به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی


انوشیروان و آوازه ی دادگری جهانیش



  نگار پاكدل :

  انوشیروان پسر قباد ساسانی، پس از مرگ پدر بر اورنگ شاهنشاهی ایران تکیه زد. وی به دادگری پرآوازه بود و یکی از  خوشنام ترین پادشاهان دودمان ساسانی.
 فردوسی بزرگ درباره‌ي به تخت نشستن او می فرماید:
چو کسرا نشست از بر گاه نو/همی خواندندی ورا شاه نو
به شاهی بر او خواندند آفرین/به فرمان او شد زمان و زمین
جهان تازه شد از سر گاه اوی/ابا گرگ و میش آب خوردی بجوی
بگفتند کان شاه جاوید باد/فرش برتر از فر جمشید باد
ز بس خوبی و داد و آیین اوی/وزان نامور دانش و دین اوی
ورا نام کردند نوشیروان/ که مهرش جوان بود و دولت جوان
انوشیروان دانشگاه گندی شاپور را با کمک و همیاری وزیر خردمندش بزرگمهر به اوج شکوهمندی رسانید، وی آن چنان به دانش دوستی شهره بود که هنگامی که مدرسه‌ی آتن در سال 529 ميلادی بسته شد، شمار زیادی از فيلسوفان يونانی به گندی‌شاپور آمدند و به پژوهش‌های خود ادامه دادند و هنگامی که خواستند به ميهن خود بازگردند، انوشيروان در پيمان‌نامه‌ ای با امپراتور روم شرقی خواستار امنیت آنان شد.




ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا



دژ «بابک خرمدين»، دژی ساخته‌شده از سنگ گرانيت



  سورنا لطفی نيا :

دژ بابك خرمدين «تراب محمدی»، مديرکل ميراث فرهنگی آذربايجان شرقی گفت: «قلعه بابک با گستردگی بيش از 10 هزار متر مربع، ساخته‌شده از سنگ گر‌انيت، يکی از باشکوه‌ترين بناهای تاريخی استان شمرده می شود.»
 به گزارش ميراث آريا؛ محمدی گفت: «بازديد از اين دژ برای همگان آزاد است. برای رسيدن‌ به‌ دروازه‌‌ی دژ، بايد از گذرگاه دالان‌مانندی به‌ درازای 200 متر گذشت، که همين موضوع، شوند(:باعث) گيرايی راه دسترسی اين دژ شده است.»
 وی با يادآوری اين که دژ، از برج‌ و باروهای گوناگونی ساخته شده است، افزود: ‌‌«قصر اصلی دارای 3 اشكوب(:طبقه) است ‌که يک تالار اصلی و ٧‌ اتاق‌ در پيرامون ‌تالار مرکزی دارد ‌و در بخش خاوری(:شرقی) نيز،‌‌ چند اتاق‌ و آب‌‌انبار را در برمي‌گيرد.»
‌ محمدی با اشاره به اين که دژ بابک، در روزگار ساسانی ساخته شده است، گفت:‌ «اين‌ گستره در سده‌ی سوم،‌ يکی از پايگاه‌های مهم ‌و محکم‌ «بابک‌ خرم‌‌دين»،‌ در جنگ‌ با تازيان و لشکريان‌ خلفای عباسی بوده‌ و در سال‌های گذشته بازسازی های بنيادينی در آن‌ انجام‌ گرفته‌ و بخش‌هايی نيز به آن افزوده شده است.»
 وی با اشاره به ‌‌کاوش‌های ‌انجام شده‌ در 4 اتاق‌ اين‌ دژ، افزود: «در پی کاوش‌های انجام شده، چندين‌ تنور، سفال‌‌هايی از سده‌ی سوم‌ ‌و پايان سده‌‌ی هفتم‌ هجری و سکه‌هايی از روزگار‌ اتابکان‌ يافت ‌شده‌ است‌.»
 اين دژ در 50 کيلومتری شمال‌ شهرستان‌ «اهر» ‌و بخش باختری(:غربی)‌ «کليبر»، بر فراز بلندیهای ‌رود «قره‌‌سو» ساخته شده و ‌برج‌های گرد آن، از سنگ‌ مالون‌ و ملات‌ ساروج‌ است و باروها نيز از گونه‌ای سنگ‌ گرانيت‌ ساخته‌ شده‌اند.






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



سفره‌ هفت‌سين در تخت‌جمشيد پهن می شود



  سورنا لطفی نيا :

تخت جمشيد مهران سوخکيان، معاون گردشگري استان فارس، از برپايی سفره‌‌ی هفت‌سين، به مناسبت نوروز، در تخت‌جمشيد خبر داد.
 به گزارش ميراث‌آريا؛ «مهران سوخکيان»، افزون‌بر خبر بالا، گفت: «همچنين جشن نوروز سال ١٣٩١، در ايل عشايری استان فارس در شهرستان فيروزآباد برگزار می شود.»
 وی افزود: «146 ويژه برنامه فرهنگی گردشگری، در روزهای نوروز، در شهرستان‌های استان برگزار می شود و توزيع سفر در نوروز از خواسته‌های معاونت گردشگری اين اداره کل است. »
سوخكيان گفت: «با اجرای ويژه‌برنامه‌های گوناگون در شهرستان‌ها، در تلاشيم تا  مسافران نوروزی از همه‌ی توان‌های گردشگری سراسر استان بهره ببرند.»






تاريخ : دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:مهران,7 سین,مهران سوخکیان,سوخکیان,توزیع,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 «مهر»، یاری‌رسان روشنایی در نبرد با تاریکی



