر و صدای ترافیک و همهمهی مردم را میپوشاند.
از دور صدای دلنواز موسیقی محلی به گوش میرسید. مردم بسیاری وارد شهر میشدند. بیشتر کوچههای باریک و پلهمانند ماسوله پر بود از رفتوآمد مردم.
صدای موسیقی را دنبال کردم و به کوچهی اصلی رسیدم. چهار مرد سورنا و طبل و دهل و دایره میزدند و پیشاپیششان مردی پلاکاردی به دست داشت که رویش نوشته بود «جشن بهاری». دخترکهایی با لباسهای محلی که هر کدام چیزهایی مثل چراغ، سبزه، گل و شیرینی به دست داشتند، پشت سر نوازندگان حرکت میکردند. در بین آنها «عروس گله» و «پیر بابو» و «دیو سیاه» را هم میشد دید.
آیینهای نمایشی نوروزی از جملهی آیینهایی هستند که پیش از این مورد توجه مردمان این مرز و بوم بوده و اجرا و نمایش آنها لحظههای شادیآفرین و خاطرهانگیزی برای مردم به وجود میآورد. برنامههای شاد و گوناگون که امروزه ما جوانترها حتا نامشان را نیز نمیدانیم و شوربختانه جزو میراث فراموششده قلمداد میشوند.
نمایش عروس گله از آیینهای پیشواز نوروز است که معمولاً در همهی گسترههای گیلان و مازندران اجرا میشود و بازماندهای از کارهای نیایش کشاورزی است. نمایشی شاد، موزیکال و بازیگونه که گروهی انجام میشود.
باشندگان در این گروه نمایشی عبارتند از:
«ناز خانم» یا «عروس گله» که معمولاً یک پسر جوان نقش آن را بازی میکند و با پوشیدن لباس محلی زنانه و با ادا درآوردن و رقص، مردم را به وجد میآورد و از دست پیر بابو و دیو فرار میکند.
«پیربابو» (پیربابا) که پیرمردی است با ریش بلند و چوبدستی، لباس کهنه و کلاه قیفی، نقش عاشق عروس گله را بازی میکند و رقیب دیو است.
«غول» یا «دیو سیاه» مردی تنومند و بدقواره است با چهرهای سیاه، لباسی ساخته شده از کاه و پوشال و کلاه حصیری با زنگولهای بر گردن که با یک چوبدستی با پیر بابو برای عشق عروس گله میجنگد. در طول نمایش دیو برای دست یافتن به عروس گله، با حرکتهای خندهآور به سوی تماشاگران حمله میکند و شوند(:باعث) خندهی آنها میشود.
موضوع و چکامهی ترانهی این نمایش در همه جای گیلان یکسان نیست، ولی تفاوتها اندک است. پیداست که همه یک ریشه داشتهاند، اما کمکم با گذر زمان و دگرگونیهای اقتصادی و فرهنگی دستکاری شدهاند.
چکامهی گیلکی: «سلام بوگوفتم آقا / رخصت فده تو ما را / من باموم شیمی صارا/ تی سگی آدم گیرا/ پایه زنمه میرا / آناله مراگیرا / عروسه گوله ی، همینه؟ بیدین چی نازنینه / عروسه گوله ی باوردیم / جانه دیلی باوردیم / خانخا تره ناوردیم / تی پسره باوردیم»
برگردان: سلام میگویم آقا / رخصت بده تو به ما / من آمدم در حیاط شما / سگ شما آدم گیر است / با چوبدستی او را میزنم / آه و ناله اش مرا میگیرد / عروس گله همین است / ببین چه نازنین است / عروس گل آوردیم / جان و دلمان را آوردیم / صاحبخانه برای تو نیاوردیم / برای پسرت آوریدم.
داستان این نمایش جنگ بین دیو سیاه و پبر بابو بر سر عشق عروس گل است که سرانجام پیر بابو بر دیو پیروز میشود.
|
تاريخ : شنبه 27 اسفند 1390برچسب:
عروس گله,
گله,
پیشواز,
پیشواز نوروز,
شیدا واله,
واله,
ماسوله,
ناز خانم,
پیربابا,
پیربابو,
دیو سیاه,
,
بنام خدا
شکافهایی که به تازگی پای کوه نقشرستم و روی سطح زمین، در فاصله دو یا سه متری کوهی که مقبره ۴ شاه هخامنشی و نقشهای دوره ساسانی و ایلامی روی آن قرار گرفته، ایجاده شده زنگ خطری برای این آثار مهم باستانی است. به گفته یک زمینشناس، خطری جدی نقشرستم را تهدید میکند.
به گزارش CHN پیش از این ترکهایی در بدنه کوه نقشرستم، به خصوص در بخشی که مقبره خشایارشاه واقع شدهاست دیده میشد، که گفته میشود بر میزان این ترکها افزوده شدهاست. اما به تازگی ترک بزرگی در پای این مجموعه جهانی ایجاد شده و شنیدهها حاکی از آن است که استفاده از قناتهای نزدیکی اطراف این محوطه باعث به وجود آمدن این شرایط شده است.
«محمدرضا قدری»، زمینشناسی که پیش از این روی رانشهای قلعه زیویه نیز مطالعاتی داشته درباره شکافهایی که به تازگی در نقشرستم ایجاد شده به CHN میگوید: «این شکافها یک گسیختگی است که قبلا وجود نداشته و باید جدی گرفته شود. چند عامل در پیدایش این گسیختگی موثر است که لازم است به وسیله متخصصان از نزدیک مورد بررسی قرار گیرد.»
وی در ادامه گفت: «کوه حسین که آثار نقش رستم روی آن ساخته شدهاست، مربوط به سازند گدوان است که از جنس آهک، رس و شیل تشکیل شده است. سطح زمین در پای این بخش از کوه بر خلاف دیگر قسمتها که صاف و یکنواخت هستند، شیب کمی دارد که میتواند به حرکت کند و نامریی لایههای رسی و شیلی بیانجامد.»
به گفته وی اما مساله مهم در پیدایش این گسیختگی مربوط به لایههای آهکی بوده که ممکن است از زیر دچار انحلال شده باشند.
قدری دراینباره گفت: «این گسیختگی اگر عمیق باشد لازم است سطح آبهای زیرزمیی این محدوده مورد بررسی قرار گیرند. به نظر میرسد این شکاف و گسترش به افزایش فروروی آبهای جاری و تداوم انحلال سنگها زیرین منجر می شود که در صورت انحلال بیشتر سنگهای زیرین، سطح زمین در این بخش دچار نشست و فروریزی میشود.»
وی تاکید کرد: «نشست زمین در هر اندازه و هر مقایس مکانی و زمانی که روی دهد، برای آثار باستانی نقشرستم زیانبار است.»
این زمینشناس درباره سفرههای آبهای زیرزمینی محدوده کوه رحمت گفت: «سفره آبهای زیرزمینی کوه رحمت به صورت کارستی بوده که دارای بیلان آبی مثبت است. خروج آبهای زیرزمینی این بخش به وسیله چشمه، کاریز و چاههای کارستی صورت میگیرد. شرایط آبگیری و آبدهی این سفره کارستی در فرایند انحلال لایههای آهکی موثر بوده که لازم است به صورت سیستماتیک مورد مطالعه قرار گیرد.»
قدری همچنین درباره ترک بزرگی که روی مقبره خشایارشاه به وجود آمده گفت: «یک شکستگی نیز به صورت عمودی در دیواره کوه روی مقبره خشایارشاه وجود دارد که ساختار و شرایط پیدایش آن با این گسیختگی متفاوت است.»
به گفته دوستداران میراث بنیاد پاسارگاد بسیاری از معادن اطراف کوه نقشرستم مجوزهایی برای استخراج گرفتهاند که انفجارهای ایجاد شده در این معادن میتواند باعث گسترش ترکهای آثار نقشرستم شود.
نقش رستم نام مجموعه باستانی در شهرستان مرودشت استان فارس ایران است که یادمانهایی از ایلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای دادهاست. آرامگاه چند تن از پادشاهان هخامنشی (از جمله داریوش بزرگ و خشایارشا)، نقش برجستههایی از وقایع مهم دوران ساسانیان (از جمله تاجگذاری اردشیرپاپکان و پیروزی شاپور اول بر امپراتوران روم)، بنایی موسوم به کعبه زرتشت و نقشبرجسته ویرانشدهای از دوران ایلامیان در نقش رستم قرار دارد.
بنام خدا
نوروز؛ كهن جشن پايدار ملی |
|
|
|
گردآوری- لیلا حاجعابد : |
هنگام فرودین که رساند ز ما درود/ بر مرغزار دیلم و طرف سپیدرود
« اینک ما روی به نوروز داریم، اسفند در گذراست و باد نوروزی آرام و دلانگیز میوزد، یخها آب میشوند، سرما میشکند، هوا رو به گرمی میرود و نوروز با هفتسین و شمع و آیینه و سنبل و لاله و شیرینی و جامههای نو و افروختن آتش که پیشاهنگ بهار است از راه میرسد. ما مردمی بودیم خردیار و اندیشهور، هوشمند و کاردان، آگاه و دانشکامه.»(1)
از نشانههای شادابی و بزرگی تمدن ایران، وجود جشنهای کهن و پایدار ملی است که مانند آن را در میان ملتهای دیگر کمتر میتوان یافت؛ «جشنهای ایرانی همه نتیجهی تدبیرگرایی در امور طبیعی، اجتماعی، فردی و فراهم کردن آرامش و آسایش است و نوروز یکی از بزرگترین، برجستهترین و باشکوهترین این جشنهاست که از روزگاران کهن و از نیاکانی دوراندیش و خردمند برای ما به یادگار مانده است، جشنی که با سپری کردن نشیب و فرازهای فراوان، چون کوهی استوار ایستاده و با روح و احساس مردم این سرزمین چنان سرشته شده که آنها همه ساله، در ژرفای دل، جان و روان خود، چشم به راه فرارسیدن آن هستند و از هفتهها پیش با شور و شادی درونی به پیشوازش میروند.»(2)
راز ماندگاری نوروز، جای درنگ و کاوش بسیار دارد و معنایی ژرف و جهان شناختی در این جشن و آیین نهفته است، آن هنگام که گل و سبزه جان تازه میگیرند و جهان زنده، درفش رنگارنگ زندگی را به شادی افرازد و فروغ دوستی و امید، سراسر زمین را فرا گیرد، جنبش و تلاش در همهجا و همهچیز، دیگر بار، جان میگیرد و سال نو و جشن روزِ نو، در نخستین روز فروردین، با شکوه بسیار آغاز میشود و نه تنها در ایرانزمین، این جشن با شکوه فراوانی بر پای داشته میشود در پارهایی ازکشورهای دیگر جهان نیز، چه آنهایی که روزگاری در شمار سرزمینهای ایرانی بودهاند و چه کشورهایی که فرهنگ ایرانی در آن روایی داشته و از این فرهنگ بهره گرفتهاند، نوروز پاس داشته میشود.(3)
بخشش اهورایی فارسی زبانان یا به گفتهی زنده یاد دکتر «ایرج وامقی» دنیای نوروزیان، فرهنگ مشترکی است که بیش از هزاران سال، بر پهنهی گستردهایی از آسیا، آسیای میانه، بخشی از آفریقا و اروپا سایه افکنده و دلهای میلیونها تن، از لاهور تا بلخ و بامیان و از سمرقند و بخارا، تا خلیج پارس را به هم پیوند داده است.
جشن و آیین نوروز، بر پایهی یکی از بنیادهای باور شناختی استوار است که آن را بازگشت به آغاز میگوییم؛ ایرانیان با بزرگداشت آن، پیدایی آفرینش و به فرجام رسیدن یکی از چرخههای آفرینش را بزرگ میدارند، سالی که به پایان میرسد در نماد شناسی ایرانی نشانهایی از یک چرخه یا دورهی آغازین طبیعت است. یکم فروردین، روز جشن بزرگ نوروز در اعتدال بهاری؛ آغاز فصل بهار و آغاز سال نو است. به عبارتی، فروردینماه، بهترین هنگام برای آغاز سال نو است.
«عمرخیام» در نوروزنامه مینویسد: «شوند(:سبب) نام نهادن نوروز از آن بوده که، آفتاب در هر 365 شبانه روز و ربعی به اول دقیقهی حمل، باز آید و چون جمشید از آن آگاهی یافت آن را نوروز نام نهاده، پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان از او پیروی کردند و آن روز را جشن گرفتند و به جهانیان خبر دادند تا همگان آن را بدانند و آن تاریخ را نگاه دارند، بر پادشاهان بایسته(:واجب) است که آیین، جشن و رسوم پادشاهان را به جای آرند، از بهر خجستگی و خرمی؛ در آغاز سال هر کسی در نوروز جشن کند، تا نوروز دیگر، عمر در شادی گذراند»
در ادبیات باستان، جشن نوروز را به جمشید شاه پیشدادی نسبت دادهاند، که شوندش محبوبیت چهره و شخصیت او بوده است. همچنین در باورهای افسانهایی گویند: «اهریمن بلای خشکسالی و قحطی بر کرهی زمین فرو نشانید، جمشید به جنگ با اهریمن پرداخت و او را شکست داد. با بازگشت وی، که هنگام بهار بود درختان و نهال چوبهای خشک، سبز شدند و پس از یک دوره سرما، مردم پیروزی جمشید بر دشمنان را جشن گرفته و این روز را نوروز خواندند و هر کسی به خجستگی در تشتی جو کاشت و این آیین سبزی نشانیدن در نوروز از آن هنگام تا به امروز برجای است.
بنابر نوشتههای کهن پهلوی، هر پادشاهی در این روز فرخنده، کشاورزان سرزمینش را همنشین شادی و خرمی میکرد، بارعام میداد و هدایایی به نام پیشکش نوروزی به همهی مردم داده میشد، مردمان در این روز به شادی و استراحت میپرداختهاند.(٤)
دربارهی ششم فروردین(نوروز بزرگ) نیز آمده که از روزهای خجستهی ایرانیان و همراه با شادمانی و آب پاشی بوده و در باورهای کهن، رویدادهای بسیاری به این روز منسوب شده است، مانند: «پیدایی کیومرث (کیومرس) و هوشنگ، تیراندازی آرش شیواتیر، پیروزی سام نریمان بر اژدهاک، پیدایی دوبارهی شاه کیخسرو از جاودانان، همپرسگی اشوزرتشت با خرد کل و زادروز اشوزرتشت بزرگ (نخستین آموزگار راستی، نیکی و خرد).»
نوروز، امروزه در بیشتر کشورها و سرزمینهایی که روزگاری بخشی از خاک ایران بزرگ به شمار میرفت و اکنون، هنوز بر فرهنگهای باستانی خود پای فشردهاند، برگزار میشود، برای نمونه، آیین نوروز، هنوز با نامهای «سیر لاله» جشن گل لاله و بالا کردن درفش در مزارشریف افغانستان (آریانای باستان) و در نزدیکی بلخ کهن همراه با برافراشتن درفشی برگرفته از درفش کاویان ایران برگزار میشود.»(٥)
نوروز(نیروز) در میان قبطیان مصر نیز یادگاری از روزگار چیرگی هخامنشیان بوده است.
بر ما بایسته است که این جشن باستانی را به همهی ایرانیان فرهمند و پر فروغ که با تلاش و نستوهی، آیین و فرهنگ نیاکان خویش را در درازنای روزگار، پاس داشتهاند شادباش بگوییم و این جشن جاوید باستانی را در کنار دیگر جشنهای ملی چون مهرگان، تیرگان، سده و ... بزرگ داشته و بکوشیم تا آتش فرهنگ ایران را همواره در پهنهی گیتی فروازن نگاه داریم. جشنهای ایرانی برای ما گرامی هستند، زیرا رشتههای پیوند ما با نیاکان ما و پیشینه و ژرفا و ریشههایمان در درازنای تاریخند، هر آن چه یاد آور گرانسنگی و دیرمانی فرهنگ ایران است را گرامی میداریم؛ ما مردمی بیریشه و رها شده در پهنه تاریخ نیستیم.(٦) پاینده ایران.
یارینامه:
1- وحیدی،حسین- آوای زنگولهها- نشر فرزین- چاپ نخست 1377- برگ 5
2- نیکنام،کوروش - از نوروز تا نوروز- نشر فروهر 82
3- کزازی،جلال الدین-(گوشهایی از یک سخنرانی)- همچنین کتاب هفته، ش 4، شنبه 26 اسفند85
٤- کریستین سن،آرتور- ایران در زمان ساسانیان- برگردان رشید یاسمی- نشر دنیای کتاب- تهران77
٥ – مرادی غیاث آبادی،رضا- راهنمای زمان جشنها و گردهماییهای ملی ایران باستان- پژوهش های ایرانی
تهران 84 – برگ 21
٦ – کزازی، جلال الدین- همان(زیر نویس شماره 2)
|
تاريخ : پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:
لیلا حاج عابد,
عابد,
مرغزار,
دیلم,
سپیدرود,
ایرج وامقی,
وامق,
نیوروز,
قبطی,
قبطیان,
چیرگی,
چیره,
سال نو,
,
بنام خدا
مهر: مدرسه" شهید رجایی" روستای جمال آباد کالو که از سالهای گذشته جزو یکی از قطبهای گردشگری استان بوشهر به شمار می رود، در نوروز سال 1391 میزبان مسافران و گردشگران نوروزی است.
چهارمین نمایشگاه عکس مدرسه شهید رجایی روستای جمال آباد کالو در نوروز سال 1391 در این روستا برگزار می شود.
عبدالمحمد شعرانی، سرباز معلم جنوبی که به واسطه وبلاگش کوچکترین مدرسه ایران و جهان را معرفی کرد، گفت: در نوروز 1391، برنامه های متنوعی در مدرسه کوچکمان داریم که شامل رونمایی از کتاب جدیدمان و دیگری موزه مدرسه است که شامل نامه ها و ایمیل های مختلفی بوده که از سراسر جهان برایمان ارسال شده است.
وی با بیان اینکه در سال گذشته بیش از 10 هزار گردشگر از سراسر کشور از نمایشگاه نوروزی مدرسه کالو دیدن کرده اند، افزود: چاپ ششم"قصه کوچکترین مدرسه دنیا" در این نمایشگاه ارائه می شود ضمن اینکه با توجه به ساحل ناب و زیبای روستای کالو، برنامه تفریحی گشت دریایی را نیز خواهیم داشت.
شعرانی اظهار داشت: مسابقه ساحل شنی، مجسمه سازی، پرواز بادبادک ها و تئاتر خیابانی نیز از دیگر برنامه های مدرسه ما برای گردشگران نوروزی است.
بنام خدا
![]()
بنام خدا
|
نگويی كه آتش پرستان بَدند/پرستندگان پاک يزدان بُدند |
|
|
|
نگار پاكدل : |
«سور» به معنی جشن است و چهارشنبهسوری به معنی جشنی که در چهارشنبه روز برگزار میشود. از آن جا که ایرانیان بر این باور استوار بودند که شادی شوندی(:دلیلی) برای پویایی، نوآوری و پیشرفت است، به هر بهانهای جشن میگرفتند و پایکوبی میکردند و از غم و افسردگی دوری میجستند چرا که غم و اندوه را شوندی(:دلیلی) میدانستند بر سکون و بیحرکتی که زندگی را بر انسان سخت میکند و او را پسرفت میدهد.
ایرانیان باستان سال را بخش کرده بودند بر 12 ماه 30 روزه که هر روز نامی ویژهی به خود داشت. اما از آنجایی که سال 365 روز است و مجموع ١٢ ماه ٣٠ روزه، ٣٦٠ روز میشود، 5 روز برجایمانده را پنجه مینامیدند و پیش از نوروز این ٥ روز را جشن میگرفتند و به پیشواز سال نو میرفتند.
با این نگاه که هر روز ماه در ایران باستان، نامی داشته و چیزی به نام شنبه، یکشنبه... چهارشنبه و... رایج نبوده است، میتوان عنوان «چهارشنبه سوری» را عنوان و فرنامی دانست که پس از تازش تازیان و چیرگیشان بر ایران، این جشنِ آتش، بدان نامور شده است.
آوردهاند که در سالی، واپسین روز پنجه، که ایرانیان همزمان با آن، آتش برپا میداشتند، برابر شد با روز چهارشنبه. تازیان چهارشنبه را بدیمن میدانستند و ایرانیان که به برپایی آیینهایشان استوار بودند برای این که اعراب، سدی بر برپایی جشنشان نشوند، گفتند که با برپایی این جشن در چهارشنبه میخواهند بدیمنی این روز را با جشن و شادی از خود دور کنند و اینگونه آتشافروزی واپسین روز پنجه بدل شد به آتشافروزی واپسین چهارشنبهی سال یعنی واپسین چهارشنبهی پیش از نوروز.
به هر روی آنچه که دربارهی چرایی نامیده شدن سوری پیش از نوروز به نام چهارشنبهسوری، آمد همچنان در خور پژوهش و کاوش است و نمیتوان به آن، بسنده کرد.
در دنباله به شماری از آیینهایی که در این روز در جایجای ایران، برپا داشته میشود، میپردازیم:
آتش افروزی
شاید بتوان آتش افروختن را یکی از دستنخوردهترین آیینهایی دانست که از گذشته با همهی فراز و نشیبهایش،گذر کرده و به امروز رسیده است. شب چهارشنبه (پایان روز سه شنبه که خورشید فرو مینشیند)، ایرانیان به ویژه زرتشتیان شمار 7 بوته به نشانهی هفت امشاسپند و یا 3 بوته به نشانهی اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک، آتش میزنند و گرداگردش به شادی میپردازند و نیایش میخوانند. با این آیین آتشافروزی، خواستار دوری همهی دردها و غمها میشوند و سالی نیک و شاد، به دور از درد و رنج، آرزو میکنند. زرتشتیان از روی آتش نمیپرند چرا که این کار را بیاحترامی به آتش که نمادی از قدرت خداست میدانند.
این روزها در ایران، پس از برپایی آتش آنگونه که چندسالی است که روایی یافته، مردم، بزرگ و کوچک از روی آن میپرند و میگویند: «سرخی تو از من، زردی من از تو». به هر روی اگر اندکی در این سروده نیز ریز شویم میبینیم که باز هم کارکرد این آتشافروزی همان است که پیش از این بوده است. یعنی برافروزندگان آتش، در تلاشند تا درد و رنج و بلا را از خود دور کنند و تندرستی و شادی را به نزد خود بخوانند.
البته لازم به یادآوری است که فردوسی بزرگ در بارهی افروختن آتش میگوید:
نگویی که آتش پرستان بَدند پرستندگان پاک یزدان بُدند
از آن جا که مردم هنگام پریدن از روی آتش، زردی و بیماری خود را به آتش میدهند و به جایش سرخی و شادابی آتش را میگیرند، خاکستر آتش را بدیمن میدانند. بنابراین در هر خانه، خاکستر آتش را زنی از اهل خانه در خاکانداز جمع میکند، و از خانه بیرون میبرد و در سر چهار راه، یا در آب روان میریزد. در برگشت به خانه، در خانه را میکوبد و به اهالی خانه میگوید که از عروسی آمده و تندرستی و شادی برای خانواده آورده است، و اهل خانه در را به رویش میگشایند و اینچنین تندرستی و شادی برای یک سال به درون خانه میآید.
کوزهشکنی
پس از پایان آتشافروزی، هر خانواده، کمی زغال به نشانهی سیاهبختی، کمی نمک به نشانهی شورچشمی، و سکهای به نشانهی تنگدستی در کوزهای سفالین میاندازند و هر تن، کوزه را دور سر خود میچرخاند و واپسین تن، کوزه را بر بام خانه برده و آن را به کوچه پرتاب میکند و میگوید: «درد و بلای خانه را ریختم توی کوچه» و این چنین این نشانههای تیرهبختی را از خود و خانواده دور میکنند.
قاشقزنی
زنان و دختران قاشقی با کاسهای مسین برمیدارند و شبهنگام برابر هفت خانه میایستند و بیآنکه سخنی بگویند پیدرپی قاشق را بر کاسه میزنند، صاحب خانه که میداند قاشقزنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل، در کاسههایشان میگذارد. اگر قاشقزنان در قاشقزنی چیزی به دست نیاورند، از برآمدن آرزوی خود ناامید میشوند.
آجیل چهارشنبهسوری
در گذشته افرادی که نذری داشتند در شب سوری، آجیل ٧ مغز به نام «آجیل چهارشنبهسوری»، را میان آشنایانشان پخش میکردند و میخوردند، امروزه این آجیل از تنقلات چهارشنبهسوری است و جنبهی نذرش را از دست داده است.
فالگوش ایستادن
کسانی که آرزویی دارند در این شب نیت میکنند و از خانه بیرون میروند و در سر گذری میایستند و به سخن رهگذران گوش میدهند، اگر سخنانی دلنشین از ایشان بشنوند، امیدوار میشوند به برآورده شدن آرزویشان و اگر سخنان تلخ بشنوند، این گونه میپندارند که در این سال به آرزویشان نمیرسند.
آش چهارشنبهسوری
کسانی که بیماری داشتند و یا آرزویی در دل، برای بهبود بیمارشان و یا برآمدن آرزویشان «آش ابودردا»، نذر میکردند و در این شب میپختند و از آن آش به بیمار میخوراندند و باقی را میان تهیدستان پخش میکردند.
چک و دوله
در شماری از روستاهای زرتشتینشین یزد، پس از برگزاری آیین سوری، آیین «چک و دوله» برگزار میشود. این گونه که یک دولچه(سطل) برمیدارند و درون آن کمی آب همرا با آویشن و برگ سبز میریزند و هر کس که آنجا هست چیزی از خود مانند انگشتر و یا چیزهای دیگر را درون آن میاندازد، پس از آن روی دولچه را با پارچهای سبز میپوشانند و یک دختر نابالغ را میان خود نشانده و این دولچه را به دستش میدهند. دخترک یکی یکی اشیا را در مشت خود پنهان میکند و بیرون میآورد و یک تن دیگر دو بیتیهایی را میخواند و پس از خواندن دو بیتی دخترک شی را نشان میدهد و صاحب آن با توجه به شعر خوانده شده به نیت و تعبیر خود میرسد.
در پایان
چهارشنبهسوری که از دیرباز نویدی بوده برای به پیشواز رفتن سال نو و بهانهای برای جشن و پایکوبی. شوربختانه امروزه با وجود اینهمه مادهی آتشزا با صداهای ناهنجار تبدیل شده است به گونهای ناهنجاری که همراه با ترس و نگرانی و حتا وحشت است. برای پاسداری از آیین نیاکانمان و به رخ کشیدن فرهنگمان بر دیگر جوامع تنها سخن گفتن و بالیدن بر اندیشه و منش پدرانمان بسنده نیست بهتر است کمی با اندیشه و احتیاط گام برداریم تا سخنی برای گفتن داشته باشیم.
|
تاريخ : سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:
آتش پرست,
آتش پرستی,
آتش پرستان,
آتش افروزی,
کوزه,
کوز,
کوزه شکن,
کوزه شکنی,
قاشق زنی,
قاشق زن,
آجیل,
آجیل عید,
آجیل چهارشنبه سوری,
فال گوش,
چک و دولچه,
دول,
دولچه,
آویشن,
پسرفت,
بدیمن,
,
بنام خدا
این موجود خوش نقشونگار را نخرید
![](http://persian-star.net/1390/12/22/didani/01.jpg)
دوزیست خوشنقشونگاری که این روزها در تنگها و تشتهای آب کنار خیابانها همراه ماهیهای سرخ و سیاه عید به فروش میرسد، گونه کمیابی است که بومی ایران است و به شدت در معرض خطر انقراض قرار دارد.
سمندر آبی خالدار قیصر، یا سمندر لرستان، یا سمندر خالدار امپراطور، نام دوزیست خوش نقشونگاری است که بومی کوههای جنوبی زاگرس در ایران است. این جانور را معمولا در ارتفاعات این کوهها میتوان پیدا کرد، اما گاهی در حوضچههای آب هم دیده میشوند.
![](http://persian-star.net/1390/12/22/didani/02.jpg)
سمندر خالدار قیصر، یک دوزیست است. بنابراین برای زندگی خود به محیطی ترکیبی، دارای محیط آبی و محیط خشکی نیاز دارد. اما در منطقهای که سمندرهای آبی قیصر زندگی میکنند، در مدت زیادی از سال، اثری از آب نیست. برای همین آنها اصطلاحا به خواب تابستانی میروند. یعنی در زمانی که هوا گرم و خشک میشود، فعالیتشان کم میشود، آرامتر نفس میکشند و متابولیسم بدنشان کند میشود.
![](http://persian-star.net/1390/12/22/didani/03.jpg)
از آنجا که مساحت منطقهای که سمندر آبی خالدار قیصر بومی آنجا است، خیلی کم است، در حدود تنها 10 کیلومتر مربع، این جانور در گروه به شدت در خطر انقراض قرار میگیرد. به علاوه، با گسترش شهرها، همین منطقه هم در حال کوچکتر شدن است و با از بین رفتن زیستگاه، این موجودات جایی برای زندگی نخواهند داشت. شکار غیرقانونی آنها هم مزید بر علت شده و این موجودات زیبا و منحصر به ایران را به شدت در معرض نابودی قرار داده است. امسال که این سمندرها حتی به کنارههای پیادهروها هم رسیدهاند و در کنار لاکپشتها و ماهیهای طلایی و سرخ و سیاه، با قیمت بسیار پایین به فروش میرسند. فروشندگان هم با اطلاعات بسیار کمی که دارند، به مردم توصیه میکنند سمندر خالدار را در تنگ آب نگه دارند.
![](http://persian-star.net/1390/12/22/didani/04.jpg)
تخمین زده شده که تنها 1000 سمندر آبی خالدار قیصر بزرگسال در حیات وحش باقی مانده باشند. به گزارش نشنالجئوگرافیک، تخمین زده میشود که نرخ کاهش جمعیت سمندر آبی خالدار 80 درصد است. سازمان جهانی حفاظت از محیط زیست، سمندر آبی خالدار قیصر را در لیست جانوارنی که به طور بحرانی در خطر انقراض دارند قرار داده است، این بدان معنا است که اگر توسط ایران اقدامات جدی برای حفاظت از آن، هر چه زودتر، به عمل نیاید، به زودی دیگر سمندر آبی خالدار قیصری روی زمین نخواهد ماند.
فلات ايران از جامعهی بیطبقه تا طبقاتي |
|
|
|
خبرنگار امرداد - شهداد حیدری : |
انجمن علمی باستانشناسی ایران و گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس، برگزار کنندهی نشستی با عنوان «مسیرهای قدرت در پیش از تاریخ» بودند. در این نشست صادق ملک شهمیزادی از دانشگاه تهران، عباس علیزاده از موسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو و حمیدرضا ولیپور از دانشگاه بهشتی، واپسين دستاوردهای باستانپژوهی خود را دربارهی مرکز و جنوب فلات ایران در هزارهی ششم و چهارم پیش از میلاد، با دانشجویان رشتهی باستانشناسی در میان گذاشتند.
|
ادامه مطلب...
تاريخ : سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:
طبقه,
طبق,
طبقات,
طبقاتی,
شهداد,
شهداد حیدری,
چغا,
چغانبوت,
چغامیش,
فلات,
فلات ایران,
فلات مرکزی,
قمرود,
,
بنام خدا
|
هشدار آلسعود دربارهي بهكار بردن نام «خلیج فارس» |
|
|
خليج فارس يک اشتباه علمی است؟! |
|
|
سورنا لطفی نيا : |
![](http://www.amordadnews.com/Uload/PG/0000/3749/%D9%A1%D9%A5/persian_gulf.jpg)
وزارت آموزشعالی رژیم سعودی، با دادن هشدار به دانشگاههای وابسته به این وزارتخانه دربارهي استفاده از نام «خلیج فارس» بهکاربردن این عنوان را اشتباه علمی بزرگی خواند.
به گزارش آفتاب ؛ روزنامهی «الوطن» عربستان، به نقل از منابع آگاه عربستانی، در اینباره نوشت: «وزارت آموزش عالی رژیم سعودی اعلام کرده است که بسیاری از تحقیقات و پژوهشهای چاپ شده در روزنامهها و ماهنامههای علمی و تخصصی دانشکدهها و دانشگاهها و جمعیتهای سعودی و همچنین پایان نامهها و تحقیقات دانشجویی از نام «خلیج فارس» استفاده کردهاند.»
این وزارتخانه با ادعای اینکه، استفاده از نام «خلیج فارس» به جای «خلیج عربی» اشتباه علمی است، در این ارتباط به برخی نقشههای سعودی استناد کرد.
وزارت آموزش عالی رژیم سعودی به همین شوند(:دلیل) خواستار توجه همهی طرفهای دولتی و علمی عربستان، به بهكار نبردن این نام شد
|
بنام خدا
پيشينهی نوروز و آيينهای برگزاری آن در عراق |
|
|
|
سورنا لطفی نيا : |
«عراق» یکی دیگر از کشورهای پیرامون است که عید نوروز را جشن میگیرد. دولت عراق، در عید نوروز پنج روز تعطیل رسمیاعلام میکند و بیشتر بلند پایگان کشور، به ویژه کردها، آیین ویژه نوروز برگزار میکنند.
پیشینهی نوروز در عراق
از نخستین روز روی كار آمدن حکومت کنونی عراق در این کشور نوروز تعطیل رسمیبوده و یکی از جشنها و روزهای مهم عراق بهشمارمیرود. در روزگار حکومت صدام حسین، با وجود اینکه وی دشمنی سرسختانهای با آیینهایی كه عربی نبودند، داشت، جشن نوروز برگزار میشد. با بركناری رژیم بعث و آغاز نظام جدید و نوپای كنونی در عراق نوروز جایگاه ویژهای در این کشور پیدا کرد. به گونهای که در نخستین روز بهار که برابر با یكم فرودین میشود، بلندپایگان سیاسی این کشور، جشن نوروز را به مردم عراق خجستهباد میگویند.
آیین نوروز كردهای عراق
کردهای عراق در نوروز، بر این باورند که اگر کسی در طول سال، عزیزش را از دست داده باشد، در خانه خود میماند و خویشاوندان و دوستانش برای آرامشباد گفتن، به دیدن وی میآیند.
در میان کردهای عراق مردمان دیگری نیز هستند که مانند کردها نوروز را برگزار میکنند. این نژاد، «ایزدیها» هستند که بیشتر در شمال عراق زندگی میکنند.
دکتر «خلیل جندی رشو»، دربارهی جشن سال این مردم میگوید: «جشن چهارشنبهسوری، به راستی جشن آغاز سال ایزدیهاست که در ایران، نوروز خوانده میشود. ولی ایزدیها این جشن را هر سال، چهارشنبهسور، یا چهارشنبهسرخ، مینامند. این جشن در شب نخست چهارشنبه ماه آوریل که ایزدیها بر پایهی نام ماههای سریانی نیسان میگویند، برپا میشود.
ایزدیها در نوروز، تخم مرغ رنگ میکنند، چرا که شکل تخم مرغ مانند زمین است و رنگ کردن آن به این معنی است که، میخواهند جهان به این رنگها باشد و شوند(:باعث) سبزی دشت و صحرا شود. آیین زیبای دیگر آنها این است که صبح زود سال نو به دشتها میروند و دست و روی خود را با قطرهای شبنم، نمدار میکنند و باور دارند که اگر کسی بیمار باشد با این كار، بیماریاش بهبود مییابد.
آرد نیز در جشن سر سال ایزدیها، نقش بزرگی دارد. آنها در شب جشن به دشت میروند و با آردی که با خود بردهاند ،خمیر درست میکنند. سپس، دسته گلی در میان این خمیر فروکرده و آن را بالای در خانههاشان آویزان میکنند. بدین معنا که بهار به خانهشان آمده است.
همچنین زنان نانی به نام «سوک» میپزند که برای دهش(:خیرات) به گورستان میبرند. ایزدیها نیز مانند برخی از نژادهای کرد، آیینی را به جا میآورند که به آن «طواف» و گاهی نیز «جمی» میگویند.
نخستین طواف در یک ده ایزدی به نام «باشک وبخرانه» در روز آدینه، پس از چهارشنبهسور، آغاز میشود و پس از آن كموبیش، در همهی روستاهای ایزدیها برگزار میشود. هر طواف کننده یک فرشته دارد که تنها ویژهی ایزدیهاست. این طوافها تا پایان ماه ششم میلادی که ایزدیها به آن «هزیران» میگویند، دنباله پیدا میکند و این نشان نوروز دربین ایزدیهاست.
آنها همچنین پس از سیزده روز، دوباره جشن میگیرند که میتواند با سیزدهبدر ایرانی سنجیده شود.
|
تاريخ : سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:
ایزد,
ایزدی,
ایزدی ها,
خلیل جندی رشو,
رشو,
سیزده بدر,
13 بدر,
13بدر,
دولت عراق,
بلند پایه,
صدام حسین,
صدام,
کردهای عراق,
کرد عراق,
کرد عراقی,
آرامش باد,
چهارشنبه سور,
جهارشنبه سرخ,
تخم مرغ رنگی,
سوک,
خیرات,
دهش,
طواف,
هزیران,
,
بنام خدا
![]()
بنام خدا
آیا میدانستید که غیر از تهران در شهر رم پایتخت ایتالیا میدانی به نام میدان فردوسی وجود دارد که در آن مجسمه ای نیز از فردوسی شاعر حماسه سرای ایرانی نصب گردیده؟
سالها پیش در شهر رم پایتخت ایتالیا، میدانی به نام شاعر پرآوازه ایران حکیم ابوالقاسم فردوسی نام گذاری شده است.