  گروه انديشه :
  در روزگاران کهن، «آیین مهر ایرانی» به دست ایرانیان در ایران‌زمین، و آن‌گاه چندین سده دورتر در اروپا گسترش یافت. سپس به دست رومیان در اروپای غربی و شمال آفریقا پراکنده شد، و ایشان نیز ایزد مهر را با باورهای خویش درباره‌ي خدایان و به ویژه «خدای آفتاب» درآمیختند. نام مهر‌(میترا) در وِداهای هندی نیز به چشم می‌خورد. در فرهنگ ایرانی، از مهر با نام «داور بزرگ» یاد شده و نگاهبان پیمان در میان مردم است. هم‌چنین، ایزد جنگ و پیروزی به شمار آمده، و پشتیبان سپاهی است که بر پایه‌ي نیکی و راستی می‌جنگد.
  این آیین، سده‌های پیاپی در آن سرزمین‌‌ها جایگاه والایی داشت، و آنگاه در سده چهارم بود که «کنستانتین» آیین نو(مسیحیت) گرفت و در جایگزینی آن به جای آیین مهر ایرانی، کوشید. اکنون گوشه‌ای از استوره‌های ایرانی را بازمی‌گوییم، تا همگی با فرهنگ سرزمین خویش بیشتر آشنا شویم:
  390  سال پیش، کشیش‌های انگلیسی نشستی را برگزار نموده و بر آن شدند تا آغاز سال اروپاییان را که 25 مارس و برابر با نوروز ایرانی بود، به ماه ژانویه برده و سالی جدا برای خود بنیان نهند. اما از آنجا که دستمایه‌ای درخور در فرهنگ خویش نیافتند، بنابراین باز به ناچار، شب چله‌ي ایرانی را که اینک در گاهشمار ایشان برابر با 25 دسامبر(4 دی) بود، «کریسمس» و آغاز سال میلادی نامیدند؛ و بدین گونه امروزه سال مسیحیان «میلادی» نامیده می‌شود. براي نمونه، ماه‌هاي نهم،‌ دهم و يازدهم از ماه‌هاي ميلادی، امروزه سپتامبر، اكتبر و نوامبر(به معناي هفتم، هشتم و نهم!) ناميده مي‌شود. «میلاد» واژه‌ایست سُریانی و برگرفته از خانواده‌ي زبان‌های کهن ایرانی در میانرودان. این واژه به زبان تازیان(عربی) نیز راه یافت و واژگان تولد، مولود، یلدا، ولد و ... از ریشه‌ي آن است به معنای «زایش و زادآوری»، که باز هم پیوند دارد با «زایش مهر» در باور ایرانی.
  در استوره‌های ايرانی آمده است، «آناهیتا – آناهید، ناهید» ایزد آب‌های روان و ایستا، و نماد پاکی در باورهای کهن ایرانی است، و چنین آمده که آناهیتا در بلندترین شب سال(چلّه، شب آغاز زمستان)، «ایزد مهر» را به زاد برمی‌آورد. بدین گونه، از فردای آن روز، رفته‌رفته روزها بلندتر شده و پرتوهای خورشید، درخشندگی بیشتری می‌گیرند. «مهر»، رهایی‌بخش جهان از نمایه‌های اهریمن، و یاری‌رسان روشنایی در نبرد با سیاهی و تاریکی بوده؛ و بدین روی، ایرانیان در «شب چله» چراغ افروخته و تا پگاه بیدار می-مانند. بدین سان، ایشان مهر را یاری رسانده، و آنگاه با زایش اوست که جهان رو به فروزندگی و روشنایی می‌گذارد.
  «25 دسامبر» که مسيحيان آن را روز زایش پیام‌آور خویش برمی شمارند‌، نخست برابر با 21 دسامبر بوده، و این روز به فراخور زایش مهر در آیین‌های ایرانی(یکم دی)، در آن سامان نیز گرامی داشته می‌شده است. کشیشان، نتوانستند در 4 گردش 4 ساله، سال را کبیسه کنند، تا آن‌که 3 مُغ ایرانی به اورشلیم رفته و کبیسه کردن را به ایشان آموختند. و چنین بود که این روز پس از 4 بار جابجایی، سرانجام در روز 25 دسامبر(4 دی) آرام گرفت و آن روز را روز زایش مسیح یا همان «کریسمس» خواندند. تا آن هنگام، روز ششم ژانویه برابر با روز زایش وی شمرده می‌شد، اگرچه در همان زمان نیز آیین بیشتر مردم باخترزمین، «آیین مهر ایرانی» بود. «مُغ»‌ها جایگاه بلندی در فرهنگ ایرانی داشته و آموزش‌های گسترده-ای درباره‌ي دانش و فرهنگ سترگ ایران‌زمین فرامی‌گرفتند. آموخته‌های ایشان برای مردمان اَنیران -غیرایرانی‌ها- شگرف بوده و بدین‌رو ایشان را «جادوگر» می‌خواندند. بنابراین، این واژه در لاتین به گونه‌ي «مُگوس»، «ماژوس» و سرانجام «ماژیک» درآمد و به معنای «جادویی» به کار رفت. همین واژه از یونانی به عربی راه یافت و تازیان چون «ژ» و «گ» -هم‌چنین «پ» و «چ»- نداشتند، ما ایرانیان را «مَجوس» نامیدند.
  ضحاک به هنگام دستیابی بر ایران، به روزبانان خویش چنین فرمان داد تا ایرانیان نافرمان و سرپیچ از فرمان او را، بر همان گردونه‌ای که می‌پرستند(مهر)، بیاویزند. «گردونه‌ی مهر» نمادی است برگرفته از گردونه‌ي گردون یا همان آسمان که راست‌گَرد می‌باشد. بدین گونه که این نماد(+) همانند دو z بر هم است. نگاره گردونه‌ي مهر، هنوز هم بر روی بسیاری از معماری‌های ایرانی به چشم می‌خورَد. و از آن‌گونه، پرستشگاه کهن چغازنبیل و نیز درب‌های چوبی پرستشگاه‌ها، و بسیاری سازه‌های دیگر در پهنه‌ي ایران-زمین که تاکنون برجای مانده است. این نماد، هم‌چنین سر از آیین غربيان درآورد و این گردونه که در زبان‌های ایرانی «چلیپا» نامیده می‌شود، نام‌های چلیپ، چلیب و سرانجام «صلیب» به خود گرفت.
  «ایزد مهر» بر گردونه‌ای شتابان و زیبا که 4 اسب سپید آن را می‌کشند، سوار است. و خوشبختانه هنوز هم نگاره‌های بسیاری از آن، در کوه‌ها و کوهستان‌های ایران برجاست. این ایزد بزرگ، جامه‌ای سرخ‌رنگ به تن داشته و ریشی بلند و انبوه چهره‌اش را پوشانده است. و اما، اینک بیاییم و یک تن با همین ویژگی‌ها را یک کلاه‌بوقی سرخ با منگوله‌ای آویخته به آن، بر سرش نهاده و سپس او را بر گردونه‌ای که به جای چرخ، دو تیغه‌ي آهنی دارد(سورتمه) و نیز به جای 4 اسب، اینک 4 گوزن شمالی آن را به دنبال می‌کشند، بنشانیم. یاد چه چیزی می‌افتید؟
  «سرو» درختی همیشه‌سبز است که در فرهنگ ایرانی از جایگاه ویژه و والایی برخوردار است. برای نمونه، «سرو سپند کاشمر» که به فرمان معتصم عباسی بریده شد و آن را به سامرا بردند. اما ایرانیان به یادبود آن، «بُته جقه» را که نگاره‌ي سروی خمیده است، بر روی تار و پود قالی و دیگر بافته‌های سرزمین خویش جاودان نمودند. ایرانیان در شب چله و هنگامی که سرما همه جا را فرا گرفته، شاخه‌ای از درخت سرو را با خود به خانه برده و آذین می‌بستند تا نمادی از سبزی و تازگی در خانه‌شان باشد. اینک این آیین نزد ما فراموش شده، اگرچه امروزه هنوز هم در بخش‌های غربی کشورمان، دختران شاخه‌ای سرو را در شب چله آذین بسته و همراه آن، گشایش برای بخت خویش می‌خواهند. به هر روی، این باور زیبای ایرانی، به همراه آیین مهر به باخترزمین رفت و از آنجا که درخت سرو بومی ایران است، بنابراین ایشان شاخه‌ای از درخت کاج را در آن شب آذین بستند. اما سپس‌تر، این کار از سوی ایشان نیز به فراموشی سپرده شد، تا آن‌که کشیشی آلمانی دوباره آن را در سده‌ي هجدهم میلادی فراگیر نموده و گسترش داد.
  «مهرابه»ها جایگاه ویژه‌ی پرستش «مهر- میترا» بوده و نشانه‌هایی ازین ویژگی‌ها هنوز هم در زورخانه-ها، آیین درویشان به چشم می‌خورد. هم‌چنین خوب است بدانیم بیشتر کلیساهای اروپا بر ویرانه‌ي مهرابه‌ها بنا گردیده است. برای نمونه، واتیکان بر روی مهرابه‌ای کهن بنا شده که هنوز هم نشانه‌های فراوانی از آیین مهر در آن به چشم می‌خورد. اما هیچکس نمی‌تواند به زیرزمین آنجا راه یابد. اگرچه با شگفتی بسیار، «زنده‌یاد دکتر محمود حسابی» تنها ایرانی‌ای بود که توانست آن جا را از نزدیک ببیند.
  «هفت» از شمارگان سپند ایرانی بوده و برآمده از 7 سَکرنه‌ي(كُره) آسمانی «خورشید، ماه، تیر(عطارد)، ناهید(زهره)، بهرام(مریخ)، کیوان(زحل) و هُرمزد(مشتری)» است، که نخستین بار، ایرانیان آن‌ها را در میان اَختران آسمان بازشناختند. این شماره، جایگاه بلندی در فرهنگ ایرانی داشته و از آن میان، ایرانیان هفت روز هفته را بر پایه آن 7 کره‌ي آسمانی پی نهاده و نام آن‌ها را بر روزهای هفته نهادند. برترین روزها «روز مهر» بود که «خور- شید(روز خور)» نامیده شد. این روز به همراه آیین مهر ایرانی به اروپا رفت و Sunday(روز خورشید) نام گرفت، و همان گونه که می‌دانیم، اینک روز نیایش ایشان در کلیساها، همین روز است.(و نمونه‌های دیگر، Monday: روز ماه، Wednesday: روز تیر، suturday: روز کیوان و ...). هم‌چنین، شماره‌ي 12 که در فرهنگ ایرانی گرامی داشته شده و برای نمونه می‌توان از 12 گلبرگ گل‌های سنگ‌نگاره‌های پارسه(تخت جمشید)، و نیز بخش کردن سال به 12 ماه و هم‌چنین شمار 12 چِهراَختر(صورت فلکی) در دانش‌ کهن ستاره‌شناسی ایرانیان نام برد.