میدان فردوسی در یکی از مناطق سرسبز شهر رم واقع شده است که هم گردشگاه اهالی این شهر و هم محل تردد گردشگران خارجی است.
در این میدان مانند میدان فردوسی ایران تندیسی از ابوالقاسم فردوسی نصب شده است که قدمتی بیش از 50 سال دارد.
این مجسمه که 185 سانتیمتر ارتفاع دارد و از مرمر سفید ساخته شده است، کار استاد صدیقی است که در20 ماه مه 1958 به رم برده شد و طی مراسمی در یکی از میدانهای رم نصب شد.
![](http://www.asriran.com/files/fa/news/1390/12/21/213346_178.jpg)
علی اصغر حکمت شیرازی، ادیب و مترجم، در خاطرات اوایل دهه 30 خود که در رم به تحریر درآورده است، می نویسد:
«پس از ساعتی به خانه مراجعت کردیم. در سر راه در یکی از میدانهای کوچک ویلابورگز، محلّ زیبایی که به نام "فردوسی" موسوم است به "پیاتزا فردوسی".
این مجسمه در پارک ویلا بورگزه (Villa borghese) پارک طبیعی بزرگی در شهر رم است که شامل ساختمانها، موزه ها و از جمله موزه گالریا بورگزه - galleria borghese می باشد. این پارک با مساحتی حدود 80 هکتار، بعد از پارک ویلا دوریا پامفیلی (Villa doria pamphili) بزرگترین پارک شهر رم است. در ابتدای قرن نوزدهم این پارک بازسازی شد و سال 1903 هم به پارک عمومی تبدیل شد.
منبع: عصرایران
بنام خدا
|
كهنترين و بزرگترين «عصارخانه» جهان در نجفآباد اصفهان است |
|
|
|
خبرنگار امرداد - میترا دهموبد : |
عصارخانهها، آسيابهای ويژهای هستند كه در گذشته در ايران، از آنها برای خُرد کردن چيزهايی همچون زردچوبه و فلفل و برای گرفتنِ روغن از دانههای روغنی همچون كنجد، كرچک، بزرک و...، كاربری داشتهاست. اين روزها، عصارخانههايی چند، در ايران برجای ماندهاند.
از ميان برجای ماندهها، عصارخانهای نامور به عصارخانهی «اخلاقی» در نجفآباد اصفهان، است كه كهنترين و بزرگترين عصارخانهی جهان، نام گرفته است. این بنا هرچند 25 خوردادماه 1381 خورشيدی به شماره 5889 در سیاههی يادمانهای ملی ایران به ثبت رسیده است ولی هنوز در تملک شخصی است و تلاشی برای خريدش از سوی سازمان ميراث نشده است.
با بارندگیهای چندهفتهی كنونی، نگرانی های دوستداران يادمانهای تاريخی از ريزش و نابودی اين يادمان كهن، چند برابر شده است. عصارخانه اخلاقی در مرکز شهر نجفآباد در کنار بازار اين شهر است.
عصارخانهی «اخلاقي» كه بنابر نوشتهای كه بر سنگِ آسيابش، حک شده، ديرينگی اش به روزگار صفوی ميرسد از نظر شيوهی معماری و همچنين بنابر اصول فنی كاربردی، يكی از بی همتاترين يادمانهای بهجا مانده از آن روزگار است.
نجفآباد را كه می توان شهر عصارخانهها و خانههای تاریخی ناميد اين روزها با بیتوجهی مسوولان و با ويرانی هايی كه هر روز به بهانهی نوسازی بافت فرسوده، انجام می شود، هر روز خستهتر و خميدهتر از ديروز می شود.
بر روی سنگ آسياب عصارخانهی اخلاقی، تاریخ 1094 هجری، حک شده(نزديک به 350 سال پيش) که با روزگار شاه سلیمان صفوی برابری دارد. از فضاهای اين عصارخانه تنها تیرخانهی آن و فضای سنگ آسیاب برجایمانده است.
|
تاريخ : یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:
عصار,
عصارخانه,
کرچک,
بزرک,
اخلاقی,
عصارخانه اخلاقی,
نجف آباد,
شاه سلیمان صفوی,
تیرخانه,
تیر خانه,
,
بنام خدا
افشای قرارداد ترکمانچای ارزی با چین
تهران-خبرگزاری ایران نیوز24:سرانجام پس از گذشت سه سال، جزئیات یکی از زیان بار ترین قراردادهای اقتصادی پس از انقلاب با کشور چین برملا شد.
به گزارش خبرگزاری ایران نیوز24،سه سال پیش مطابق با یک قرار داد عجیب، دولت ایران درآمد حاصل از فروش نفت را نزد دولت چین در اختیار این کشور می گذارد تا به عنوان پشتوانه ال سی های خرید کالای چینی برای ایران استفاده گردد.
بنابر این قرارداد، دولت چین علاوه بر آن که پول خرید نفت ایران را نزد خود نگه می دارد ، مدیریت این پول را نیز به عهده دارد و خود این پول را به ارزهای مختلف می تواند تبدیل کند.
یکی از نکات جالب و البته تاسف بار در این قرارداد، این بوده است که دولت چین ، هیچ گونه تعهدی نسبت به نتیجه اقدام خود ندارد و اگر به خاطر اشتباه سهوی یا عمدی دولت چین بخشی از سود یا اصل پول ایران با نوسانات نرخهای ارز از بین برود، مسئولیت آن بر عهده ایران است.
اما ترکمانچای بودن این قرارداد به اینجا ختم نشده و دیگر مفاد قرارداد عجیب تر است؛ از جمله اینکه دولت چین برای افتتاح ال سی یا فروش نسیه کالا به ایران، در حالی که پول نقد ایران به عنوان پشتوانه در اختیار آن است، اقدام به دریافت بیمه از ایران می کند که امری عجیب و کم سابقه در بانکداری جهان است.
این موضوع به این معناست که فروشنده در حالی که مبلغی بسیار بیشتر از پول کالا به صورت نقد در اختیار دارد، اقدام به کشیدن درصد قابل توجهی بر روی مبلغ کالا به عنوان حق بیمه یا هزینه ریسک کرده که این مبلغ در سالهای قبل 4 درصد بوده و احتمالا در شرایط فعلی به دو برابر این رقم افزایش یافته است که در مقیاس کلی میلیاردها دلار می شود.
محور سوم این قرارداد ترکمانچای، عدم استفاده کامل ایران از انبوه سرمایه کشور است که نزد چین سرمایه گذاری شده است و گفته می شود این رقم در حال حاضر از مرز 25 میلیارد دلار گذشته است.
به بیان دیگر، 25 میلیارد دلار از سرمایه کشور طبق این قرارداد در اختیار دولت چین می باشد، اما به جای پرداخت سود به ایران، از ایران مبالغ سنگینی به عنوان بیمه و ریسک دریافت می شود.
برای مشخص شدن ابعاد زیان کشور از محل این قرارداد، تنها به ذکر این نکته بسنده می کنیم که اگر این مبلغ هنگفت به جای سپرده گذاری نزد برادران چینی به خرید طلا اختصاص یافته بود، طی این مدت ارزش آن چندین برابر شده بود و علاوه بر آنکه اصل 25 میلیارد دلار موجود بود، حدود 50 میلیارد دلار دیگر که یارانه دو سال مردم است، سود عاید ایران شده بود.
هرچند مطابق قانون امکان افزایش محورهای سوال از رئیس جمهور نیست، نمایندگان سوال کننده از احمدی نژاد در حاشیه سوالات خود به این موضوع هم اشاره ای کلی کنند، به ویژه که یکی از سوالات مربوط به عدم پرداخت بودجه مصوب مترو از ذخیره ارزی است که مسوولان دولتی خالی بودن این صندوق را بهانه می کردند و اینک برخی زمینه های آن روشن شده است.
تاريخ : یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:
قرارداد ترکمان چای,
یارانه دوم,
یارانه سوم,
برملا,
انبوه,
انبوه سرمایه,
مفاد,
بیمه,
ریسک,
تبدیل ارز,
l,
ال,
c,
سی,
lc,
ال سی,
LC,
,
بنام خدا
دزدیده شدن قدیمیترین کوبههای ایران در کاشان
کوبه های در مسجد آقا بزرگ کاشان که قدمتی 170 سال دارند و جزو قدیمیترین کوبههای ایران بودند در روزهای گذشته به سرقت رفت.
به گزارش مهر، سارقان دو کوبه ارزشمند وکم نظیر از کوبه های به یادگار مانده از دوره قاجار بر روی در ورودی مسجد تاریخی آقا بزرگ کاشان را شبانه دزدیدند. این در حالی است که این مسجد بزرگ به سیستم مدار بسته مجهز نبود و تنها دو نفر برای جلوگیری از تخریب و سرقت تزئینات به کار برده شده در آن نگهبانی می دانند.
تنها واکنش سرپرست اداره میراث فرهنگی کاشان به این اقدام اعلام هشدار به هیات امنای مساجد، بقاع متبرکه و مالکان خانه های تاریخی این شهرستان بود به نحوی که در اطلاعیه این اداره کل به مالکان خانه های تاریخی اعلام شده است: پس از اخذ گزارشهایی مبنی بر چند فقره دزدی اشیای تاریخی، یگان حفاظت این اداره ضمن هماهنگی و مکاتبه با نیروی انتظامی و نیز مراجع قضایی اقدام های حفاظتی لازم را معمول داشته است.
وی از هیات امنای مساجد، بقاع متبرکه و صاحبان خانه های تاریخی و همچنین دارندگان اشیای تاریخی خواست مراقبت ویژه ای برای پیشگیری از سرقت های مشابه انجام دهند.
مسجد آقا بزرگ کاشان که در خیابان فاضل نراقی این شهر واقع شده، طی سالهای 1250 تا 1260 هجری قمری توسط حاج محمدتقی خانبان ساخته شده است.
این مسجد یکی از بزرگ ترین بناهای اسلامی کاشان است که با گنبد عظیم آجری و مناره کاشیکاری، در حال حاضر از زیباترین ابنیه تاریخی کاشان محسوب می شود.
بنای مسجد و مدرسه آقابزرگ آذرماه 1330 به شماره 382 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
بنام خدا
|
رخدادهای تاریخی و آیینی ایران از 20 تا 26 اسفند
|
گروه مردم :
یکشنبه 21 اسفند:
- اخطار تاریخی اردشیر سوم به پادشاه مقدونیه مبنی بر دفاع ایران از کشورهای ضعیف، آن دسته از «کشور ــ شهر» های یونانی که از سوی فیلیپ دوم پادشاه مقدونیه تهدید میشدند در مارس 342 پیش از میلاد برای رفع خطر از خود به اردشیر سوم شاه ایران از دودمان هخامنشی متوسل شدند و اردشیر در این زمینه به پادشاه مقدونیه اخطار داد و ضمن آن تهدید کرد که اگر به این شهرهای کوچک که خطری برای او ندارند و حاکمیت و استقلال دارند حمله نظامی برد، در این جنگ نابرابر، ایران به دفاع از این شهرها که حق دارند راه خود را بروند خواهد پرداخت. این تهدید موثر واقع شد و فیلیپ دوم تا اردشیر سوم در قید حیات بود از تصرف بقیه این «کشور ــ شهرها» خودداری کرد. فیلیپ دوم (پدر اسکندر) قبل از مارس 342 پیش از میلاد چند شهر یونانی را متصرف شده بود.
چهارشنبه 24 اسفند:
- کارنامک اردشیر پاپکان، بازتاب تمدن پیشرفته ایرانیان و اقتباس از آن در دنیای معاصر، کار جمعآوری کارهای روزمره اردشیر ـ بنیادگذار دودمان ساسانیان در یک کتاب [مجموعه] تحت عنوان «کارنامک اردشیر پاپکان» مارس سال 300 میلادی (اسفندماه) پایان یافت و چند روز بعد نسخه اصلی آن به مناسبت نوروز در تالار پذیرایی کاخ سلطنتی در تیسفون [جنوب بغداد] قرار گرفت. به نوشته مورخان رومی، «نرسی» شاه وقت پس از خواندن کارنامه اردشیر، از این که نتوانسته بود بمانند او رومیان را از نزدیک شدن به قلمرو ایران بازدارد از فرط اندوه بیمار شد و به نفع پسرش «هرمز» کناره گیری کرد.
پنجشنبه 25 اسفند:
- درباره مراسم نوروز سال 401 پیش از میلاد، دربار هخامنشی ایران در مارس 401 پیش از میلاد، یک هفته مانده به نوروز تصمیم گرفت که به دلیل قرارداشتن کشور در لبه پرتگاه جنگ داخلی ناشی از مخالفت کوروش کوچک با شاه شدن برادرش اردشیر دوم، مراسم نوروز آن سال به طور خصوصی برگزار شود و مراتب به بزرگان کشور اطلاع داده شود که مراسم عمومی در دربار برگزار نخواهد شد. ساختمان تخت جمشید هنوز تکمیل نشده بود و دربار در گوشه ای از آن جای داشت.
- رسمیت یافتن تاریخ هجری خورشیدی، از 16 مارس سال 1079 میلادی به دستور شاه وقت ــ ملکشاه سلجوقی ــ مقرر شد که در ایران، تاریخ اسناد به هر دو تقویم هجری قمری و هجری خورشیدی نوشته شود. این روال از چهار قرن بعد به تدریج فراموش شد که در دوران معاصر ازسرگرفته شده است. تقویم هجری خورشیدی را عمر خیام نیشابوری تنظیم کرده بود.
برگرفته از تارنمای دکتر انوشیروان کیهانی زاده
بنام خدا
|
دهم مارس، روز جهانی «نی انبان» شد |
|
|
امروز روز جهانی نی انبان است |
|
|
سورنا لطفينيا : |
امسال، برای نخستين بار، روز 10 مارس برابر با ٢٠ اسفندماه را روز جهانی «نی انبان» ناميدهاند. اين پيشنهاد از سوی کشور «اسکاتلند» ابراز شده و هماكنون کشورهای بسياری در سراسر جهان، مانند ايران، از اين ساز سود می برند.
به گزارش ميراث خبر؛ «محسن شريفيان» پژوهشگر و نوازنده نی انبان، با اشاره به پيشينهی نی انبان گفت: «درست است که با توجه به نقشی که در کتاب «پرس» چاپ شده، كهنترين سند تصويري از نواختن نی انبان در بوشهر به سال ١٨٤١ ميلادي برميگردد، اما در روزگاران تاريخی به نواختن اين ساز اشاره شده و پس از اسلام نويسندگان گوناگونی همچون ”صفی الدين ارموی“ و ”عبدالقادر مراغهای“ در نوشتههای خود دربارهی نی انبان سخن گفتهاند؛ پس از آن نيز تاريخنويسان باختری(:غربی)، نی انبان را نه تنها در كنارههای خليج فارس، بلکه از سازهای متداول ايران در سدهی ١٩ دانستهاند.
نويسنده کتاب «تاريخ موسيقی بوشهر» افزود: «امروزه اين ساز را از جنوب ايران و شهر بوشهر می دانند و اين در حالی است که هنوز نواختن نی انبان در برخی از تالارها و آيينهای رسمی بوشهر ممنوع است. همچنين در کرمان و خوزستان و هرمزگان هم هستند نوازندگانی که اين ساز را به خوبی مینوازند.»
امروزه در کشورهای گوناگونی چون اسکاتلند، انگليس و يونان، نشستها و جشنوارههای ويژهای برگزار می شود و از نوازندگان نی انبان سپاسگزای می شود. اين در حالی است که نی انبان و نوازندگان آن در ايران، چندان شناخته شده نيستند و متوليان فرهنگی هيچ پشتيبانی از آنان نميکنند.
|
![](http://topnop.ir/uploads/201203/tpn4861/7wvO4nx38L.jpg)
بالابلندی، توپ چرخی، تیله بازی، خاله بزغاله، خروس جنگی، زو، شاه و وزیر، شمع گل پروانه، عمو زنجیر باف، قایم باشک، قلعه، کلاغ پر، گل یا پوچ، لی لی، هفتسنگ، وسطی و دهها بازی دیگر که هر یک نامی آشن...
ادامه مطلب...
تاريخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:
بالابلندی,
توپ چرخی,
تیله,
تیله بازی,
خاله بزغاله,
خاله,
بزغاله,
خروس جنگی,
زو,
شاه و وزیر,
شمع گل پروانه,
قایم باشک,
قلعه,
کلاغ پر,
گل یا پوچ,
لی لی,
هفت سنگ,
وسطی,
,
بنام خدا
جشن جهانی نوروز در تاجيكستان برگزار می شود |
|
|
|
خبرنگار امرداد : |
سفیر تاجیکستان در ایران در یک نشست خبری برنامههای کشورش را برای بزرگداشت آیین جهانی نوروز در ماه آینده بيان كرد.
دولتعلی حاتماف سفیر جمهوری تاجیکستان در ایران در کنفرانس مطبوعاتی در سخنانی با اشاره به جایگاه نوروز در میان مردم فارسی زبان منطقه گفت: نوروز رمز پیروز نور بر ظلمت، عدالت بر جهالت، زیبایی بر زشتی و گرمی بر سردی است و ما هم حق داریم که افتخار کنیم که نیاکان ما در طول تاریخ چه در عرصههای علمی و چه در عرصههای فرهنگی و سازندگی سرزمینشان پیشتاز بودهاند.
حاتماف در ادامه با اشاره به همکاری دولتهای فارسی زبان ایران، تاجیکستان، افغانستان برای ثبت جشن جهانی نوروز در یونسکو از برگزاری این آیین در نوروز 91 در کشورش خبر داد و یادآور شد: جشنهای نوروز در تاجیکستان 2 ماه به طول میانجامد و شامل مسابقات مختلف فرهنگی، هنری و ورزشی است.
به گفته وی به خانوادههای تاجیکی که سهم بیشتری در گرامیداشت نوروز داشته باشند، در این کشور جوایز ارزندهای اهدا میشود.
وی افزود: کمیته برگزارکننده این آیین جهانی از 6 ماه گذشته فعال شده و برنامههای متعددی را تهیه کرده است که از جمله آنها برپایی یک نمایشگاه بزرگ فرهنگی هنری در میدان نوروزگاه شهر خجند است. در این نمایشگاه که از 4 تا 7 ماه می برپا خواهد شد 42 شرکت ایرانی هم حضور خواهند داشت.
|
بنام خدا
توقف كاوشهای باستانشناسی در تپه اشرف اصفهان |
|
● |
«اشرف» پيش از درمان، بدون پانسمان، رها شده است |
|
|
|
خبرنگار امرداد - میترا دهموبد : |
کاوشهای باستانشناسی در تپه اشرف اصفهان که از تیرماه ١٣٨٩ آغاز شده بود پس از ٤ فصل، از آذرماه امسال، همچنان متوقف است. کاوشها به شوند(:دلیل) عدم تخصیص بودجه و ناهماهنگی در اداره میراث فرهنگی اصفهان، متوقف شده است.
در پی این توقف، «انجمن دوستداران اصفهان» در نامهای به سید حسن موسوی، فرنشین سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، از توقف این کاوشها، ابراز نگرانی کرده است. در بخشی از این نامه که به امضای «سیروس شفقی»، رسیده، چنین آمده است: «کاوشها پیش از انجام کارهای مرمتی و استحکامبخشی آثار برجایمانده، از ادامهی کار بازماند و اکنون بیش از ٣ ماه است که کار کاوش بر روی تپه اشرف متوقف شده است. انگار که زخمی را باز کرده و پیش از درمان، بدون پانسمان رها کرده باشند.»
بنابر آنچه دوستداران میراث اصفهان، در نامهشان آوردهاند؛ کاوشها در حالی از ادامه، بازمانده که در «همایش دستاوردهای باستانشناسی تپه اشرف»، استاندار اصفهان، مدیر کل پیشین ادارهی میراث فرهنگی استان و معاون سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و فرنشین پژوهشگاه میراث فرهنگی کشور، اعلام آمادگی کرده بودند که با پشتوانهی دو مصوبهی هیات دولت درباره کاوش، آزادسازی حریم و تبدیل تپه اشرف به یک سایتموزه، شرایط را برای انجام ٥٠ فصل کاوش در ١٠ سال در تپهی تاریخی اشرف فراهم آورند.
با همهی اعلام آمادگیها از سوی مسوولان کشور، تپهی تاریخی اشرف در کرانهی شمالی زایندهرود و در نزدیکی
پُل تاریخی شهرستان اکنون به حال خود رها شده است. این تپه، یادمانهای ارزشمند و بیهمتایی از ٥ دورهی تاریخی اشکانی، ساسانی، دورهی انتقالی ساسانی به اسلامی، سدهی چهار و پنج هجری و سدهی ١٢ هجری، در دل خود نهفته دارد.
در بخش دیگری از این نامه با اشاره به اینکه حتا داربستهای فلزی که برای نگهداری از دستاوردهای کاوش، نصب شده بود، اکنون برای پیشگیری از به سرقت رفتن، جمعآوری شدهاند، چنین آمده: «در چنین شرایطی این پرسش پیش میآید که آیا حفاظت از تپه اشرف، ارزش بیشتری دارد یا حفظ چند قطعه داربست فلزی زنگزده؟ آیا برپایهی قانون، وظیفه و اولویت سازمان میراث فرهنگی، حفاظت و حراست از آثار تاریخی است، یا حفاظت از داربستهای فلزی زنگزده؟»
از سوی دیگر، شهرداری منطقه ٤ اصفهان نیز که کار پاکسازی گستره از نخالههای ساختمانی، کار دیوارکشی و نصب نرده فلزی این گسترهی باستانی را بر دوش گرفته بود، کار را نیمهکاره رها کرده است. این توقف نیز نگرانی دوستداران اصفهان را دو چندان کرده است. چرا که آنگونه که از نامهی نوشته شده، برمیآید؛ با نزدیک شدن به تعطیلات نوروزی و باشندگی شهروندان و گردشگران نوروزی در پارکهای این گستره، خطرهای بسیاری این تپهی تاریخی را تهدید خواهد کرد و حتا احتمال تبدیل دوبارهی این گستره به پیست موتورسواری و انباشت نخاله، میرود که بیگمان آسیبهای جبرانناپذیری به این گنجینهی گرانبهای میراث فرهنگی وارد خواهد ساخت.
در پایانِ نامه، با همهی خطراتِی که در کمینِ این تپهی باستانی است، انجمن دوستداران اصفهان از فرنشین سازمان میراث خواسته تا با پشتیانی از کاوشهای باستانشناسی تپه اشرف، با تامین بودجه و هماهنگی بیشتر و با افزایش نیروهای یگان نگهداری و نصب دوبارهی داربستها و تکمیل حصارکشی و پاکسازی نخالههای ساختمانی، زمینه برای انجام هرچه بهتر کار کاوش، فراهم شود.
|
بنام خدا
|
رخدادهای تاریخی و آیینی ایران از 13 تا 19 اسفند
|
گروه مردم :
شنبه 13 اسفند:
- روزغم انگیزی که کوروش بزرگ بنیادگذار ایران از این دنیا رفت، کوروش بزرگ بنیادگذار کشور ایران، مردی که عموم تاریخ نگاران او را «اندیشمند، انساندوست، دادگستر و مهربان» توصیف کرده اند در مارس سال 530 پیش از میلاد ــ 9 سال پس اعلام امپراتوری ایران فوت شد. وی یازده سال پس از ایجاد دولت واحدی از سه طایفه مهاجر قوم آرین - پارس، ماد و پارت - شهر بابل (در جنوب غربی بغداد امروز و پایتخت یک امپراتوری به همان نام) را تصرف و در آنجا در اکتبر سال 539 پیش از میلاد ایجاد امپراتوری مشترک المنافع ایران را اعلام کرده بود.
یکشنبه 14 اسفند:
- سالروز درگذشت دکتر مصدق احیاء گر ناسیونالیسم ایرانی و از مردان بزرگ تاریخ ایران، دکتر محمد مصدق استاد دانشگاه، سیاستمدار، دولتمرد و ایراندوست نامدار، دشمن سرسخت استعمار ملل و سلطه گران، رهبر جنبش ملی کردن صنعت نفت ایران و رئیس دولت در سالهای 1330، 1331 و پنج ماه اول سال 1332 چهاردهم اسفند 1345 در بیمارستان نجمیه تهران (خیابان حافظ ـ نه چندان دور از چهار راه جمهوری اسلامی) فوت شد. در سالهای حکومت او، ایران که پرچم مبارزه با استعمار و سلطه را به دوش گرفته بود تحت فشار و تحریم اقتصادی و تهدید نظامی انگلستان بود که یکی از سه قدرت آن زمان بشمار می رفت. دکتر مصدق در تمامی طول عمر سیاسی خود به دمکراسی، حقوق بشر و آزادیهای مرتبط با آن عمیقا وفادار بود. وی هنگام فوت 87 ساله بود.
دوشنبه 15 اسفند:
- نامه بسیار جالب امپراتور چین به قباد ساسانی، «شیائو یان» امپراتور چین (از سال 502 تا 550 میلادی) در مارس 521 پیامی برای قباد ساسانی، شاه وقت ایران نوشت که متن آن تا به امروز باقی مانده، به بیشتر زبانها ترجمه شده و یک سند تاریخی بسیار جالب است. با تطبیق تقویم ها، این نامه در ششم مارس آن سال در نانژینگ (نام آن زمان آن: ژیان کانگ) پایتخت وقت چین امضا و مهر شده بود.
- «ناصرخسرو» و گردشگری هفت ساله او، پنجم مارس سال 1046 میلادی (در آن سال 14 اسفند)، ناصرخسرو قبادیانی نویسنده، شاعر، فیلسوف و گردشگر ایرانی سفر 19000 هزار کیلومتری تقریبا 7 ساله خود درجهان اسلام را آغاز کرد که محصول آن کتاب ارزشمند «سفرنامه» بوده است. وی این سفر تاریخی خود را از شهر مرو (خراسان بزرگتر) آغاز کرد که 23 اکتبر 1052 میلادی پایان یافت. به حساب مورخان تاجیک، سفر ناصرخسرو ششم مارس آغاز شده بود.
سهشنبه 16 اسفند:
- زمانی که «خیام» تنظیم تقویم خورشیدی را تکمیل کرد، تقویم هجری خورشیدی که مورد استفاده ما ایرانیان است، ششم مارس 1079 میلادی (برابر با پانزدهم اسفندماه در آن سال، و امسال 16 اسفند) توسط حکیم عمر خیام نیشابوری تکمیل شد که به تقویم جلالی معروف گردیده است، زیرا که در زمان حکومت جلال الدین ملکشاه سلجوقی تنظیم شده بود.
پنجشنبه 18 اسفند:
- گشتاسپ به آیین زرتشت گروید، در نیمه مارس (یک هفته به آغاز بهار) گشتاسپ، شاه کیانی، به آیین زرتشت گروید. در آن زمان، هنوز ایران به صورت یک دولت واحد در نیامده بود و قلمرو گشتاسب عبارت بود از: سیستان (ایران و افغانستان)، آریا، و مناطقی که امروز کرمان و قسمت هایی از فارس، یزد و اصفهان را تشکیل می دهند و پایتختش زابل بود که رستم و یعقوب لیث هم از همین خطه برخاسته اند.
- روزی که کار ساختن طاق کسرا (ایوان مدائن) پایان یافت، نهم مارچ سال 551 میلادی کار ساختن تالار تازه در کاخ سلطنتی تیسفون (پایتخت ایران به مدت 9 قرن ـ 36 کیلومتری جنوب بغداد) که بقایای آن هنوز باقیست و به طاق کسرا (ایوان مدائن) شهرت یافته با شتاب به پایان رسانده شد تا برای آیین های نوروزی آن سال آماده باشد. طاق کسری تنها ساختمان مسقّف باستانی جهان است که به صورت آزاد و بدون تکیه داشتن به عاملی دیگر، برسر پا باقی مانده است. کار ساختن این بناء که از دجله فاصله زیاد ندارد و با فرش معروف بهارستان مفروش شده بود از سال 549 میلادی، به تصمیم خسروانوشیروان، شاه ساسانی وقت، آغاز شده بود.
تاريخ : شنبه 13 اسفند 1390برچسب:
روزنگار هفته,
روز مرگ کوروش,
مرگ کوروش,
مرگ کوروش بزرگ,
دادگستر,
مشترک المنافع,
طاق کسرا,
کسرا,
کسری,
,
بنام خدا
واژهی «بانک» و «چک»، واژگانی ايرانی |
|
● |
هخامنشيان، «چک» میكشيدند |
|
|
|
خبرنگار امرداد : |
چک از دستاوردهای بانکداری است و کهنترین گواهی که از چک و بانکداری در دست است، به روزگار هخامنشیان میرسد.
به گزارش «صبا ایران» و بنا به گفتهی دکتر «شیرین بیانی» که از رخدادنگاران و پژوهشگران کشورمان است، بانکداری، پیش از اسلام، به ویژه در زمان ساسانی ارزش بالایی داشته است. جاهایی همچون بانکهای امروزی داشتهایم که در آنها کارهای بانکی همچون قرضه، برات، چک و ... انجام میشده است.
واژه «چک» در نوشتههای پهلوی زمان ساسانیان
کهنترین شکل بانکداری را در میانرودان در زمان هخامنشیان سراغ داریم که بزرگترین مرکز سکونت یهودیان بود و در آنجا یهودیان کارهای بانکداری را بر دوش داشتند. مدارکی هم از این بخش به دست آمده که کاملا حکم چک دارد.
واژه «بانک» هم در آن زمان روایی داشت و واژهی «چک» نیز از همان روزگار متداول شده که تا امروز برجایمانده است. در نوشتههای زمان ساسانی به زبان پهلوی، واژه چک را داریم و همین واژه از ایران به زبانهای دیگر جهان راه یافته است. بیگمان چک در درازای تاریخ، روندی داشته است اما روند آن را نمیدانیم. از دیگر کارهای مهم بانکی، «برات» است.
اما برات چیست و از چه زمانی در ایران کاربری یافت؟
دکتر شیرین بیانی که تخصص وی بیشتر تاریخ زمان مغول است، گفت که برات، همان حواله است.
کاربری برات از زمان مغولها
در زمان مغول، از مرکز یا از مراکز ایالات، «برات» مینوشتند و آن را به دست مامورانی میدادند. این مامورها با در دست داشتن حواله میبایست باج یا عوارض یا وجه نقد یا جنسی از کسی یا سازمانی یا جایی میگرفتند. به این حواله، برات میگفتند.
برات همچون موارد دیگر در زمان مغول روند خطرناکی پیدا کرد. هر دولتمدار یا مامور مالیاتی میتوانست برات بنویسد. به اینگونه، یک تن ممکن بود از یک دایره یا شخص به خصوص، چندین برات دریافت کند و ناگزیر شود درخواستهای گوناگون جنسی یا نقدی این براتها را پاسخگو باشد.
این مساله نمونههای دیگر، به آشفتگیهایی انجامید تا این که سرانجام با اصلاحات غازانخان یا به بهتر بگوییم با اصلاحات خواجه رشیدالدین فضلالله،گرفتاریها و نابسامانیهای برات،سامان داده شد.
اصلاحات خواجه رشیدالدین برای بهرهگیری از برات
به باور دکتر بیانی این اصلاحات را باید اصلاحات خواجه نامید. خواجه رشیدالدین فضلالله که از زمان گیخاتو، ارج و ارزشی فراوان نزد شاه یافته بود، در زمان سلطنت غازانخان به مقام وزارت رسید. وی که در علم و ادب و ملکداری سرآمد بود، در زمان خود اصلاحاتی را انجام داد که بسیار ارزشمند بود اما به نام سلطان زمانش یعنی به اصلاحات غازانی نامور شد.
یکی از این اصلاحات که در اقتصاد، تاثیر فراوانی داشت، محدود کردن بهرهگیری از برات بود. وی بهرهگیری از برات را قانونمند کرد و روشن کرد که کدام سازمانهای دولتی یا مالیاتی اجازه صدور آن را دارند. مجازاتهای سختی را هم برای سرپیچی از آن به کار گرفتند. اگر کسی جز افرادی که مجوز داشتند، برات صادر میکرد، به مرگ محکوم میشد.
به گفته دکتر بیانی، همهی اینها در «جامع التواریخ» اثر بسیار ارزشمند خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی در تاریخ مغول، ضبط است.
پس از این اصلاحات، برات به معنی واقعی کلمه به کار رفت و محصلان مالیاتی یا دیوان استیصاء یا هر جای دیگر در هنگام جنگ یا صلح برات مینوشتند و میفرستادند و کسی که برات را دریافت میکرد باید آنچه درخواست شده بود را میفرستاد.
رواج پول کاغذی و برات و چک و شرکتهای تجاری همانند شرکتهای مضاربهای در زمان مغول نشان میدهد این دوره از دورههای رونق بازرگانی در درازای تاریخ بوده است.
|
تاريخ : شنبه 13 اسفند 1390برچسب:
بانک,
بنک,
چک,
برات,
صبا,
صبا ایران,
شیرین بیانی,
بیانی,
بیان,
قرضه,
بانکداری,
بانکداری اسلامی,
,
بنام خدا
نگار پاكدل : |
نوروز امسال 14 سفرهی هفتسين در استان بوشهر پهن می شود.
به گزارش ميراث آريا، «الياس کيامرزی»، معاون گردشگری استان بوشهر ضمن سخنان بالا افزود:« اجرای 240 ساعت جشن و مسابقهی فرهنگی در قالب 5 جشنوارهی نوروزی در سراسر استان نيز برای اين روزها آماده شده است.»
کيامرزی همچنين گفت: «علاوه بر ٣ موزه و ١١ نمايشگاه صنايع دستی اين استان كه در نوروز فعال هستند همچنين17 بازارچهی سنتی و جاهايی برای عرضهی خوراكی برای مردم هم آماده شدهاند.»
وی در پايان يادآورشد:« جهت رفاه حال مسافران ٣هزار و ٩٠٠دستگاه سرويسهای بهداشتی و ١١٥ گرمابه (حمام) برای عموم قابل استفاده است و همچنين ٦٨ جايگاه سوخت به گونهی شبانهروزی به مسافران خدمت رسانی می كنند.»
|
تاريخ : شنبه 13 اسفند 1390برچسب:
هفت سین,
هفت سین نوروزی,
بوشهر,
نوروز 91,
الیاس,
الیاس کیامرزی,
کیامرزی,
مرزی,
بازارچه,
بازارچه مرکزی,
,
بنام خدا
مرد ايرانی به روايت يادمانهای باستانی |
|
|
|
خبرنگار امرداد - فرید شولی زاده : |
«مرد در افق تاریخ»، مرد ایرانی را بر پایهی یادمانهای باستانی به نمایش درخواهد آورد. پس از برگزاری دو نمایشگاه «شکوه ایران» و «زن در گذر زمان» توسط موزهی ملی ایران، اینبار بهکوشش این موزه، نمایشگاه «مرد در افق تاریخ» برپا خواهد شد.
دراین نمایشگاه که در تالار موزهی آذربایجان در شهر تبریز، برپا میشود، کوشش شده تا با بهنمایش درآوردن گسترهای از یادمانهای باستانی، نقش مرد در دورههای گوناگون تاریخ فلات ایران به نمایش درآید.
«مرد در افق تاریخ» که از ۲۰تیرماه آغاز میشود و به مدت یک ماه، پذیرای دوستداران فرهنگ و تمدن دیرپای ایرانزمین خواهد بود و در صورت استقبال ممکن است بازهی زمانی این نمایشگاه افزایش یابد. پیرامون برپایی این نمایشگاه، همایشی نیز برگزار خواهد شد و از همهی کسانی که در چند سال گذشته، یادمانهای تاریخی خود را به موزههای استان، پیشکش کردهاند، سپاسداری(:تقدیر) خواهد شد.
نخستین انسان را با عشق آفریدم
در فرهنگ ایران باستان، پیرامون آفرینش نخستین انسان، آمده است که «اهورامزدا»(:ذات نوربیپایان)، چون رنگینکمانی بیانتها، نمایان شد، سر فرود آورد تا به روان کیومرس که آن را از روشنایی و فروغ آسمان، آفریده بود، جسمیت ببخشد و گفت نخستین انسان را با عشق آفریدم تا او نیز با اهریمن نادانی بجنگد. آنگاه که کیومرس جانسپرد، از سرشت او گیاهی ریواسگونه سربرآورد. بر آن گیاه، دو شاخهی برابر و همسان بهسیمای دو انسان، روییدند، آن دو «مشی» و «مشیانه» پدر و مادر همهی پسران و دختران گیتی بهشمار میآیند که پور کیومرس، نخستین انسان اهوراآفریده هستند.