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 شهر تاریخی «جولیان»، شخم خورد

به جای تاريخ، گندم برداشت می كنيم

سورنا لطفی نيا :

شهر جولیان از شهرهای تاریخی ایلام، در حالی که نمادی از تمدن ایرانی است، امروزه، جايی برای کشاورزی شده و گندم و جو، در آن کاشته می‌شود.
جولیان از شهرهای تاریخی ایلام است که در 10 کیلومتری شهر آبدانان و در جنوب خاوري(:شرقی) اين استان است.
به گزارش مهر؛ شهر جولیان در بخش سراب باغ در دامنه‌ي کبیرکوه و گستره‌ي باستانی آن یکی از زیباترین آثار به جای مانده از روزگاران پیش از اسلام است.
این شهر به شوند(:سبب) يادمان‌هاي گوناگون تاریخی یکی از بهترین جاها برای واكاوي سرگذشت روزگار ساسانی در استان ایلام است.
یافتن این شهر نیز همانند دیگر شهرها و جاهاي تاریخی به شوند نبود تابلوی راهنمایی و بدون شناخت نسبت به منطقه، سخت است.
این شهر تاریخی چنان جولانگاه زمین‌های ديم کشاورزی شده است که، تنها هنگامي متوجه تاریخی بودنش می‌شویم که به نزديك‌اش برسيم.
زمین‌های کشاورزی تا درون این شهر تاریخی رسیده است و دیوارهای این شهر تاريخی، همگي ويران شده و اثری از تاریخ نیست و هرآنچه هست زمین ديم کشاورزی است.
دیوارهای اندکی نيز که از این شهر تاریخی برجاي مانده، رو به ويراني است و در گستره‌ی 10 هکتاری این شهر تاریخی، کشت گندم و جو انجام می‌شود.
در حالی که برپايه‌ي گفته کارشناسان از ويژگي‌های معماری مهم این اثر، وجود چهارتاقی‌ها، تاق‌های ضربی، تاق‌های جناحی و... است، ولی هم‌اكنون چنین ویژگی‌هایي در این شهر تاریخی ديده نمي‌شود.
دیوارهای این شهر تاریخی نیز همگي ويران شده و سنگ‌ها ریزش کرده است و می‌توان گفت این يادمان تاریخی دیگر راهی برای بهسازي و بازسازی ندارد و باید آن را ويران شده دانست.
سنگ‌هایی که در پي ويراني اثر برای گسترش زمین‌های کشاورزی، مانند تپه‌ای در یک جا گرد آمده‌اند، گواه تلخی بر بی‌مهري‌های فراوان است.
این شهر تاریخی چنان دارای ارج بوده كه، برپايه‌ي گفته‌ي کارشناسان، در آن‌روزگار لوله‌کشی آب داشته و آب شهر از راه لوله‌های سفالی در یک مخزن که جنس آن از سنگ و ساروج بوده از یک چشمه‌ي آب، که در تنگه‌ي شمال باختري(:غربی) این بنا است، تامین می‌شده است.
این اثر تاریخی در سال 1388 در سياهه‌ي يادمان‌‌هاي ملی کشورمان به ثبت رسیده است.
گردشگران نوروزی امسال، به جای بازدید از شهری تاریخی، در کشتزارها می گردند، چرا که شهر تاریخی جولیان دیگر وجود ندارد و امروز جولیان، زمین کشاورزی‌ای بیش نیست.






تاريخ : یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:جولیان,شهر جولیان,گندم,جو,گو,سراب باغ,جولانگاه,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 

 

 

رخدادهای تاریخی و آیینی ایران از 15 تا 21 بهمن

 

 

 گروه مردم :

 شنبه 15 بهمن:

  • روزی كه خشایارشا یهودیان را از توطئه قتل عام نجات داد، خشایارشا ــ شاه وقت ایران ــ كه بر سرزمینی از هند تا دانوب و از استپ های شمال خاوری آسیای میانه تا لیبی حكومت می كرد، پس از فرونشاندن شورش بابل (عراق جنوب غربی امروز) در 482 پیش از میلاد، تصرف آتن در سال 480 پیش از میلاد و بازگشت از لشكركشی به اروپا، در چهارم فوریه 479سال پیش از میلاد (15 بهمن) توسط بانویش «استر Esther» از خاندان شائول و یهودی كه در شهر همدان مدفون است از توطئه هامان «بزرگ وزیر» خود برای كشتار اتباع یهودی امپراتوری ایران آگاه شد و همان شب دستور لغو آن را صادر كرد كه به نوشته مورخان یونانی و یهود، این دستور در سه روز به سراسر امپراتوری رسید كه با وسائل آن زمان، ركوردی بی سابقه است.