مرد و زن ایرانی به یک گونه پای در گیتی گذاردند
در کاویدن این سخن، هنجار برابری زن و مرد رخ مینماید. چه، مرد و زن ایرانی به یک گونه و یکسان پای در گیتی نهادند و دست در دست هم، تمدنی چنین شکوهمند را پدید آوردند. یادمانهای باستانی بهدستآمده در نجد ایران، از هزارهی ششم پیش از میلاد مسیح، در خاستگاههای شهریگری(:تمدن) فلات ایران همچون فارس، خوزستان و کرمان بهویژه دشتهای شوشان، شهداد و جیرفت، خود گویای این سخن است. نقش مردان کوشندهی ایرانزمین بر سینهی این یادمانها، سخنهای بسیار با آیندگان دارد. مردان ایرانزمین، دوشادوش زنان از ورای هزارهها برخاسته و لحظهلحظه این سرزمین کهن را با اندیشه و کردار نیک آنچنان ساختهاند که ایران کهن از پس هر سیلی ناجوانمردانهی چرخ روزگار، باز قامت راست کرده، شکوفا شده و بار دیگر به گُل نشسته است.
مردان ایرانزمین، تن خاکی را سپر بلای سرزمین اهورایی خویش کردند و کیان این خاک را بهتر از زر، چون جان خویش دربرگرفتند، تا این سرزمین از گزند اهریمنان در امان بماند. چهرهی سرداران جانبرکف که سیمایشان بر جایجای این سرزمین کهن نقش بسته است، آرشها، سیاوشها و آریوبزرنها نمودی از جوانان این سرزمین اهورایی هستند.
«مرد در افق تاریخ»، قرار است نمایشی از این نمودهای تاریخی باشد.
|
بنام خدا
|
دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی خوزستان
|
●
|
گسترههای باستانی خوزستان در خطر نابودی است
|
خبرنگار امرداد- مینو محضری :
«استان خوزستان از جمله استانهای بسیار دیدنی با آثارباستانی بسیار است که شوربختانه بسیاری از این آثار باستانی و میراث گذشتگان در معرض نابودی و تخریب قرار گرفته اند.»
یعسمی، روزنامهنگار و فیلمساز و دبیر انجمن فرهنگی تاریانا(انجمن دوستداران میراث فرهنگی استان خوزستان )، در همایشی با عنوان آثار باستانی یافتشده در استان خوزستان که در فرهنگسرای رسانه بر گزار شد با بیان این مطلب گفت: «انجمن تاریانا زمانی کار خود را آغاز کرد که با حجم بالایی از ویرانیها روبهرو بود و همکاری اندکی از سوی میراث فرهنگی با این انجمن میشد. اما انجمن همکاری خوبی با سازما ن میراث فرهنگی داشت و اگر تخریبی انجام میشد در همان زمان و در همان نقطه گزارش داده میشد و بهگونهی مکتوب اطلاعیههایی صادر میکرد که بازتاب آنها در رسانههای دیداری و شنیداری شوند(:باعث) آن شد که سازمان میراث فرهنگی کشور واکنش نشان دهد.»
یعسمی به گزارشی از ویرانیهای انجام شده در خوزستان و کارهایی که انجمن برای پیشگیری از این ویرانیها انجام داده، اشاره کرد و گفت: «بهشوند گذر قطار شهری در شهر اهواز، برجایماندههای شهر باستانی «هرمز اردشیر»، ویران شد که این موضوع توسط انجمن تاریانا به میراث فرهنگی گزارش داده شد ولی شوربختانه سازمان میراث فرهنگی بدترین واکنش را نشان داد.»
بهگفتهی وی از دیگر جاهایی که در خوزستان ویران شده، گسترههای باستانی مربوط به زمان اشکانی است که توسط ساختوسازهای دانشگاه آزاد، ویران شدهاست. اما تلاش کردیم تا بخشهایی از ساختو سازها را به بخشی دیگر منتقل کنیم و از پیشرفت این ویرانی بکاهیم.
یعسمی در دنبالهی سخن با نشان دادن عکس، شمار بسیاری از ویرانیهایی که در چند سالها کنونی انجام شده را برشمرد و از جملهی آنها به واگذاری گسترههای باستانی جندیشاپور به کشاورزان برای کشت و زرع و ویرانی بافت کهن شهر و پل ساسانی دزفول اشاره کرد و گفت: «گسترهی ایلامی "بردنشانده" در نزدیکی مسجدسلیمان نیز از این ویرانیها در امان نبوده هرچند که توسط سازمان میراث فرهنگی، تعیین حریم شده و از 40 هکتار محوطهی باستانی آن تنها 4 هکتار به عنوان گسترهی باستانی اعلام شدهاست.»
برپایهی گفتارهای وی، در "ایذه" سنگنگارههای بسیاری است که هنوز در سیاههی(:فهرست) آثار باستانی قرار نگرفته و بسیاری از آنها توسط افراد بومی ویران شدهاست.
سد جره نیز سدی ایلامی است که به گفتهی یعسمی دچار ویرانیهای بسیاری شدهاست و اگر رسیدگی نشود تا چند سال دیگر اثری از آن برجای نخواهد ماند.»
وی در پایان این نشست که پیرامون گسترههای در معرض خطر استان خوزستان برگزار شدهبود، گفت: «حفاریهای غیرمجاز و عدم حفاظت از گسترههای باستانی ... ویرانیهای بیشماری را در گسترههای باستانی استان خوزستان بهدنبال داشتهاست.»
بنام خدا
|
سرپرست هیات کاوشهای نو در بندر باستانی سیراف
|
●
|
«سیراف»، گواه قدرتمندی اقتصاد ساسانیان است
|
خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :
«یافتههای باستانشناسی در بندر باستانی سیراف، نشان از قدرت اقتصادی ساسانیان دارد. شاخاب پارس و بندر تجاری سیراف، چهارراه تجاری میان هند، چین و کشورهای شمال آفریقا بودهاست.»
محمد اسماعیلی، سرپرست هیات کاوش سیراف دراینباره به یافتههای تازهای که در فصل جدید کاوشها پیدا کردهاند اشاره کرد و گفت: «ایران رابط تجاری چین، هند و کشورهای شمال آفریقا بودهاست و این نشان از قدرت ایران باستان و رونق شهر تاریخی سیراف است چراکه جایگاه اقتصادی همواره نمایندهی قدرت و توان یک سرزمین در دیگر زمینهها نیز هم هست.»
بهگفتهی وی در کاوشهای جدید، سفالهای اژدری پیدا شده که این سفالها بهعنوان نماد تجارت دریایی شناخته میشود.
در کاوشهای کنونی تنها به پیرامون مسجدجامع شهر سیراف که از کهنترین مساجد ایران است و در دژ ساسانی سیراف واقع شده، بسنده نشده است و در «قلعهکهنه» نیز کاوشهایی انجام شده و سفالهایی پیدا شده که به نام «سفال قرمز هندی با پوشش براق» معروفند و از آن روزگار ساسانی هستند.
به گفتهی اسماعیلی این بندر در زمان ساسانیان رونق فراوانی داشته است.
بندر باستانی سیراف در فاصلهی 240 کیلومتری جنوب(:خاوری)شرقی بوشهر در محل بندر «طاهری» کنونی است و پیشینهی آن را به روزگار ساسانی و اردشیر بابکان نسبت دادهاند.
بندر سیراف که به شماره 1348 در سیاهه ی(:فهرست) آثار ملی ایران ثبت شده و یکی از جاهای با ارزش و زیبای باستانی استان بوشهر است.
بندر باستانی سیراف از روزگار ساسانی تا اواخر روزگار سلجوقی مهمترین بندر ایران در آبهای جنوبی کشور بوده است اما زلزلهی مرگباری در نیمهی دوم سدهی چهارم هجری به زندگی این بندر باستانی پایان داده و بعدها کیش جایگزین بندر سیراف شد. اما از آن زمان تا کنون گذر تاریخ هرگز شوند فراموش شدن این شهر نشدهاست.
بنام خدا
|
دیوار سرخ گرگان؛ سومین دیوار دفاعی جهان
|
|
دیوار سرخ گرگان را میتوان جهانی كرد
|
سورنا لطفینیا :
دیوار تاریخی گرگان پس از دیوار چین و آلمان، سومین دیوار دفاعی جهان به عنوان میراث مشترک قابل ثبت در فهرست میراث جهانی است. به گزارش مهر؛ مسوولان استان گلستان در نامهای به فرنشین(:رییس) سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور خواهان نگاه ویژه و جای دادن دیوار تاریخی گرگان در سیاههی مصوبات سفر چهارم دولت به گلستان شدند.
دیوار بزرگ گرگان، در روزگار اشكانیان و ساسانیان برای رویارویی با دشمن و پیشگیری از نفوذ دشمنان مرزهای شمالی(ایالت گرگان) و دفاع از ایالت گرگان ساخته شده است.
این دیوار تاریخی به همراه خندق، کورههای آجر پزی، سد و کانالهای آبرسانی، دژهای چسبیده به دیوار و دژ شهرهای کوچک و بزرگ روبهرو، درازترین یادمان معماری نظامی و استحکامات دفاعی ایران به شمار میآید.
این دیوار بزرگ و تاریخی که اکنون بسیاری از بخشهای آن ویران شده، در گذشته از کرانهی دریای مازندران در «گمیشان» آغاز شده و تا کوههای «گلیداغ» در شمال خاوری(:شرق) کلاله ادامه داشته است.
ین يادمان باستانی در منابع تاریخی و گزارشهای علمی به نامهای «سد سکندر»، «سد انوشیروان»، «سد فیروز»، «قزل آلانگ» و دیوار دفاعی نامور است.
آن را براي رويارويی با يورشهای پی درپی بيابانگردانی ساختهاند كه پس از كشيده شدن ديوار چين، رو به سوی ايران گذارده بودند.
سه گروه «هیاطله»، «هونها» و «هبتها» و گروه سکاها، به سوی مرزهای شمالخاورd و شمال ایران، يورش می آوردند و به ایالت هیرکان یا وهرکان (ایالت استرآباد) دستبرد می زدند.
همچنین این دیوار با گذشت از کلاله و گذر از گسترهی زاغ و پیشکمر کلاله و مراوه تپه به سوی جنگل گلستان کشیده میشود.
این دیوار در جاهايي که يورشها سنگین بوده، از مصالحی مانند آجرهای بزرگ 40 در 40 و پهنای 10 تا 15 سانتیمتر ساخته شده و بلندای دیوار نیز در این جاها بیشتر بوده است.
در جاهايی که کمتر يورش انجام میگرفت از خاکها و یا خشتهای تلمبار شده سود برده میشده است. افزونبر دیوار، در پشت آن نیز خندق كندهاند. در برخی جاها نیز انشعابات رود گرگان در این خندق جاری میشد.
بنام خدا
روزی كه پيماننامهای به ننگينی تركمانچای امضا شد |
|
|
|
نگار پاکدل : |
ماه اسفند كه فرا می رسد با همهی نويدهای خوشی كه از رويش و پايان سرما، با خود دارد، يادآور رخداد ناخوشايند بسته شدن پیماننامهی ترکمانچای و تكهتكه شدن ايران هم هست. پيماننامهای كه ميان دو دولت ایران و روس بسته شد.
در سال ۱۸۲۸ ميلادی پس از پایان جنگ ایران و روسیه در قفقاز جنوبی و آذربایجان برای امضای این پیمان از سوی فتحعلی شاه، پادشاه ایران، میرزاعبدالحسنخان و آصفالدوله و از سوی روسیه تزاری، ایوان پاسکویج حضور داشتند. بنابر اين پيماننامه، بخشهای برجای ماندهی ایران از معاهدهی گلستان در قفقاز شامل خانات ایروان، تالش و اردوباد و بخشی از مغان و شروان به روسیه واگذار شد. ایران حق کشتیرانی در دریای مازندران را از دست داد و ناچار به پرداخت ۱۰ کرور طلا به روسیه شد.
نخست بهتر است کمی به زمانی پیشتر از بسته شدن پیماننامهی ترکمانچای بپردازیم:
زمانی که آغامحمدخان بر خاندان زند شورید، هراکلیوس دوازدهم پادشاه مسیحی گرجستان از پریشانی شرایط ایران، سود جست و خود را تحت حمایت روسیه برد و همین شوندی(:سببی) برای برافروختن خشم آقامحمدخان شد که به گرجستان يورش برده و پس از گرفتن شهرهايی که بر سر راه ایران به گرجستان بود، با سپاهیانش به تفلیس(مرکز گرجستان)، وارد شد. در اين نبرد، خونهای بسیار ريخته شد و آتش خشم آقامحمدخان، شوندی شد برای گرایش ملل قفقاز به روسیهی تزاری. روسیه نیز این هنگامه را غنیمت شمرد و بر روی گسترهی زرخیز و پهناور قفقاز که زير حمايت ایران بود، دست انداخت.
يورش روسها به ایران
پس از مرگ آقا محمدخان، آشوبها فروکش کرد، جرج سیزدهم، پادشاه گرجستان در سال 1800 میلادی به سود امپراتور روسیه از پادشاهي کنارهگیری کرد اما برادر وی که با این كار مخالف بود از ایران، كمک خواست.
دولت ایران پذیرفت که به وی کمک کند برای بیرون راندن روسها از گرجستان اما روسها بسيار زود از این نقشه آگاهی یافتند و به ایران يورش آوردند و گنجه را محاصره کردند و مردمش را كشتار.
خبر به تهران رسید و علمای تهران، فرمان جهاد با کفار روس را صادر کردند و عباس میرزا به فرماندهی سپاه ايران برگزیده شد. پس از 10 سال(1218تا1228)، جنگ ميان ایران و روس بنابر پیماننامهی گلستان با جدا شدن بخشهایی از سرزمین ایران که روسها به آن چشم دوخته بودند دو کشور به صلح رضایت دادند اما هر دو ناخرسند بودند.
هر دو دولت چشم به راه زمانی برای آغاز جنگی دوباره بودند چرا که مشکل اینجا بود که برای بخشهای واگذار شده به دولت روسیه، مرزی مشخص نشده بود. روسها همهی تلاششان را کردند که از تعیین خط مرزی ميان دو کشور خودداری شود و «سرگور اوزلی»، نماينده انگلستان که موجبات صلح دو کشور را فراهم کرده بود نیز با این موضوع ، همرای بود. او به دولت ایران این قول را داده بود که همهی بخشهای واگذار شده از سوی ایران به روسیه بنابر این پیماننامه دوباره به ایران بازگردانده شود.
انگلیس و فريبكاری بزرگش
اما از سوی ديگر انگلیس و روسیه، به دور از چشم ایران، با یکدیگر پیماننامهای، بسته بودند که بنابر آن پیماننامه دولت روس آزاد بود تا هر كاری میخواهد علیه ممالک شرقی بکند و بنابر همين اختيار، روسیه دوباره به ایران يورش آورد.
در پی دستدرازی به گوگجه و بدرفتاری روسها با ایرانیان، فتحعلی شاه، پیشنهاد خروج دولت روس را به نماينده آن کشور از گوگجه داد اما وی(منچیکوف) تصمیمگيری در اينباره را به آینده واگذار کرد.
عباس میرزا و تلاشهای ميهندوستانهاش
پس از این که منچیکوف، پیشنهاد شاه را نپذیرفت، عباسمیرزا بدون اعلان رسمی، به سپاهیان روس يورش برد و لنکران و تالش را آزاد، گوگچای و بالغلو را اشغال و دژ شیشه(شوشی) را محاصره کرد. با این که ایران در هنگامهی جنگ با روس، ارتشی همانند ارتش اروپاییان نداشت و بیشتر ارتش ایران، سواران چریکی بودند، عباس میرزا در کمتر از 3 هفته (به کمک مردم محلی)، بیشتر بخشهای کشور را که با پیماننامهی گلستان به روسها واگذار شده بود، بازپسگرفت.
اما فتحعلیشاه که تجربهی به درازا کشیده شدن جنگ با روسها را داشت به این اندازه بسنده کرده و پیشنهاد صلح داد که از جانب روسها پذیرفته نشد و در جنگی خونین در ماه اوت 1827 میلادی،(1242مهی) در كرانهی شمالی رود ارس ميان سپاهیان ایران و روس درگرفت و روسها اردو را تصرف کردند اما عباسمیرزا دوباره آنان را در اچمیادزین و نزدیکیهای نخجوان، شکست داد و ناچار به پسروی(عقبنشینی) کرد.
عباس میرزا که برای ادامهی كار نیاز به کمک مالی داشت از فتحعلیشاه درخواست پشتيبانی مالی کرد اما وی نپذیرفت و روسها زمان یافتند تا دوباره بر خاک ایران تاخت و تاز کنند و پس از 8 روز جنگ خونین، ایروان را گرفتند.
استقلال ایران دچار بحران میشود
پس از چيرگی روسها بر ایروان، سراسر زمینهای بالای ارس و تبریز به دست روسها افتاد و با سقوط تبریز، استقلال ایران به خطر افتاد.
عباس میرزا نایبالسلطنهی دولت ایران، برای پایان دادن به این جنگ توانفرسا ناچار شد با ژنرال پاسکیویچ از سوی دولت روسیه پیماننامهای در دهکدهی ترکمانچای با همین نام، ببندد. در اين پيماننامهی 16 فصلی افزونبر ایالتهايی که به دنبال پیماننامهی گلستان از ایران جدا شده بود، ایالات نخجوان، تالش، قراباغ، ایروان و شورهگل نيز به دولت روس واگذار شد و از همه مهمتر ایران دیگر نمیتوانست ادعایی درباره گرجستان داشته باشد. همچنین مبلغ 10 کرور(5میلیون تومان)، که هزینهای بزرگ برای ایران بود، برای غرامت به روسها پرداخت شد.
لرد کرزن، درباره جنگهای دوم ایران و روسیه اینچنین مینویسد: «ایران در آن میدان نبرد، نمایشی تاثرانگیز داد و جنگ پس از یکسال و نیم که به اندازهی کافی وضع و حال ایران را مختل ساخت در فوریهی 1828(شعبان 1243 مهی) با امضای پیماننامهی ترکمانچای به پایان رسید.»
خوب است فصلهای پنجم و ششم این پیماننامه(ترکمانچای) را که بسیار غمانگیز است با هم از نظر بگذرانیم:
فصل پنجم پیماننامه:
اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران برای اثبات دوستی خالصانه که نسبت به اعلیحضرت امپراتور کل ممالک روسیه دارد به این فصل از خود و از عوض اخلاف و ولیعهدان سریر سلطنت ایران تمامی الکا و اراضی و جزایری را که در میانهی خط حدود معینه در فصل مذکورهی فوق و قلل برفدار کوه قفقاز و دریای خزر است و کذا جمیع قبایل را چه خیمهنشین چه خانهدار که از اهالی و ولایت مذکوره هستند واضحا و علنا الی الابد مخصوص و متعلق به دولت روس است.