 سه‌شنبه 18 بهمن:

  • انتشار پول کاغذی در ایران در 716 سال پیش ـ فساد اداری ارث مغولها برای ایران و روسیه، هفتم فوریه 1294 (جمادی الاخری 693 قمری) و دوران حکومت گیخاتوخان مغول حکمران وقت، ایران بمانند چین دارای پول کاغذی (اسکناس) شد که «چاو» نام داشت. حکام مغولی چین (دودمان یوان) از سال 1271 پول کاغذی در آن کشور رایج کرده بودند زیرا که طلا و نقره موجود در چین تکافوی هزینه های سنگین آنان نبود. قدمت پول کاغذی در چین که به صورت «بلوکی ـ نوعی مهرزنی» چاپ می شد به سال 600 میلادی بازمی گردد ولی پولی دائمی نبود و هرگاه که هزینه های دولت بالا می رفت و طلا برای ضرب سکه کافی نبود پول کاغذی چاپ می کردند که نوعی برات (حواله خزانه داری دولت) بود. گیخاتوخان که مردی ولخرج و سطحی بود و بزرگ وزیرش ـ صدر جهان (صدرالدین احمد خالدی زنجانی) ولخرج تر از او ـ تصمیم به رایج کردن پول کاغذی گرفتند که این تصمیم به اجرا درآمد و «چاو» که قطعی بزرگ داشت و «چاو مبارک» خوانده می شد به جریان گذارده شد. 

 چهارشنبه 19 بهمن:

  • هلاكوخان مغول به مناسبت سالگشت مرگ او، هولاگوخان، ایلخان متصرفات مغولان در آسیای غربی و از جمله ایران هشتم فوریه 1265 میلادی (19 بهمن ماه) در 48 سالگی درگذشت و در جزیره كبود واقع در دریاچه ارومیه دفن شد. [اعراب «هُلاكو» می نویسند زیرا كه حرف «گ» ندارند]. وی كه نوه چنگیز و برادر قوبیلای قاآن (خان بزرگتر مغولان و خاقان چین) بود در طول ایلخانی خود، بین النهرین، سوریه و قسمتهای دیگری از آناتولی را تصرف كرد، شهر بغداد را در دهم فوریه 1258 و شهر دمشق را در یكم مارس 1260 میلادی تصرف، قتل عام و ویران ساخت و به خلافت «اسمی» عباسیان [در بغداد] و حكومت ایوبیان [برسوریه] پایان داد، ولی ارتش او در سوم سپتامبر 1260 در ناحیه «عین جالوت» از نیروهای سلطان مصر (از دودمان مملوك) شكست خورد و فلسطین و بیشتر سوریه را ازدست داد و به شرق فرات عقب نشست.

 پنجشنبه 20 بهمن:

  • بیستم بهمن؛ آزاد شدن ایران خاوری از سلطه عربان، یعقوب لیث مبارز خستگی ناپذیر راه تجدید استقلال و یکپارچگی ایران، حاکمیت ملّی ایرانیان و قهرمان میهن كار آزادكردن هرات، بامیان، بلخ، كابل، غزنه و بُست از سلطه عرب (تازیان) را نهم فوریه سال867 مصادف با 20 بهمن تكمیل كرد. یعقوب در طول یازده سال بعد نیشابور، گرگان، كرمان، فارس و خوزستان را هم از چنگ عرب خارج ساخت و و درجریان پیشروی به سوی بغداد در ناحیه دیرالعاقول (کنار دجله) با سپاه اعزامی حکومت عباسیان رو به رو شد و به نبرد پرداخت. یعقوب پیشنهاد سازش خلیفه را رد کرد. وی درخوزستان خودرا برای لشکرکشی دیگری به سوی بغداد آماده می کرد که براثر بیماری قولنج درگذشت و در همانجا مدفون شده است. 

 آدینه 21 بهمن:

  • افتادن بغداد به دست هلاکوخان مغول و قتل عام صدها هزار تن از ساکنان آن، دهم فوریه سال 1258 (21 بهمن ) سپاهیان هلاكوخان نوه چنگیز و ایلخان مغول ایران بغداد را تصرف کردند و 17 روز طول كشید تا تا این افراد بغدادیان را قتل عام و این شهر را ویران سازند. بغداد هنگام تصرف به دست مغولان بیش از چهارصد هزار تن جمعیت داشت كه بیشتر آنان به دست مغولان كشته شدند. آمارهای مختلف ـ از 80 تا 300 هزار تن ـ درباره شمار مقتولان بغداد داده شده است. هلاکو در دهمین روز تصرف بغداد، المستعصم ــ آخرین خلیفه عباسی را هم (به صورت نمدمال کردن) کشت و به عمر خلافت عباسیان پایان داد.

  برگرفته از تارنمای دکتر انوشیروان کیهانی زاده  

 





تاريخ : یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:شائول,هامان,چاو,برات,هولاکو,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 دستگيری ٤ شکارچی خلاف‌كار اماراتی، در سیستان و بلوچستان



  سورنا لطفی نيا :

  «خسرو افسری»، مدیرکل حفاظت محیط‌زیست سیستان و بلوچستان گفت: «چهار شکارچی خلاف‌‌كار تبعه امارات متحده عربی که 10 شاهین شكاري را به‌گونه‌اي غير قانوني به ايران آورده‌ بودند، در این استان دستگیر شدند.»
 به گزارش مهر؛ افسری افزود: «یگان حفاظت محیط‌زیست استان، با تلاش و پیگیری و با همکاری نیروی‌ انتظامی و گمرک زاهدان، موفق به دستگیری چهار تن، شکارچی تبعه کشور امارات متحده عربی شد.»
 وی گفت: «این شكارچيان، شاهين‌ها را برای شكار پرنده‌های مهاجر، به‌ويژه هوبره که در سياهه‌ی قرمز پرندگان روبه نابودی نیز جای دارد، به ايران آورده بودند.»
 مدیر کل حفاظت محیط زیست سیستان و بلوچستان گفت: «خلاف‌كاران که با پرواز دبی - زاهدان وارد استان شده‌اند به پرداخت جریمه محکوم شدند و پرندگان شكاری نيز، برای گذراندن مراحل قانونی، به سازمان حفاظت محیط‌ زیست داده خواهند شد.»
 وی افزود: «جریمه قاچاق هر شاهین 120 میلیون ریال است.»