فصل ششم پیمان نامه:
اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران به تلافی مصارف زیادی که دولت روسیه را برای جنگ واقعه میان الدولتین اتفاق افتاده و همچنین به تلافی ضررها و خسارتهایی به همان جهت به رعایای دولت روسیه رسیده تعهد میکند که به دادن مبلغی وجه نقد آنها را اصلاح نماید و مبلغ این وجه بین دولتین به ده کرور تومان رایج قرار گرفت که عبارت است از بیست میلیون مناط سفید روسی و چگونگی در موعد و رهاین فصول این وجه در قرارداد علاحده که همان قدر قوت و اعتبار خواهد داشت که گویا لفظا در این عهدنامهی مصالحهی حالیه مندرج است معین خواهد شد.
یارینامهها:
«معاهدات و قراردادهای تاریخی در دوره ی قاجار» نوشتهی: «غلامرضا طباطبایی مجد»
«اسنادی از روند اجرای معاهدهی ترکمانچای» نوشتهی: «فاطیما قاضیها»
خطهای سياهرنگ مرزهای ایران تا پیش از پيماننامه ترکمانچای است
|
تاريخ : یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:
آصف,
آصف الدوله,
ایوان پاسکویچ,
اردوباد,
آغا,
آغامحمد خان,
زرخیز,
گوگجه,
لنکران,
بالغ لو,
دژ شیشه,
شوشی,
اچمادزین,
,
بنام خدا
|
رخدادهای تاریخی و آیینی ایران از 6 تا 12 اسفند
|
گروه مردم :
شنبه 6 اسفند:
- روسها كرمانشاه را تصرف كردند، 25 فوریه 1916 (ششم اسفند 1294 ) نیروهای روسیه تصرف شهر كرمانشاه را پس از عقب راندن ژاندارمهای ایران تكمیل كردند. نیروهای روسیه از چهارم اسفند به كرمانشاه رخنه كرده بودند. دفاع نیروی ژاندارم از كرمانشاه برغم نداشتن اسلحه سنگین چشمگیر بود. پیش از سقوط كرمانشاه گروههایی كه ازتهران، قم و اصفهان به این شهر رفته بودند و نیز اعضای كمیته دفاع ملی به قصر شیرین نقل مكان كرده بودند. در پی سقوط كرمانشاه، عبدالحسین میرزا فرمانفرما رئیس الوزراء وقت به نشانه اعتراض به اقدام روسها از سمت ریاست دولت كناره گیری كرد.
یكشنبه 7 اسفند:
- «مانی» اندیشمند بزرگ ایران، و روزی که اعدام شد، 26 فوریه سال 277 میلادی «مانی اندیشمند بزرگ ایرانی و بانی مكتب «مانیكیسم» پس از پنج ماه زندان اعدام شد. اعدام مانی نتیجه نفوذ بیش از حد روحانیون آیین زرتشت در دستگاه دولت ساسانی ایران بود. مانی كه افكار او از شرق تا چین و در غرب، تا اروپا را فراگرفت عقیده داشت كه معنویت و مادیت همیشه در تضاد هستند و همه مشكلات جهان و مسائل بشر از مادیات و مادیگری سرچشمه می گیرد. مانی مكتب (ایسم) خود را برپایه معنویت، خوبی، راستگویی، دفاع از حقیقت و نیز اعتدال و میانه روی در زندگانی روزمره قرارداده بود و از این جهت است كه مورخان و فلاسفه وی را «آموزگار معنویت» لقب داده اند.
دوشنبه 8 اسفند:
- صلح با عثمانی پس از دو سال جنگ در قفقاز، 27 فوریه 1579 میلادی پس از دوسال جنگ، یك پیمان صلح میان ایران و عثمانی امضاء شد. بیشتر صحنه های این جنگ در قفقاز روی داده بود. سپاهیان ایران در قره باغ، شماخی و «دربند» قفقاز سپاهیان عثمانی را شكست داده بودند. در این جنگها حمزه میرزا صفوی نیروهای ایران را فرماندهی می كرد. در این رشته جنگها، تعرض از جانب عثمانی ها آغاز شده بود كه هربار نیروهای ایران دست به حمله متقابل زده بودند.
- سالگشت مرگ دهخدا، علی اكبر دهخدا مرد فرهنگی ـ سیاسی ایران و مولف فرهنگ دهخدا ساعت شش و نیم بعد از ظهر هفتم اسفند 1334 در 78 سالگی در خانه اش در تهران درگذشت و خبر آن با ذکر کارهایی که برای میهن کرده بود روز بعد و تا چند روز در رسانه های وقت انتشار یافت.
سهشنبه 9 اسفند:
- روزی که شهر «مرو» هم از دست رفت، 28 فوریه 1881 نیروهای روسیه شهر تاریخی مرو را تصرف و ضمیمه قلمرو آن كشور كردند. «مرو» بارها حاكم نشین خراسان بزرگ، از شهرهای باستانی ایران و مهد فرهنگ ایرانی و احیاء زبان و ادبیات فارسی بود و سامانیان بزرگترین كتابخانه عمومی را كه الگوی كتابخانه های امروز جهان شده است در آنجا تاسیس كرده بودند. كتابخانه مرو در عین حال بزرگترین كانون پژوهشی قرون وسطا و نیز مركز تالیف و ترجمه و تكثیر كتاب به زبان فارسی بود. روسها قبلا بخارا و خیوه را تصرف كرده بودند. دولت وقت تهران دو واحد نظامی برای دفاع از مرو به فرماندهی دو شاهزاده قاجار روانه ساخته بود كه بین راه در حوالی قوچان، میان این دو شاهزاده اختلاف شخصی بروز كرد و به علت رنجش یكی از آنان از دیگری و بازگشت، ماموریت به اجرا در نیامد!
چهارشنبه 10 اسفند:
- برقرارشدن دمكراسی در ایران در مارس سال 173 پیش از میلاد و تاسیس مِهستان به پیشنهاد مهرداد یکم، شاه اشکانی، به نوشته مورخان رومی ـ یونانی و ارمنی و تطبیق تقویمها، مِهرداد یکم ششمین شاه ایران از دودمان اشكانیان [معروف به مهرداد بزرگ] یكم مارس سال 173 پیش از میلاد دراجتماع بزرگان ایران اعلام كرد كه تصمیم گرفته است كشور دارای ضوابط لاتغییر (اصول اساسی) شود تا حقوق و تكالیف همه [دولت و ملت] در آن روشن باشد. این تصمیم مِهرداد مورد تایید حاضران در نشست قرارگرفت و ایران دارای قانون اساسی و دو مجلس شد كه مجموعه این دو مجلس را «مِهستان» می گفتند (مِه به كسر «میم» به معنای بزرگ). انتخاب ولیعهد از میان شاهزادگان، اعلان جنگ و پیشنهاد صلح، بسیج نیرو، عزل شاه درصورت دیوانه شدن و بیماری ممتد و ...، تغییر اشل مالیاتها و صدور دستور ضرب سكه با تصویر تازه، تعیین شاهان ارمنستان، تایید تشریفاتی (ضمنی) شاهان پارسی تبار سرزمین پنتوس (منطقه ساحلی جنوب و جنوب شرقی دریای سیاه در آناتولی به پایتختی شهر سینوپ) و انتصاب فرمانده كل ارتش برای یک دوره معین و یا مدیریت جنگ از جمله اختیارات مهستان بود.
پنجشنبه 11 اسفند:
- پیشنهاد امپراتوری ایران و اشتباه سیاسی آتن که آن را ردّ کرد، مارس سال 479 پیش از میلاد دولت آتن پیشنهاد امپراتوری ایران برای مشاركت در سركوبی اقوام ساكن اطراف دانوب (و به قول یونانی ها: وحشیان) را كه بیم دست اندازی آنان به «كشور ـ شهرهای» یونان و نیز قلمرو ایران در ایونی و تراس (تراكیا ـ جنوب شرقی بالكان) می رفت، به گمان اینكه یک نیرنگ امپریالیستی است رد كرد. این امر سبب شد كه دولت ایران متوجه اسپارت رقیب آتن شود و اسپارت بعدا با كمكهایی كه از ایران دریافت كرده بود در جنگهای «پلوپونز» كه شرح آنها را «توسیدیدس» نوشته است آتن را شكست داد و برتری آتن بر یونانی زبانها (دنیای هلنیک) پایان یافت.
آدینه 12 اسفند:
- دستور ساختن شهر «ایوان كی» در ایالت ری، فرهاد یکم شاه ایران از دودمان اشكانی درمارس سال 178 پیش از میلاد دستور ساختن «ری» نوین را در غرب شهر ری (منطقه ورامین ـ جنوب شرقی تهران امروز) صادركرد كه بعدها «ایوان كی» خوانده شده است. مورخین یونانی شهر تازه ـ ایوان کی ـ را «گاراكس یا خاراكس Xarhages» نوشته اند. یونانیان «ری» را هم «راگسRhages» می نوشتند.
برگرفته از تارنمای دکتر انوشیروان کیهانی زاده
تاريخ : یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:
ایوان,
کی,
ایوان کی,
ژاندارم,
فرمانفرما,
آموزگار معنویت,
ایسم,
مکتب,
مانیکیسم,
قفقاز,
مجلس مهستان,
مهستان,
عزل شاه,
پارسی تبار,
پنتوس,
سینوپ,
پلوپونز,
نوسیدیس,
دنیای هلنیک,
هلنیک,
راگس,
,
بنام خدا
|
باستانشناس آمریکایی، رنسانسی در شناخت زمان اشوزرتشت پدید آورده است |
|
● |
برآورد زمانِ ٨ هزار سالهی اشوزرتشت بنابر يافتههای باستانشناسی |
|
|
|
خبرنگار امرداد - شهداد حیدری : |
«مری ستگاست، باستانشناس آمریکایی، رنسانسی در شناخت زمان اشوزرتشت پدید آورده است. او برپایهی یافتههای باستانشناسانه، ثابت میکند که اشوزرتشت در عصر نوسنگی زندگی میکرد و تاثیر اندیشهها و باورهای او را در همهي دورهی نوسنگی، حتا در خاورمیانه و یونان آن روزگار هم میتوان دید. تا پیش از مری ستگاست، هیچ باستانشناسی به چنین یافتهای دست پیدا نکرده بود. اما شگفت است که در ایران، دستاوردهای باستانشناختی او را نادیده میگیرند.»
آنچه بازگو شد، بخشی از سخنان سورنا فیروزی، پژوهندهی تاریخ باستان، دربارهی شناخت زمان اشوزرتشت بود. به سخن او، انسان با پشت سر گذاشتن دورههای پارینهسنگی جدید و میانسنگی، به دورهی نوسنگی میرسد و گام به مرحلهی روستا نشینی میگذارد. پس از این دوره است که عصر مسسنگی، مفرغ یا برنز و عصر آهن پدید میآید و زمان پدیداری امپراتوریهای بزرگ فرا میرسد.
نوشتههای كلاسيک درباره زمان اشوزرتشت
فیروزی سپس به نوشتههای کلاسیک دربارهی زمان اشوزرتشت اشاره کرد و گفت: «بیشتر متنهای یونانی و نیز شاهنامهی فردوسی، چنین نوشتهاند که اشوزرتشت، ٨ هزار سال پیش میزیست. شاهنامه از ٦ هزار سال پیش نام میبَرد. البته باید دید که آیا اشارهی فردوسی به شش هزار سال پیش از روزگار خود است، یا شش هزار سال پیش از گردآوری "خداینامه" در روزگار انوشیروان ساسانی؟
اگر او روزگار انوشیروان را پیش چشم داشته است، گزارش او از روزگار اشوزرتشت با اشارههای نوشتههای یونانی، نزدیک است. اسناد ایرانی هم همین را میگویند که اشوزرتشت بسيار پیشتر از آن تاریخی زندگی میکرد که اکنون برآورد میکنند. از اینرو روزگار او همزمان با دورهی نوسنگی بوده است.»
ناديده گرفتن نوشتههای يونانی
فیروزی در ادامه افزود: «اما برخی به این سخن خرده میگیرند و میگویند که چگونه شدنی(:ممکن) است که اشوزرتشت در دورهی نوسنگی زندگی کرده باشد و آنگاه اندیشههایش چنین روشن و پیشرفته باشد؟ این تردید و پیش کشیدن پرسشهايي از این دست، از آنروست که آنها نوشتههای یونانی دربارهی زمان اشوزرتشت را به تمامی نادیده میگیرند و ارزشی برای آنها نمیشناسند تا بتوانند به این نتیجه برسند که اشوزرتشت در زمان دیگری زندگی میکرد. پیدا نیست که چرا نوشتههای یونانی از دید این گروه از پژوهندگان، همه جا ارزش و اعتبار دارند، اما آنجایی که دربارهی زمان اشوزرتشت سخن میگویند، باید بیارزش و نادرست گمان برده شوند.»
اشوزرتشت پيش از مادها می زيست
فیروزی در ادامه اشاره کرد که باخترزمینیها روزگار اشوزرتشت را 600 پیش از میلاد میدانند و پژوهندگان ایرانی تا دوهزار پیش از میلاد و زبانشناسان 1000 تا 1200 پیش از میلاد. آنگاه به نقد و بررسی چنین برآوردهایی پرداخت و گفت: «آنهایی که میگویند اشوزرتشت در 600 پیش از میلاد میزیست، زمان او را تا روزگار مادها پایین میآورند. اما مساله اینجاست که آنچه ما از باورهای مادها، برپایهی نوشتههای "هرودوت" و "استرابون" میدانیم، با آنچه اشوزرتشت در گاتها میگوید، جدایی بسیار دارد و نمیتواند جهان جغرافیایی آنها یکی باشد. جهانشناخت پس از گاتها، همانند یسنا و یشتها، نیز سومر و اکد و بابل و آشور را نمیشناسد. پس روزگار اشوزرتشت را به زمان مادها بردن، درست نیست و دشواریهای بسیاری پدید میآورد. افزونبر این که اگر اینگونه بود، یونانیانی که "دیااکو" را میشناختند، باید اشوزرتشت را، که به گمان این دست از پژوهندگان، پس از دیااکو میزیست، هم میشناختند. اما میدانیم که چنین نیست و یونانیها میگفتند که اشوزرتشت بسیار پیشتر از دیااکو زندگی میکرد.»
بحثبرانگيزی تاريخی كه ذبيح بهروز می آورد
به باور فیروزی، آنچه زبانشناسان میگویند و برپایه سنجشهای زبانشناسانه، زمان اشوزرتشت را 1000 تا 1200 پیش از میلاد میشناسانند، از آنرو که تنها حدس و گمان است و زبانشناسی دانشی نیست که بتوان از راه آن تاریخ دقیقی به دست آورد، نمیتواند پذیرفتنی باشد. زبانشناسی ظرف آزمایشگاهی ندارد که واژهای در آن ریخته شود تا تاریخی باریکبینانه به دست آید. زبانشناس تنها میتواند نوشتهها را بسنجد و زمان دگرگونیهای زبانی را گمان برد. همانند سنجش دگرگوني واژههای پارسی هخامنشی تا واژههای پهلوی ساسانی که هم مدت زمان گذشته و هم بستر رخدادهاي اجتماعی و سیاسی آن دوره روشن است. اما این روش برای واژگان گاتها که نه زمانشان را در اختیار دارند و نه از وضعیت سلسله رخدادهاي رویداده از عصر زرتشت تا به روزگار هخامنشیان آگاهی در اختیار است، نمیتواند داشته باشد. تاریخی هم که ذبیح بهروز دربارهی روزگار اشوزرتشت برآورد(:محاسبه) کرده است و مینویسد که برپایهی برآوردهای نجومی است، بسیار بحثبرانگیز است. اگر کتاب او، «تاریخ تقویم»، را نگاه کنیم، برآوردی نمیبینیم. تنها دو سه نشانه دیده میشود و بازگفتهایی(:نقل قولهایی) از این و آن. جمع و تفریقهای کتابش هم نادرست است و سند تاریخی استواری هم ندارد.
اشارههاي «دينكرد» و «زادسپرم» به زمان اشوزرتشت
سورنا فیروزی آنگاه به رویدادی اشاره کرد که میتواند نشانهای برای شناخت درست و علمی روزگار اشوزرتشت باشد. او گفت: «در کتاب هفتم "دینکرد" و نیز کتاب "زادسپرم" نوشته شده است که 300 سال پس از دینآوری اشوزرتشت، خورشیدگرفتگی در سرزمینهای ایرانی روی داد. تا بدان اندازه که ترس و بیم بسیار پدید آورد و در یاد تاریخی مردم بهجای ماند، حتا در نوشتههای دینی نیز از آن یاد شد. اگر دینآوری اشوزرتشت را در سیسالگی بدانیم، این خورشیدگرفتگی در 330 سال پس از زاده شدن اشوزرتشت بوده است. میتوان پرسید که این گزارش، ما را به چه یافتهای میرساند؟ پاسخ این است که میباید این خورشیدگرفتگی در زمانی پدید آمده باشد که مردم بیرون از خانههايشان بودهاند و آن را حس کردهاند. دیگر آن که در زمانی از سال بوده است که میتوانسته روشنایی بسیاری در آسمان ایجاد کند.»
خورشيدگرفتگی در بازه زمانی 6100 تا 5000 پیش از میلاد
فیروزی آنگاه افزود: «من از کارشناس بخش تقویم مرکز ژئوفیزیک دانشگاه تهران خواستم که به کمک نرمافزارهای خود، ٢ بازه زمانی را برای این خورشیدگرفتگی برآورد کند؛ یکی بازه زمانی 6100 تا 5000 پیش از میلاد که دیدگاه نوشتههای کلاسیک دربارهی زمان اشوزرتشت است؛ و دیگری 1500 تا 1300 پیش از میلاد که دیدگاه ذبیح بهروز است. یکی از این خورشیدگرفتگیها که با دادههای تاریخی همخوانی دارد، در میان ساعات 1 تا 3 پس از نيمروز یک روز تابستانی (29 تا 31 اگوست) روی داده و از سرزمینهای روزگار اشوزرتشت گذر کرده است؛ سرزمینهایی همانند: ری و زابلستان و بلخ و کابل. نکته اینجاست که این خورشیدگرفتگی، در سال 5855 پیش از میلاد رخ داده است که اگر 330 سال را به آن بیافزاییم، سال 6183 پیش از میلاد به دست میآید که همان زادسال زرتشت در 5000 سال پیش از نبرد تروی میشود. میدانیم که جنگ تروی در سال 1184 پیش از میلاد بوده است. اما چنانچه این دادهها را با برآورد استاد ذبیح بهروز بسنجیم، خطای ده ساله خواهد داشت. پس برآورد بهروز جدای از اشکالات جمع و تفریقی، حتا با دادههای نجومی و دیدگاههای کلاسیک همخوانی ندارد.»