ارسال توسط سورنا


پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ايران:
قانون، پشتيبان حقوق زنان در روزگار ساسانی بوده است

نگاه فمينيستی به زنان ايران باستان، به دور از ارزش است

خبرنگار امرداد - شهداد حیدری :
بهرام روشن‌ضمير«در روزگار ساسانیان، زن ایرانی از حق مالکیت برخوردار بود. قوانین آن زمان پشتیبان حق زنان و استقلال آنان بود. از این‌روست که در تاریخ ساسانیان، نمونه‌ای نمی‌یابیم که مردان توانسته باشند با خشونت با زنان برخورد کنند.»




ادامه مطلب...

تاريخ : یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:زن ایرانی,ضمیر,روشن ضمیر,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


دهم بهمن‌ماه با باشندگی گروه فراوانی از مردم برگزار شد:
برگزاری سده‌ی كرمان، با همياری بزرگان شهر



خبرنگار امرداد - آرميتا فرهمند :

كرماني‌ها، جشن سده را دهم بهمن‌ماه در كنار يكديگر، در باغچه‌ی بوداغ‌آباد جشن گرفتند.
این آیین با جشن‌خوانی موبدان، فریدون هرمزدی، هومن فروهری، مهران غیبی و فرهنگ فلاحتی آغاز شد و پس از آن بندهایی از  گاتها، سروده‌هاي آسماني اشوزرتشت، از سوي فرشاد خدادادي و مهرنوش زنده‌نوش، دوتن از هموندان کمیسیون جوانان خوانده شد.

گزارش تصويری جشن سده‌ی كرمان را
اينجا ببينيد.
 

ايرانيان، نخستين مردمي كه خداي يكتا را شناختند
محمدعلی گلاب زاده، و پژوهشگر و تاريخ‌نگاري كرماني، يكي از سخنرانان اين نشست بود. وي گفت: «برخی در گذر تاریخ کوشیده اند تا نیاکان ما را به عنوان قومی تهی از وحدت‌گرایی و آتش‌پرست بشناسانند و این جفا بر نیاکان ماست ولی ما در گذر زمان هیچ قوم و مردمی را سراغ نداریم که بیشتر و پیشتر از ملت بزرگ ایران به وحدت و یگانگی خداوند توجه داشته باشند و اگر ایرانیان دربرابر آتش و نور احترام می‌گذاشتند برای ارزش و اهمیتی که آتش داشته است، نه چیز دیگر.»

 

همزيستي زرتشتيان و غيرزرتشتيان در كرمان
«گلاب‌زاده» با تاكيد بر اين‌كه شایسته است این جفای تاریخی از دامن نیاکان ما زدوده شود، افزود:‌«در شهر ما همواره میان بزرگان اسلام و زرتشتیان کرمان احترام و تعامل متقابل وجود داشته است. آن هنگام که مانکجی لیمجی هاتریا از هندوستان به ایران آمد تا جزیه را در زمان قاجار از میان بردارد. نخستین کسی که از وی پشتیبانی کرد آقاحاج جواد سید شیرازی امام جمعه وقت کرمان بود که زمینه ای را به وجود آورد تا زرتشتیان بتوانند از این مشکل رها شوند. وی همچنین خانه‌ی خود را در محله‌ی زرتشتیان بنا کرد تا نشان دهد که آیین اسلام با آنها در تعامل است.»
اين پژوهشگر ايرانی افزود: «دیگر روحانی آن زمان که در برابر ستمگری‌های قاجار ایستاد تا زمینه‌ی مشروطیت به وجود آید، شخصی به نام «مجد اسلام کرمانی» است كه چكامه‌ای درباره‌‘ جشن سده، دارد.»

ايرانيان، گذشته‌ي پرافتخار خود را فراموش كرده‌اند
فریدون جنیدی، شاهنامه‌پژوه ايرانی، از ديگر سخنرانان اين آيين بود كه بر لزوم بازشناسی فرهنگ ايران، پافشاری كرد. وی گفت: « ما ایرانیان اکنون مانند سیاوخش همه ی جاه و جلال گذشته خود را فراموش کرده ایم و به خاک افتاده‌ایم، نه خود و نه نیاکان بلند‌پایه خویش را می شناسیم. به جاست که به خود آییم و سر خود را بلند و بلندتر بگیریم و درفش فرهنگ ایران را برفراز کوه دماوند در دست کاوه و فردوسی ببینیم.»
وي افزود: «شایسته ی ما نیست با تاریخ فرهنگ این کشور که از آغاز و اکنون در میانه ی جهان جای گرفته است و دیگرفرهنگها از ما توانایی گرفته‌اند، چون بیگانگان رفتار کنیم. برماست که جهره ی نیاکان خود را ببینیم و گرنه نیاکان از ما می‌رنجند.»

 شاهنامه، برآمده از استوره‌های يونانی نيست
«جنیدی» با برشمردن پاره ای از بالندگی‌های تاریخی ایران، شماری از ارزش‌های شاهنامه را بازگو كرد و با آوردن مثال‌هايي تاكيد كرد كه شاهنامه، برگرفته از استوره‌های يونانی همچون ايلياد و اوديسه و آشيل نبوده است.»

خواب بوديم، نيمه‌ی جهان به نام انگليسی ها شد
وی گفت: «ايرانيان نخستين كساني بوده‌اند كه توانسته‌اند نيم‌كره‌ی زمين را اندازه‌بگيرند و نيمروز در زاهدان امروزی را نيمه‌ی جهان نام‌گذاردند. و در زمان قاجار، آن‌هنگام كه ما در خواب بوديم، انگليسي‌ها، گرينويچ را ميانه‌ی جهان ناميده و سند آن را به نام خود زدند.
فريدون جنيدی، گفت: «نیاکان ما در5 هزار سال پیش، مثلثات می‌دانستند، کوه‌ها و دریاها را اندازه می‌گرفتند. در زمان كاووس يعنی نزديک به 4هزار و پانصد سال پيش، استوا را شناخته بوديم.»

سده، كهن‌ترين و پرمعناترين جشن ايرانی
اسفنديار اختياری، نماينده زرتشتيان در مجلس، از ديگر سخنرانان اين جشن بود. وی جشن سده را كهن‌ترين، پرمعناترين و مهم‌ترين جشن دانست و گفت: «اين جشن از اين رو مهم‌ترين است كه جشنی ملی است. جشن سده به ما مفهوم شادی را يادآوری م كند. بن‌مايه‌ی همه‌ی جشن‌ها شادی است.»
اختياری تاكيد كرد: «اگر آتش نبود، تمدن، گرما و تكنولوژی نيز وجود نداشت و ما هنوز غارنشین بودیم. اگر در آن هنگام کسانی که آتش را کشف کردند، آن را برای خود نگه می‌داشتند و به دیکران نمی دادند يا از آن به عنوان ابزار قدرت بهره می‌بردند، ما نمی توانستیم امروز جشن آغاز تمدن را برگزار کنیم.»
نماينده زرتشتيان در مجلس گفت: «ایرانیان مکانی برای نگهبانی از آتش ساختند و این آفریده‌ی اهورامزدا را دراختیار همگان قرار دادند که این خود نشان دهنده ی مهر و محبت ایرانیان است.»
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «روزها در گاهشمار ایرانیان هرکدام با نامی زبیا خوانده می شود و امروز، روز مهر به چم(:معناي) دوست داشتن است و چه نیکوست که جشن سده در روز مهر از ماه اندیشه‌ی نیک(بهمن) برپا می‌شود.
وی افزود: «ما باید به اصل و نسب خود ببالیم. بسیاری می‌کوشند تا این تاریخ را به نام خودشان به ثبت برسانند.»
نماينده زرتشتيان در مجلس گفت: «چشم آن داريم كه جشن ملي سده با همياري مسوولان، ثبت جهاني شود.»

برگزاري «سده‌»ي كرمان، با همت بزرگان شهر
سیروس نیک‌بخش، فرنشین انجمن زرتشتیان کرمان در اين آيين، با شادباش روزهای دهه‌ی فجر، گفت: «این جشن با همت بزرگان شهر کرمان برگزار می‌شود و به جز اين‌ها بايد از همت والای جوانان زرتشتی و سازمان زنان زرتشتی کرمان سپاسداری کرد.»
«نيك‌بخش»، در بخش ديگري از سخنانش، گفت: «جشن سده، از آن قشر و گروه ویژه‌ای نیست واز آن همگان است.»
وی با سپاس از سازمان میراث فرهنگی کرمان برای به ثبت رساندن جشن ملی سده‌ي كرمان، گفت: «چشم به راه هستيم كه اقداماتي براي ثبت جهاني جشن سده انجام شود.»

آتش‌افروزي سده پيش از غروب آفتاب
سرانجام پیش از غروب آفتاب، موبدان با سخنان موبد فریدون هرمزدی درباره‌ي جشن سده و اهمیت شادی در ایران باستان، با همراهی نوجواناني كه مشعل‌هاي فروزان در دست داشتند، با دف‌نوازي گروه كوبه‌اي اهورايي و همراهي دوشيزگاني با چراغ‌های روشن، هيمه‌ي جشن سده را برافروختند.
از ديگر برنامه‌های اين جشن كه پيش از آتش‌افروزي انجام شد، اجراي قطعه‌های موسيقی از سوي گروه سازهای كوبه‌ای اهورا و شاهنامه‌خوانی پريسا سيمين‌مهر بود.






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 ستون‌های باستانی «استخر»، رها در گودال‌ها



  سورنا لطفی نيا :

شهر استخر ستون‌ و سرستون‌های شهر باستانی استخر فارس در گودال‌هايی بدون هيچ‌گونه نگهداری رها شده‌اند. کارشناسان ميراث فرهنگی درباره‌ی وضعيت بد اين آثار هشدار می دهند. معاون سازمان ميراث فرهنگی فارس اما واژه‌ی رها شدن را برای اين آثار شايسته نمی داند و می گويد که اين گستره، مشکلات بسياری دارد اما چه کاری می توان انجام داد؟
 
به گزارش ميراث خبر؛ اين در حالی است که گستره‌ی باستانی شهر استخر، در ٧ کيلومتری شمال تخت جمشيد و دو و نيم کيلومتری جنوب باختری(:غربی) نقش رستم جای دارد، اکنون وضعيت خوبی ندارد و ستون‌ها و سرستون‌های ديرينه‌ی آن هر کدام در گوشه‌ای افتاده‌اند.
«جمشيد صداقت کيش»، نويسنده‌ی کتاب «شهر استخر و سه گنبدان» گفت: «برای پيشگيری از آسيب رسيدن به آثار به‌جای مانده در شهر تاريخی استخر، بايد گستره‌ای در اين شهر تاريخی ساخته شود تا يادمان‌ها از باران و برف و نور خورشيد دچار فرسايش نشوند.»
با اين‌كه، شهر استخر با گستره‌ای بيش از 90 هکتار كه يکی از بزرگ‌ترين گستره‌های باستانی ايران به شمار می رود، نه تنها هيچ‌گونه پوشش حفاظتی ندارد، بلکه در برابر باد و باران، هر روز فرسوده‌تر می شود.
  «عبدالرضا نصيری»، معاون سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری فارس، در پاسخ به اين پرسش که آيا ستون‌ها و سرستون‌های شهر تاريخی استخر که در چند گودال به حال خود رها شده‌اند، دچار فرسايش و نابودی نمی شوند، گفت: «چرا می شوند اما من واژه‌ی رهاشدن را برای اين آثار چندان مناسب نمی دانم.»
  اين مقام سازمان ميراث فرهنگی درباره شوند(:دليل) کاوش نشدن شهر تاريخی استخر نيز می گويد: «ما تا زمانی که مطمئن نباشيم چيزی را که از زير خاک بيرون می آوريم، بتوانيم حفاظت کنيم اصلا برنامه کاوش برای اين اثر نداريم و موافق هم نيستيم.»
«مسعود منيعاتی»، دبير انجمن دوستداران ميراث فرهنگی فارس نيز كه آثار تاريخی شهر استخر را در تيررس يک «خطر بزرگ» می داند، گفت: «باران‌های اسيدی که در پی سوزاندن پسماند كشتزارها و آلودگی پتروشيمی شيراز، ايجاد می شود، آثار باستانی شهر تاريخی استخر را دچار فرسايش كرده است.»
  منيعاتی همچنين با ابراز نگرانی از احتمال دست‌اندازی به گستره‌ی نگهداری شده‌ی شهر تاريخی استخر گفت: «نزديک به  25 سال پيش در حريم شهر تاريخی استخر، کارخانه‌هايی ساخته شده و امروزه نيز ساختمان‌های کوچکی ساخته شده که بايد مراقب بود اين ساختمان‌سازی گسترش پيدا نکنند و به شهر استخر دست‌اندازی نشود.»
  به گمان می آيد که اکنون شهر استخر به عنوان شهری که در روزگار ساسانيان در اوج آبادانی بوده و آتشکده «آناهيتا» در آن جای دارد، اکنون به حاشيه رفته است و برنامه‌ای برای نگهداری از آن در دستور كار نيست. 