گسترش فرهنگ ايرانی در ميانرودان
به سخن فیروزی، زمانی که با این برآوردها به دست میآید، همزمان با دورهی نوسنگی است. یعنی همان دورهای که برپایهی یافتههای «مری ستگاست»، پژوهشگر آمریکایی، اشوزرتشت در آن زمان زندگی میکرد. فیروزی در پایان افزود: «مری ستگاست میگوید که زرتشت نخستین کسی است که اندیشههای او کشاورزی را گسترش داد. در حالی که تاکنون گمان بُرده میشد که گسترش کشاورزی در پيِ عامل شکممحوری و تکامل جامعه انسان بوده است. اما این پژوهشگر و صاحبنظر آمریکایی چنین برداشتی را نادرست میداند و میگوید که روی گذاردن انسان به کشاورزی و رها کردن شیوهي زندگانی شکارورزی و گردآوری خوراک، که بسیار سادهتر از کشاورزی بوده و هزاران سال نیز به آن، خوی گرفته بود، از آنرو بود که باور عقیدتی نويني شکل گرفته بود. این باور، همان اندیشههای اشوزرتشت بود که بارها به آن در متون اوستایی و دینی زرتشتیان اشاره شده است.»
فیروزی در ادامهي سخنهای خود، از فلات ایران به آسیای کوچک و میانرودان رفت. وی بیان داشت که در فرهنگ نوسنگی «چاتال هویوک»، به روشنی فرهنگ ایرانیان را میتوان ديد.
فیروزی در پایان، به شمال باختري ایران و بررسی درستی یا نادرستی گزارشهای تکمیلی یونانی پرداخت. وی اشاره کرد که سندهای یونانی از حضور سیاسی مادها و دیگر ایرانیان در پايان هزارهي سوم پیش از میلاد در شمالباختري ایران و همدان امروزی ياد کردهاند.
برپایهي این گزارشها، این مادها و ساکنان شمالباختري ایران، در پی يورشهايي سهمگین در حدود 2000 سال پیش از میلاد برافتادهاند. چنانچه در یافتههای باستانشناسی دقیق شویم و از شگرد تفسیر و تطبیق یافتهها با گزارشهای کلاسیک که در همهجا رواج و اعتبار دارند، بهره ببریم، درمییابیم که در سه نقطه یانیقتپه، گویتپه و هفتوانتپه، اثرات چنین یورشهای ويرانگري در حوالی 2000 پیش از میلاد دیده میشود که در یک مورد، شوندِ برافتادن کامل سکونتگاه، در مورد دوم شوند دگرگونی فرهنگ و در نقطهی دیگر شوندِ ایجاد یک فاصله تا ادامهی دوره بعدی سکونت شده است. این مطلب، ما را به درستی گزارشهای کلاسیک یونانی درباره پيشينهی حضور ایرانیان در فلات مطمئنتر میسازد.
|
تاريخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:
شهداد,
شهداد حیدری,
مری,
مری ست گاست,
رنسانس,
ذبیح,
بهروز,
ذبیح بهروز,
زادسپرم,
,
بنام خدا
ديگر نيازی نيست كاخ اردشير را از پشت ميلهها ببينيد |
|
● |
بازديد از کاخ هخامنشی شائور پس از سه دهه آزاد میشود |
|
|
|
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی : |
کاخ شائور (كاخ اردشير دوم هخامنشي) در شوش كه سالهاست، هيچ گردشگری از آن، بازديد نداشته و درهايش به روی گردشگران بسته بود، ساماندهی و مرمت خواهد شد و بنا به گفتهی غلامعلی باغبان، مدیر پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری شوش، درهای کاخ شائور در سال ٩١ بر روی بازديدكنندگان گشوده خواهد شد.
سه دهه، درهای اين كاخ هخامنشی در شهر باستانی شوش به روی بازدیدکنندگان بسته بود. گردشگرانی که از کاخ آپادانا و دژ شوش بازدید میکردند تنها از پشت میلههای آهنی میتوانستند نگاهی به این کاخ بیندازند. اين كاخ دارای يک تالار ستوندار و دو ايوان سنگی است.
مجتبا گهستونی، دبير انجمن دوستداران ميراث فرهنگی خوزستان(تاريانا)، دراينباره در گفتوگو با خبرنگار امرداد، گفت: «شهر شوش، خود را برای ثبت جهانی آماده می كند و پروندهی اين شهر برای پيوستن به يادمانهای جهانی در دست تهيه است. از همينروی مسوولان، بر آن شدهاند تا يادمانهای تاريخی اين شهر را برای بازديدهای داخلی و خارجی آماده كنند.»
بنابر سخنان وی اين كاخ هزاران ساله كه حتا ثبت ملی هم نشده بود، امسال به سياههی يادمانهای ملی پيوسته است و قرار است بهسازی و مرمتهای لازم، انجام شود تا برای ثبت جهانی شدن شهر شوش، آماده باشد چراكه كاخ شائور جدا از ديگر يادمانهای باستانی اين شهر نيست.
کاخ شائور یکی از کاخهای هخامنشی است که گويا به هنگام انجام تعمیرات کاخ آپادانا شوش، توسط اردشیر دوم ساخته شده است. اکنون از این اثر هخامنشی تنها چندین پایهستون و دیوارهای خشتی کاخ برجای مانده است.
به هر روی بنا بر خبرها و بنا به گفتهی غلامعلی باغبان، مدير پايگاه ميراث فرهنگی شوش، ساماندهی اين يادمان كه شامل شناسايی قطعات، آسيبشناسی، مستندنگاری و وصالی کردن است، آغاز شده است.
به گفتهی باغبان، اين کاخ وارون(:برخلاف) کاخ آپادانای داريوش در شوش که دارای پايه و ستون سنگی است، از سرستونهای چوبی تشکيل شده است.
|
تاريخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:
کاخ هخامنشی شائور,
شائور,
کاخ اردشیر,
اردشیر,
باغبان,
دژ شوش,
تاریانا,
سرستون,
مجتبا,
,
![]()
ادامه مطلب...
تاريخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:
شیراز,
,
بنام خدا
جشن اسفندگان و روز گراميداشت زمين بارور و بانوان
منوچهر ارغوانی - زرتشتيان به عنوان نخستين پاسداران مقام زن در تاريخ، جشن بزرگداشت مقام زن را همزمان با جشن اسفندگان در روز ۲۹ بهمن گرامی ميدارند.
اين جشن كه واپسين جشن از سری جشنهای ماهيانه زرتشتيان به شمار می آيد،كه هر ساله 29 بهمن ماه برگزار می شود.
ايرانيان دوران باستان همچون دیگر اقوام همدوره خود، از گذشتههای دور تحت تاثير و نفوذ مادر خدايان يا الهگانی بودهاند كه آنها را حمايت می كردند. با دگرگونی نقش زن بهعنوان عنصری سودمند در جامعه، گروه خدايان مادينه نيروی برتر شدند و دست به آفرينش و كارهاي خارقالعاده زدند. اين بانوخدايان داری تنديسههايی بودهاند كه در جای جای سرزمين ايران و ديگر نقاط جهان يافت شدند.
اين پيكرک ها خصوصيات زنانه بارزی دارند كه نماد باروری و مادری و زايش آنهاست. با آغاز پيامآوری اشوزرتشت، پرستش چندخدايی كنار نهاده شد و يكتاپرستی به معنای واقعی خود مطرح گرديد. پس دیگر خدايان به مقام پايينتر نزول كرده و بدينترتيب امشاسپندان و ايزدان با حضور خود مفاهيم انتزاعی برخاسته از اين خدايان را در درون خود و در باور مردمان حفظ نمودند. اين فاصلهگرفتن از خدايان اساطيری بطور كامل نبوده و آدمی كه مجذوب قدرت بی زوال بانوخدايان اسطورهای خود بود، با اقدامی جبرانی بخشي از قدرت مافوق طبيعی زنانه آنها را در قالبهای دختر شاهپريان و داستانهای روزمره خود جای داده و قسمتی ديگر را هم بصورت زن برتر در ادبيات خود زنده می كند و در يک كلام می توان گفت در جهانبينی انسان باستانی ابرانسان زن بوده است.
آناهيتا و اشی از جمله ايزدبانوهای ايرانی می باشند كه در جای جای نوشتههای باستانی جلوه می كنند. در ميان امشاسپندان از لحاظ زبانشناسی زبان اوستايی، سه امشاسپند نخستين يعنی وهومن – اشهوهيشته و خشترهوئيريه، نرينه؛ و سه امشاسپند بعد يعنی سپنتهآرمئيتي و هئوروتات و امرتات از نظر لغوی، مادينهاند. از سوی ديگر با نگرشی ژرف در معنای اين سه نيروی اهورايی
سپنتهآرمئيتی: مهرورزی افزاينده كه بعدها به شكل سپندارمذ يا اسفند تغييرشكل داده است كه در باور باستان، زمين نماد آن است .
هئوروتات: رسايی كه زايش، بالندگی و خروش آبها و چشمهها در ذهن ايرانی يادآور اين نيروی خدايی است.
امرتات: بيمرگی و جاودانگی كه رويش و بالندگی گياهان و سبزينگی، نماد باستانی آن است.
![جشن اسفندگان و روز گراميداشت زمين بارور و بانوان](http://hamazoor.ir/persian/images/stories/sepand1.jpg)
ميتوان دريافت كه هسته اصلی اين سه امشاسپند، مهرورزي و عشق بيآلايش و ازخودگذشتگي و پروراندن و زايندگي است و نشانگر اهميت نقش زن و مادر در انديشه و باور انسان نخستين و ايرانيان باستان است. چنانكه در ادبيات ايراني نيز مادر طبيعت، مام ميهن، … بسيار بهچشم ميخورد. اگر در باور ايراني مرد داراي قدرت مردانگي و تفكر و خردورزي بيشتري است، در برابر آن زن نيز داراي مهرورزي، عشق پاك، پاكدامني و ازخودگذشتگي فراوانتري است كه هر يك از ايندو به تنهايي راه به جايي نبرده و حتي روند پويايي گيتي را هم به ايستايي ميكشانند. اگر مردان بدنه هواپيماي خوشبختياند ، زنان موتور آناند كه پيكره بيموتور و موتور بيبدنه هيچكدام به تنها به اوج سعادت نميرسند بلكه ذرهاي حركت و جنبش هم برايشان ناممكن است.
در گاهان ستودهشده، اشوزرتشت خوشبختي بشر را وابسته به ميزان دانش و خرد انسان ميداند نه جنسيت و قوميت و رنگ و نژاد. و از ديدگاه وي همه انسانها – همه زنان و مردان – داراي حقوق برابرند. او دختران را در گزينش همسر آزاد شمرده و عشق پاك و دانش نيك را دو معيار اصلي ميداند و خوشبختي همسران جوان را در زندگي زناشويي در اين ميداند كه هر يك بكوشند تا در راستي از ديگري پيشي جويند.
اين هماهنگي و ميانهروي پيامبر بسيار ارزشمند و قابلتوجه است. در زمانيكه در بسياري از سرزمينها و فرهنگهاي جهان باستان، دختر منفور خانواده بود و حتي گاهي پس از زايش بيدرنگ زندهزنده به گور ميرفت؛ در ايران باستان، زن همكار و همفكر مرد در زندگي زناشويي و حتي گاهي در زمينه حقوقي – ديني و مذهبي – جنگ و پهلواني بودهاست.
پس از زناشويي و تشكيل خانواده شوهر بهنام نمانوپئيتي (Nemanu Paiti) و زن بهنام نمانوپتني (Nemanu Patni) خوانده ميشود. جزء اول هر دو واژه به معني خانه و پئيتي و پتني هر دو به معناي سردار و رئيساند كه پئيتي، نرينه و پتني، مادينه است. ايندو واژه را كدخدا و كدبانو معرفي كردهاند و پيداست همانگونه كه شوهر مقام كدخدايي و رياست خانه را عهدهدار است، زن هم كدبانوي خانه است نه كنيز و مأمور
"اینک زمین را می ستاییم،
زمینی که ما را در بر گرفته است.
ای اََهوره مَزدا!
زنان را می ستاییم.
زنانی را که از آن تو به شمار آیند
و از بهترین اَشَه برخوردارند، می ستاییم."
اوستا - یسنا 38 - بند 1
![جشن اسفندگان و روز گراميداشت زمين بارور و بانوان](http://hamazoor.ir/persian/images/stories/200tzco.jpg)
ملت ایران از جمله …ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن میگرفتند و با سرور و شادمانی روزگار میگذرانده اند.
این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و کلاً جهانبینی ایرانیان باستان است.
ایکاش با درس گرفتن از گذشتگان ما هم کمی شادمانی را به هر بهانه ای که شده به زندگی خود راه دهیم و شاد زندگی کنیم و شاد زیستن را بیاموزیم.
به امید آن روز
پس بیایید از این سال با یک شاخه گل به مادر ، همسر و یا عشقمان از این روز پر شکوه و باستانی که یاد آور این است که ما ایرانیان همیشه در بیشتر مسائل خود ریشه ای داشته ایم و نیازی به ریشه بیگانه نداریم ، پاسداری کنیم و در ترویج دوباره آن کوشا باشیم .
بدین منظور محله های زرتشتی نشین ۲۹ بهمن جشن اسفندگان روز آرمان پاک و روز مادر را با برپایی جشنی گرامی میدارند.
تاريخ : شنبه 29 بهمن 1390برچسب:
مادینه,
پیکرک,
اشی,
جشن اسفندگان,
روز مادر,
روز زن,
آرمان,
ای کاش,
ایکاش,
,
بنام خدا
|
روزی كه زنان در خانه سروری می كردند |
|
|
|
بوذرجمهر پرخیده : |
روز پنجم هر ماه و ماه دوازدهم هر سال «اسفند» یا«سپندارمز» نام دارد. جشن اسفندگان برابر است با روز سپندارمزد از اسفندماه؛ ۲۹ بهمن ماه خورشیدی در گاهشماری امروز ایران.
ایرانیان از دیرباز این روز را روز زن و روز مادر می نامیدند.
در اين روز بانوان و دوشيزگان سروری میکرده اند و ديگر افراد خانواده به آنان پيشكش میدادند.
ابوریحان بیرونی در کتاب ارزشمند «آثارالباقیه» با بر شمردن ویژگی های این جشن مینویسد: «اسفندارمز فرشته موکل بر زمین است و نیز بر زنهای عفیف رستگار و شوهردوست و خیرخواه ... در زمان گذشته این ماه به ویژه این روز عید زنان بوده است و در این عید مردان به زنان بخشش مینمودند و هنوز این رسم در اصفهان و دیگر شهرهای پهله (شهرهای ناحیه ی مرکز و غرب ایران) باقی مانده است».
در جای دیگر آوردهاست که در این روز زنان بر تخت پادشاهی مینشستند و فرمان میراندند، و همه کارها نیز به دست مردان و پسران انجام میگرفت.
این جشن همراه با آیینهای ویژه برگزار میشود. به گفته ابوریحان بیرونی در این روز زنان كارهای خانه را به مردان میسپردند. به این روز «جشن مزدگیران » نیز می گفتند و مردان به زنان مزد یا هدیه می دادند.
در اين روز زنان لباس و کفش نو میپوشند. زنان پرهیزگار و پارسا که در زندگی زناشویی خود فرزندان نیک پرورش داده اند، از مردهای خود پیشکش های ارزنده دریافت میدارند.
یکی دیگر از نام های این جشن، جشن «برزگران» یا «برزیگران» است که به انگیزه نقش بنیادین برزگران و کشاورزان در سبز کردن و بارور نگه داشتن زمین بوده است.
مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از این روی بر خود میبالند که در سرزمین زنانی چون: دغدو ، پوروچیستا ، روشنک ، پانته آ، ماندانا ، آتوسا ، شهرناز ، ارنواز ، فرانک ، سیندخت ، رودابه ، تهمینه ، گردآفرید ، فرنگیس ، منیژه ، بانو گشسب ، ویس ، کتایون ، همای ، پوراندخت ، آزرمیدخت ، ....و زندگی میکنند ، سرزمینی که بسیاری از زنانش پهلوانانی نامور و دیگر گردان و مبارزانش در دامن شیرزنان پرورانده شده اند.
به راستی چرا این جشن به زنان ویژه شده و بر چه باور و فلسفه ای استوار است؟
«سپنتَهآرمَئيتي» یا «سپندارمز» آمیزهای است از: «سپنته» : سپند، پاک و مقدس، «آرمئیتی» : فروتنی و بردباری.
این واژه در پهلوی ؛ سپندارمت و در فارسی سپندارمز، اسفندارمز و اسفند شده است. در جهان مینوی نماد بردباری و شکیبایی اهوراداده و در جهان مادی نگهبان و ایزدبانوی زمین ِسرسبز و نشان و نمادی از باروری و زایش است.
سپندارمز از امشاسپندان است. از میان امشاسپندان سه امشاسپند نخستین ؛ وهومن، اشه وهیشته و خشتره وئیریه ، نرینه و سه امشاسپند سپنته آرمئیتی، هئورتات و امرتات مادینهاند. هسته بنیادین این سه امشاسپند مادینه مهرورزی، عشق بیآلایش، زایندگی، از خودگذشتگی و پروراندن است و نشانگر ارج نقش زن و مادر در اندیشه ، فرهنگ و باور ایرانیان است.
در گاتهای اشوزرتشت، هیجده بار از او یاد شدهاست و اشوزرتشت بارها او را برای زندگی پاک، برای آرام بخشی به کشتزاران، چراگاه ها، جانوران، برای پیدایی یک فرمانروای نیک و برای کمک به دخترش پورچیستا در گزینش شوی خویش به یاری فرا می خواند. سپنته آرميتي در گاتها به چم آرامش افزاينده اهوراداده آمدهاست.
« به درستی گویم هر کس مرد یا زن ای مزدا اهورا بخشد آن چیزی را که تو در زندگانی بهترین میشناسی از پاداش اشا و خشترا در پرتو وهومن برخوردار خواهد شد و کسانی را که برای نیایش تو راهنمایی خواهم کرد آنان را همه از پل چینود خواهم گذرانید. » هات 46 بند 10
اینک زمین را می ستاییم؛
زمینی که ما را در بر گرفته است.
ای اََهوره مَزدا !
زنان را می ستاییم.
زنانی را که از آن ِتو به شمار آیند
و از بهترین اَشَه برخوردارند، می ستاییم.- اوستا - یسنا 38 – بند1
در اساتیر و باورهای ایرانی نخستین زن و مرد جهان به نام «مشی و مشیانه» از ریشه دوگانه گیاهی به نام مهرگیاه و از دل زمین روییده اند و زمین یا سپندارمز ، مادر نخستین دانسته شده است.