تاريخ : شنبه 15 بهمن 1390برچسب:آناهیتا,شهر استخر,حاشیه,کاوش,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


چهار ایرانی زرتشتی، نویسندگان شاهنامه‌ی ابومنصوری



گروه شاهنامه‌ :

 در سال 346 مهی، ابومنصور توسی، فرمانروای توس و نیشابور، که مردی دهقان‌نژاد و دوستدار فرهنگ نیاکانی بود، به وزیر خود ابومنصور مُعمری دستور داد تا از دانشوران ایرانی بخواهد تاریخ باستانی ایران را که به زبان پهلوی و در کتابی به نام «خدای نامگ» گردآوری شده است، به پارسی درآورند. معمری چهار دانشمند فرزانه‌ی ایرانی را، که همگی زرتشتی بودند، از گوشه و کنار ایران فراخواند و از آنان چنین خواست که در توس بنشینند و نامه‌ی شاهان ایران و کارنامه‌ی ایشان را، از آغاز تا روزگار یزگرد سوم، بنویسند. نام آن چهار تن دانشور بزرگ ایرانی چنین بوده است:
ماخ پیر خراسانی از هرات؛
یزدان‌داد پسر شاپور از سیستان؛
ماهوی خورشید پسر بهرام از نشابور؛
شادان پسر برزین از توس.
این چهار تن، «خدای نامگ» را از پهلوی به پارسی برگردان کردند و دیباچه‌ای به کتاب افزودند و آن را به ابومنصور توسی سپردند. ابومنصور شاهنامه‌ی فراهم آمده‌اش را به بخارا- پایتخت سامانیان ایران‌دوست- فرستاد. شاه سامانی از دقیقی توسی- سخنور پُرآوازه‌ی دربارش- خواست که شاهنامه‌ی ابومنصوری را به نظم کشد. اما دقیقی که تنها هزار بیت از شاهنامه‌اش را سروده بود، به‌دست ستیزه‌جویان کشته شد. پس فردوسی کار او را ادامه داد. شاهنامه‌ی ابومنصوری را از فرزند ابومنصور- امیرک توسی- گرفت و پس از سی سال کار پیوسته و رنج فراوان، از کتابی که پنج دانشی ‌مرد ایرانی زرتشتی از پهلوی به پارسی برگردانده بودند، کاخ بلند و بی گزند شاهنامه را پی افکند. یاد آن دانشوران ایرانی، ماخ و یزدان‌داد و ماهوی و شادان، نیک و پایدار.
بخشی از دیباچه‌ی شاهنامه‌ی ابومنصوری
شاهنامه‌ای که فرزانگان ایرانی فراهم کرده بودند، در گذر زمان از میان رفت. اما دیباچه‌ی آن به‌جای مانده است. این دیباچه، کهن‌ترین نوشته‌ی بازمانده‌ی پارسی است. بخشی از آن دیباچه که به زبان پارسی استوار و سخته‌ای نوشته شده است، چنین است:
«این کتاب را شاهنامه نام نهادند. تا خداوندان دانش اندرین نگاه کنند، و فرهنگ شاهان و مهتران و فرزانگان و کار و ساز پادشاهی و نهاد و رفتار ایشان و آیین‌های نیکو و داد و داوری و رای و راندن کار و سپاه آراستن و رزم کردن و شهر گشادن و کین خواستن و شبیخون کردن و آزرم داشتن و خواستاری کردن، این همه را بدین نامه اندر، بیابند.
پس این نامه‌ی شاهان گردآوردند و گزارش کردند. و اندرین چیزهاست که به گفتار خواننده را بزرگ آید و چیزها اندرین نامه بیابد که سهمگین نماید. و این نیکوست، چون مغز آن بدانی. تو را درست و دلپذیر گردد. چون: دستبرد آرش، و چون همان سنگ کجا آفریدون به پای داشت، و چون آن ماران که از دوش ضحاک برآمدند.
این همه درست آید به نزدیک دانایان و بخردان. و آن که دشمن دانش بُوَد، این همه را زشت گرداند.»






ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 جشن بهمنگان «بهمنجه»



  توران شهریاری :