در فرهنگ ایرانی، زن و مرد با یکدیگر برابرند و هیچ یک را بر دیگری سروری نیست.هر دو به آزادی زندگی می کنند. دختر در همسر گزینی آزاد است. زنان ایرانی می توانستند تیراندازی ، اسب سواری ، شمشیرزنی و دیگر آیین های پهلوانی را بیاموزند و در شکار و جنگ شرکت جویند. در تاریخ ، گزارش هایی از زنان نامور و شیرافکن ایرانی می خوانیم که با دلاوران و پهلوانان مرد نیز دست و پنجه نرم می کردند و آن ها را شکست می دادند.
در اساتیر ایرانی سپنته آرمئیتی بود که پیشنهاد و فرمان ساختن تیر و کمان برای آرش کمانگیر را به منوچهر شاه داد تا گستره آغوشش را برای فرزندان خود بازتر کند.
در تاریخ ادبی جهان می بینیم که ویژگی های ایزدبانوی سپندارمز، در اندیشه ی جهانیان جای باز کرده. ستایش زن و عشق هنگامی به ادبیات اروپایی (و اندک اندک به فرهنگ آنان) راه یافت که اروپاییان در جنگهای صلیبی با فرهنگ ایرانی آشنا شدند.
سراسر اوستا به ویژه فروردین یشت و یسنای 38سرشار از سخنانی در ستایش و گرامی داشت زمین و زن است.
میستاییم این زمین را، میستاییم آن آسمان را،
میستاییم روانهای جانوران سودمند را،
می ستاییم روانهای مردان پیرو راستی را،
میستاییم روانهای زنان پیرو راستی را،
در هر سرزمینی که زاده شده باشند،
مردان و زنانی که برای پیروزی آیین راستی کوشیدهاند،
میکوشند و خواهند کوشید.(اوستا - فروردین یشت - بند 153 و 154)
در نوشته های پهلوی او را یاری رسان نویسندگان و پدیدآورندگان فکر و اندیشه می دانند.
جشن اسفندگان روز زن و روز زمین و زایندگی خجسته باد.
|
![]()
ادامه مطلب...
تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:
روستای لیوس دزفول,
دزفول,
فول,
دز,
روستای لیوس,
لیوس دزفول,
لیوس,
شهیون,
کوه لنگر,
لنگر,
دره کول,
کول,
گوشه,
روستای سزار,
روستای سنگی دزفول,
روستای سنگی,
کوه لیوس,
بادام کوهی,
بابونه,
کلخنگ,
جشن باران,
کشتی محلی,
چوب بازی,
جهاز برون,
حنابندون,
حنا بندون,
تعزیه,
مراسم تعزیه,
روستا گردون,
سرنا,
دهل,
آذرکیش,
,
بنام خدا
تنها رویشگاه برجاي مانده کرفس کوهی، یک گام تا نابودی |
|
|
|
سورنا لطفی نيا : |
برداشتهای غیر مجاز، ريشهكني، خشکسالی، چرای بیش از اندازهي دام و ... از شوندهاي(:دلايل) نابودی رویشگاهها كرفس كوهي است. اين روزها تنها جايي كه كرفس كوهي، توان روييدن داشت در روستاي «چين» در استان چهارمحال و بختياري هم راهي تا نابودي ندارد.
به گزارش مهر؛ کرفس کوهی، گیاهی خوشبو و ويژهي کوههای چهارمحالوبختیاری است كه امروزه به شوند(:علت) ریشهکنی و ويراني رویشگاههای این گونه، تنها به جاهاي سختگذر و دوردست کوهستانهای روستای «چین» این استان، محدود شده و رو به نابودی است.
کرفس کوهی با نام محلی «کلوس» از خانوادهي، چتریان و نام علمی kelussia odoratisssima mozaffa گیاهی دو ساله یا چند ساله است كه دورهي رویش آن، از هفتهي پاياني اسفندماه آغاز و تا آغاز خورداد ماه ادامه دارد.
بیشترین فراوانی پراکنش این گیاه از بلنداي ٢هزار و 100 متری تا ٣ هزار متری در اقلیمهای گوناگون استان چهارمحال وبختیاری بهويژه در آب و هواي بخش هايي بالايي است.
نرخ بالای این محصول طبیعی شوند سواستفاده و برداشتهای غیرمجاز شده كه همين كار، نابودي بسياري از رویشگاهها را در بر داشته است. همچنین خشکسالی، چرای بیش از اندازهي دام و ... از شوندهايي است که به نابودی رویشگاهها كرفس، دامن زده است.
«سید حسینعلی درخشان»، هموند شورای اسلامی روستای چین با اشاره به اینکه هم اکنون دو سوم رویشگاه کرفس کوهی به شوند برداشت نادرست، نابود شده است، گفت: «در سالهایی که جاده نبود، سواستفادهگران، با چهارپایان میآمدند و کرفس برداشت میکردند و این در حالی بود که نابودي آنها بسیار کمتر بود.»
سید حسینعلی درخشان گفت: «اما امروزه به آسانی، با خودرو، به رويشگاهها می روند و گیاه کرفس را از ریشه می برند و نابودی یکبارهی آن را به بار می آورند.»
«هومان خاکپور» فعال محیط زیست و منابع طبیعی در چهار محال و بختیاری گفت: «اگر برای رويشگاه كرفس در روستای چين، برنامهای نداشته باشیم و نتوانیم با مدیریت درست بهرهبرداری پایدار، از این رویشگاههای کرفس داشته باشیم، بی گمان سرنوشت این رویشگاه نیز به سرنوشت رویشگاه کوههای «قارون» که ذخیرگاه کرفس در «لردگان» بود تبدیل می شود».
|
تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:
کرفس,
کرفس کوهی,
کوهی,
پراکنش,
هومان,
قارون,
کوه قارون,
لردگان,
ذخیره گاه کرفس,
ذخیره گاه,
,
بنام خدا
![]()
![]()
ادامه مطلب...
تاريخ : چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:
کاخ کوروش,
,
بنام خدا
تندیسک زرین ماهی قرمز دوره هخامنشیان، تندیسک ماهی قرمز به سبک ایلامی و نقش ماهی روی ظروف فلزی ساسانیان نشان می دهد ایرانیان بیش از ۲۵۰۰ سال است که با ماهی قرمز یا گلدفیش آشنا بوده اند.
شاهین سپنتا یک دوستدار محیط زیست و فعال میراث فرهنگی در اصفهان به خبرنگار مهر گفت: در سالهای گذشته افرادی با گذاشتن ماهی قرمز در سفره هفت سین مخالف بودند به این دلیل که اعتقاد داشتند ماهی قرمز از ۸۰ تا صد سال پیش از کشور چین به ایران آمده و ایرانی ها سابقه آشنایی با ماهی قرمز را نداشته اند. از آن مهمتر آنکه برای رد یا اثبات این موضوع دلایل قوی ارائه نمی شد بنابراین این نظر همیشه غالب بود.
وی افزود: اما بررسی آثار تاریخی نشان می دهد که ایرانی ها بیش از ۲۵۰۰ سال با ماهی قرمز یا “Gold fish ” که یکی از گونه های ماهی کپور است آشنایی داشته و آن را بر سر سفره های هفت سین خود می گذاشتند.
سپنتا گفت: یکی از این نمونه ها، تندیسک زرین ماهی قرمز مربوط به دوران هخامنشی است. این تندیسک طلایی یکی از اشیا “گنجینه آمودریا” است که از محوطه باستانی “تخت قباد” به دست آمده است. وی تصریح کرد: این گنجینه شامل بیش از ۱۷۰ مورد از اشیا ارزشمند متعلق به دوران هخامنشیان است که اکنون در “موزه بریتانیا” و “موزه ویکتوریا و آلبرت” نگهداری می شود.
سپنتا گفت: مجسمه زرین ماهی قرمز در سال ۲۰۰۴ از سوی این موزه در نمایشگاهی با موضوع “نوروز و هفت سین” به نمایش گذاشته شد.
وی ادامه داد: نمونه دیگری که نشان می دهد ایرانی ها از چند صد سال پیش با ماهی قرمز آشنا بوده اند تندیسک ماهی قرمز به سبک ایلامی است که در “گالری برکات” در مرکز شهر لندن نگهداری می شود.
این فعال میراث فرهنگی گفت: نمونه های دیگری از نقش ماهی بر آثار تاریخی ایران را می توان روی ظروف فلزی مربوط به دوره ساسانی دید که در آن ها ماهی یا دو ماهی به عنوان نماد زندگی در درون آب به کار نگهبانی از ریشه های درخت زندگی که در آب ریشه دوانده است، مشغول هستند.
وی تصریح کرد: نمونه های دیگر، نقش ماهی روی سکه های فلوس دوران صفوی است. در دوران صفوی، سکه های مسی، غازی نام داشت که معمولا فلوس، پشیز، پول سیاه نام داشت.
سپنتا اظهار داشت: روی سکه های فلوس معمولاً تصاویر مختلفی از حیوانات را نقش می کردند که به نظر می رسد فلوس هایی که داری نقش ماهی یا نقش گاو بر روی ماهی هستند برای نوروز ضرب می شده اند.
وی گفت: سنگ نگاره های خانه تاریخی حسین پناه در اصفهان متعلق به دوره فتحعلی شاه قاجار نیز نقش ماهی را روی تبرزین دراویش می بینیم.
سپنتا با بیان اینکه نقش ماهی روی این تبرزین ها نماد آگاهی و معرفت بوده است گفت: اگر چینی ها از هزار سال پیش ماهی قرمز گلدفیش را پرورش می داده اند ایرانی ها از ۲۵۰۰ سال پیش این ماهی را داشتند بنابراین می توان گفت که نژاد ماهی قرمز چینی ها ایرانی است اما شاید چینی ها در اصلاح نژاد ماهی قرمز نقش داشته اند.
تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:
تندیسک,
ماهی قرمز,
گلدفیش,
شاهین سپنتا,
سفره هفت سین,
ماهی کپور,
کپور,
گنجینه آمودریا,
تخت قباد,
موزه بریتانیا,
گالری برکات,
فلوس,
سکه فلوس,
پشیز,
پول سیاه,
حسین پناه,
تبرزین,
,
بنام خدا
ماجرای ابوطالب یزدی
و
رژیم آل سعود !!!
جوان 22 ساله ای به نام میرزا ابوطالب یزدی، فرزند حاج حسین مهرعلی، در سال 1322 خورشیدی (دو سال از پادشاهی محمد رضا شاه می گذشت) با همسرش، به قصد زیارت مکه در ایام حج، از راه خرمشهر به کویت رفته و از آنجا خودش و زنش را با شتر به سرزمین حجاز و مکه میرساند.
در جریان طواف به علّت بیماری، ناشی از گرمازدگی به استفراغ مبتلا گردید و قی کرد. براى احترام خانه کعبه بلافاصله احرامی ِ خود را (کفن سفیدی که در مراسم آنجا می پوشند) جلوی دهان گرفت و در نتیجه احرامیش آلوده شد. امّا مانع از کثیف شدن خانه کعبه نگردید و در این موقع چند نفر از مسلمانان دو آتیشه شهادت دادند که ابوطالب قصد کثیف کردن کعبه را داشته است و ابوطالب بیچاره بازداشت گردید و سپس در دارالقضای شرعی محاکمه فرمایشی شد و به گردن زدن محکوم شد.
حکم او در روز دوازدهم ذی الحجّه تازی، توسط دژخیم آل سعود که توسط 50 نفر پاسبان ابوطالب را در حالی که دستبند به دست هایش زده بودند، اجرا شد.
ابوطالب یزدی را، از مرکز پلیس خارج و به جلوی بازار صفا و مروه آوردند و در میان جمعیت مقابل سکوی مجازات قرار دادند. جلاد رسمی دولت سعودی، ابوطالب را چهار زانو روی زمین نشاند و بازوان او را بر محوری ثابت بست و سپس به دستش دستبند زد، جمعیت در میدانی که نزدیک دارالقضای شرعی بود، جمع شده و منتظر اجرای حکم بودند. فرمان قتل به زبان عربی قرائت شد.
سپس جلاد سر به گوش ابوطالب گذارده، آخرین دقایق زندگی را به عربی به او یادآور می شود و ابوطالب که تا آن لحظه نه مفهوم محاکمه را فهمیده بود و نه از متن حکم که به زبان عربی قرائت می شد چیزی می فهمید، ساکت و آرم نشسته، نگاه به جمعیت دوخته بود، که ناگاه جلاد با نوک شمشیر فشاری به پشت گردن ابوطالب وارد می سازد. بر اثر آن خون جاری و ابوطالب از ترس سرش را جلو می برد و در همین لحظه جلاد با یک ضربه شمشیر بزرگی که در دست داشت، بر گردن او فرود می آورد.
گردن به وضع فجیعی بریده شده ولی استخوان حلق مانع از قطع شدن سر می شود. امّا بلافاصله شمشیر برای بار دوّم به حرکت درآمده سر از گردن جدا و روی پای ابوطالب می افتد و بنا به گفته همسرش، آخرین کلمه ای که ابوطالب برزبان آورده، این جمله بود: «آخر شما کار خودتان را کردید».
بلا فاصله دو خودرو در محلّ حاضر می شود و یکی سرِ جدا شده و بدن را به پزشک قانونی منتقل می نماید و دیگری با ریختن شن در صدد از بین بردن آثار جنایت برمی آید. شیخ علی اصغر یکی دیگر از حجّاج ایرانی داوطلب به خاک سپردن ابوطالب گردن بریده می شود. پلیس سعودی به شیخ علی اصغر خبر می دهد که جنازه برای تحویل حاضر است.
وقتی که به پزشک قانونی می روند، متوجّه می شوند که سر ابوطالب را معکوس روی بدن گذارده و دوخته اند. به شیخ علی اصغر می گویند که باید 65 ریال سعودی دستمزد بخیه زدن سر به بدن را پرداخت کند تا جسد تحویل واجازه حمل داده شود!
شیخ علی اصغر عصبانی شده، فریاد می زند: پول را بایستی کسی بدهد که فرمان قتل را داده است!
خانواده ابوطالب که منتظر برگشتن حاجی از مکه بودند، وقتی بدن بی سر ابوطالب را بجای سجاده و تسبیح و عطر دریافت کردند؛ بر سر و روی خود می کوبیدند. دو خواهر ابوطالب، در فاصله کمی از یکدیگر خودکشی کردند.
پس از این فاجعه ضد بشری در عربستان سعودی، دولت ایران روابط دیپلماتیک خودش را با سعودی برای چهار سال قطع کرد و دیگر هیچ کس حق نداشت به عربستان سعودی برود.
اما، دوباره با فشار مقامات مذهبی و مردم متعصب ایران، محمد رضا شاه با فرستادن یک شمشیر طلایی به دربار سعودی، خواهان بازگشت مناسبات سعودی با ایران شد.
هنگامی که خبر زدن گردن ابوطالب یزدی به رضا شاه در ژوهانسبورگ رسید، در حالی ایشان از تندرستی و سلامتی زیادی برخوردار نبودند، با خشم گفتند: من اگر آنجا بودم، خاک سعودی را توبره می کردم و این است سزای بی خردانی که فرسنگ ها می پیمایند و سرمایه های خود را به جیب وهابیون بی مغز میریزند و آبروی خود و خانواده و میهن خود را، به تارج میدهند.
تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:
ابوطالب,
ابوطالب یزدی,
آل سعود,
عربستان,
عربستان سعودی,
رژیم,
رژِیم آل سعود,
ابوطالب یزدی,
دارالقضا,
قرائت,
حج,
حجج,
حجی,
حج تمتع,
حج واجب,
حج عمره,
فیش,
فیش حج,
فیش عمره,
,
بنام خدا
|
كار شگفت یک مدیر محیط زیست در قطع درختان |
|
|
٢٠ درخت از ذخيرهگاه ژنتيكي ايران و جهان بريده شد |
|
|
سورنا لطفی نيا : |
مسوولان باغ گیاهشناسی نوشهر، در حرکتی توجیهناپذیر، دست به بريدن شماری از درختان ارزشمند این باغ زدند. به گزارش مهر؛ «مجید اسحاقی» از كارشناسان محيطزيست گفت: «هماكنون قضیه ساخت کمربندی از سوي اداره بنادر و دریانوردی از راه باغ گیاهشناسی نوشهر حل شده است اما این بار فرنشين بخش گیاهشناسی این باغ، در كاری شگفت، شماری از درختان ارزشمند این باغ را بريدهاست.»
به گفته اسحاقی، این درختان که نزديک به 20 اصله از گونههای باارزشی مانند کریپتومریا، گل توری و ديگر گونهها هستند، در روند پژوهشي این باغ نقش بسزایی دارند.
اسحاقی افزود: «در میان این درختان یک اصله کریپتو مریا بوده که حاصل پیوند سه واریته بر روی یک پایه است و از ديد پژوهشي، گونهي بسیارارزشمندی بوده است.»
وی با بیان اینکه هيات علمی دانشگاه چالوس و بسیاری از بلندپايگان این باغ گیاهشناسی، بريده شدن این درختان را به سختی محکوم کردهاند گفت: «این گونهها، نه تنها خود گونههای باارزشی هستند بلکه به شوند(:دلیل) نقشی که در بررسی روند تکامل این باغ گیاهشناسی به عنوان شاهد در سالیان بسيار دارند، از ارزش بالایی برخوردار بوده و هیچگونه توجیه علمی برای بريدن آنها وجود ندارد.»
اين كارشناس محيطزيست گفت: «البته در این ميان زمزمههایی مبنی بر واگذاری بخش انتهایی باغ گیاهشناسی به شهرداری نوشهر، برای كارهاي گردشگری هست و مسوولان موسسهي پژوهشي تهران، نیز با این كار موافقت کردهاند.»
به گفتهی «امینی»، فرنشين مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران، این باغ افزونبر این که یکی از اندوختههاي ژنتیک کشور و جهان به شمار میآید، هماكنون به شوند وجود گونههای گیاهی كممانند در آن، به یک اکوسیستم کوچک تبدیل شده و زیستگاه پرندگان بسیار گوناگوني است. اما آنچه ارزش این باغ را، دوچندان میکند درختانی است که هميشه پایش میشوند و اطلاعات رویش، فیزیولوژی و ژنتیک آنها در یک فرایند علمی بلندمدت و در دهههای گوناگون، يادداشت میشود تا بر پايهي آن، واكنش این درختان نسبت به محیط و دگرگونيهاي زيستي اقلیم، به دست كارشناسان، ارزیابی و بررسی شود. در واقع، اقلیم شمال کشور روی این درختان در دست مطالعه است.
|