  بهمنجه آمد بگشاييد بر او در

 ريزيد به شادی می گلرنگ به ساغر

 در اين شب فرخنده و سرمای زمستان

 آتش بفروزيد چو بگذشته به مجمر

 شادی و اميد است فروغ دل انسان

 سرمايه بهروزی و پيروزی كشور

 فرهنگ كهنسال وطن ژرف چو درياست

 شاد آنكه چو غوّاص در آن گشت شناور

 ايران كهن بود پيام‌آور شادی

 شادی همه جا بود بهين سرخط دفتر

 هر ماه به جشنی طرب‌انگيز بياراست

 هر جشن چو نوروزِ طربزا، طرب‌آور

 بهمنجه جشنی است به روز و مه بهمن

 تارش همه از شادی و پودش همه از فرّ

 بهمن بود انديشه نيكو و سپنتا

 يادآور آيين نياكان هنرور

 انديشه نيكو دهش و داد خدايی است

 در هر دو جهان نيست از اين داده نكوتر

 آن را به اوستايي گويند وهومن

 اين واژه بود با منش نيک، برابر

 هومن كه نشانيست ز انديشه نيكو

 در گيتی و مينوست بهين داده داور

 سرلوحه هستی به جهان شور و سرور است

 شاديست روان، گيتی خاكی است چو پيكر

 هر دم كه به شادی گذرد زندگی آنست

 اين را كند ايرانی فرهيخته باور

 آن چشمه حيوان كه شنيديم همين است

 چيزی كه نجُستش به همه عمر سكندر

 اندوه بود زاده اهريمن بدكار

 دل را بكند ريش بتر از دم خنجر

 از غم بگريزيد كه غم دشمن جانست

 هر دم كه به غم می گذرد عمر تو مشمر

 از غصه دو تا گردد بالای بلندان

 شد در كف غم، خم كمر سرو تناور

 شادی و خوشی موهبت و داده مزداست

 بايد كه از اين راه شود روح توانگر






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



کوسه‌گردی، آیینی که با خود خیر و برکت می‌آورد



صديقه نوده فراهانی :
سال‌ها پیش آیینی زیبا و باشکوه در گوشه و کنار ایران برپا می‌شد که در هر شهر و دیار آن را به نامی می‌خواندند. برپایه‌ی این سنت کهن، چند روز پس از آغاز زمستان (تقریباً میانه‌ی زمستان) مردم روستاهای اراک، ساوه، محلات، آشتیان، تفرش، شازند و سایر گستره‌های استان مرکزی آیین «کوسه گردی یا کوسه ناقالدی» برپا می‌کردند. مردم باور داشتند که آمدن ناقالدی شگون دارد و با خود خیر و برکت می‌آورد و شوند(:موجب) باروری و زایش میش و بزها و گاوها می‌شود، از سوی دیگر چوپانان و گاهی افراد فقیر و بی‌چیزی که اجراکنندگان این آیین بودند از این راه چیزی به دست می‌آوردند تا زمستان را راحت‌تر بگذرانند. با فرارسیدن هنگام ناقالدی(ناقالی)، کودکان و نوجوانان و حتا بزرگ‌ترها هم شاد می‌شدند. از سوی دیگر این مراسم تفریح، سرگرمی و تفنن به همراه داشت.
برپایه‌ی یک افسانه‌ی کهن، حضرت موسی که در خدمت حضرت شعیب چوپانی می‌کرد، یک بار در زمستان سری به گوسفندان زد و متوجه شد که همگی دو قلو به دنیا آورده اند. چون به خانه بازگشت از شادی به همسر خود مژده داد و به شادمانی پرداخت.
 این جشن در روزگاران کهن ویژه‌ی چوپانان و گله‌رانان بوده ولی امروزه دلاکان، حمامی‌ها و افراد متفرقه و بی‌چیز، ناقالدی راه می‌اندازند. بازیکنان در این جشن 5 تا 10 تن هستند. نخستین کس با پوشیدن لباس نمدی چوپانان و به سر کردن پوست بزغاله و آویزان کردن زنگوله به خود، به نقش کوسه یا ناقالدی در‌می‌آ‎ید. دومین کس پسری پانزده ساله با پیراهن و چادری زنانه، نقش عروس کوسه را دارد. دو تن دیگر هر کدام دو شاخ به سرشان می‌بندند و چند زنگ هم به خود می‌آویزند (این دو تن تکه نام دارند). از این دو تن یکی توبره (خورجینی بزرگ) به دوش می‌اندازد و انعام مردم را گرد‌آوری می‌کند. در این میان دو تا سه تن با ساز و دهل نوازندگی می‌کنند.
کوسه که در پیشاپیش گروه حرکت می‌کند با دستان خود صدای زنگوله‌های بسته شده به خود را در‌می‌آورد و سپس درون خانه‌ای می‌شود (در این روز مردم در خانه را باز نگه می‌دارند) و با پاشنه‌ی کفش و یا چوب‌دستی خود ضربه‌ای به در طویله می‌زند. با این باور که این کار شگون دارد و خیر و برکت برای صاحب خانه می‌آورد. کوسه همچنان صدای زنگوله‌ها را در‌می‌آورد و چکامه‌هایی می‌خواند (که البته در گستره‌های گوناگون کمی تفاوت دارد):
ناقالی گُنده گُنده                         چهل رفته پنجاه مانده
بزتان بره می‌زاد                            میشتان بزغاله می‌زاد
گربه‌تان سگ توله می‌زاد                زنتان بچه می‌زاد
ناقالی به این بزرگی                      کالا پالا نداره
مشتی رفته براش بیاره                  الله نگهش بداره
...
پس از آوازخوانی کوسه و دو تکه (کسانی که در پوست بز نر هستند) با یکدیگر چوب‌بازی می‌کنند و عروس و کوسه با هم می‌رقصند. صاحب خانه نیز به اندازه‌ی توانایی، به اجراکنندگان، پول یا خوراکی می‌دهد و آنان نیز با دعاهای خیر و چکامه‌هایی از وی سپاس‌گذاری می‌کنند. اوج جشن و هنرنمایی کوسه و همراهان در خانه‌ی کدخدای ده است و صاحب خانه هم مبلغی پول یا خوراکی به کوسه می‌دهد. این جشن افزون‌بر روستاهای استان مرکزی در گیلان، مازندران، آذربایجان، کردستان و بسیاری شهرها و روستاهای دیگر با اندک تفاوتی برپا می‌شده است. شوربختانه این مراسم سال‌هاست که دیگر در این گستره انجام نمی‌شود و چه خوب است اگر دوباره این آیین‌های باشکوه که ریشه در باورها و فرهنگ پربار ایران‌مان دارد زنده شده و به آیندگان منتقل شود.






تاريخ : چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:کوسه گردی,کوسه ناقالدی,ناقالی,دیار,بزغاله,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


گستره‌ي آرامگاه سعدی، پارک می شود



سورنا لطفی نيا :

سردر، ديوار ورودی و گستره‌ی آرامگاه سعدی، که طراحی «آندره گدار» بوده، به‌بهانه‌ی بهسازی ويران می شود. اين در حالي است که گستره‌ی بيرونی آرامگاه، پيش ازاين، برپايه‌ی نمادهای عرفانی طراحی شده بود اما طراحی تازه، نگاهی همانند يک پارک است.
به‌گزارش ميراث فرهنگی؛ پانزده سال پيش هنگاميکه شهرداری شيراز آغاز به خريداری زمين و خانه‌های قديمی پيرامون آرامگاه سعدی کرد تا  فضای پيرامون آرامگاه سعدی را گسترش دهد، ديوار پيشين پيرامون آرامگاه، به همراه سردر، برجای ماند تا شناسه‌ی طراحی فضاي سنتی آرامگاه سعدی که  به‌دست انجمن آثار ملی طراحی شده بود برجای بماند و خدشه‌ی كمتری به ساختار معنوی سازه برسد.
اين درحالي است که به ‌گفته‌ي فعالان، طراحی آب‌نمای آرامگاه به‌همراه  دوحوض و درختان سرو قديمی، برگرفته از درجات عرفان بوده و كارهايی که سازمان ميراث‌فرهنگی درقالب ساماندهي انجام مي‌دهد شوند(:باعث) از بين‌رفتن طراحی گذشته شده و گستره‌ی تاريخی و طراحي پيشين آرامگاه را نابود مي‌کند و به آن فضاي پارک گونه مي‌بخشد.
با اين وجود مهندس «امين» يکی از کارشناسان استان فارس گفت: «ساماندهی دوباره‌ی گستره‌ی آرامگاه سعدي با مطالعه‌های مشاور انجام شده و دگرگونی ايجاد شده، در چارچوب بهسازی آرامگاه است.»
به‌گفته وي، ما از طرح مشاور اطلاعات درستي نداريم اما بي‌گمان مشاور، شناسه‌هاي ميراث‌فرهنگي را در نظر مي‌گيرد تا اقدام به بهسازی کند چراکه، اگر چنين نبود، تاييد سازمان ميراث‌فرهنگي را نمي‌گرفت.
وي درپاسخ به اين پرسش که اعتراض‌هايي وجود دارد مبني براين‌که، طراحي تازه گستره‌ي‌ آرامگاه، اصول پيشين را رعايت نکرده ادامه مي‌دهد، آرامگاه سعدي نياز به دگرگوني فرم داشت چراکه، گستره در حال‌وهواي سال 1330خورشيدی ساخته شده بود و اكنون، پاسخ‌گوی بازديدکنندگان نيست به همين شوند، از مشاور خواستيم گستره‌ی آرامگاه سعدی را ساماندهی کند و آن‌چه روی داده، دست‌آورد پژوهش‌های مشاور بوده است.»






تاريخ : چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:سازه,آرامگاه سعدی,گدار,عرفان,عرفانی,آرامگاه سعدی,,
ارسال توسط سورنا

برگـزاری جشن باستـانی سـده، در شهر کـرمان

 


ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


پروژه‌ آب‌رساني، جان 2500 يادگار هزاران‌ساله را گرفت

سازمان ميراث هنوز از ارزش سنگ‌نگاره‌ها ناآگاه است

خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :

پروژه‌ی آب‌رسانی از سرچشمه‌های رود كارون در لرستان براي برآورده كردن نياز آبی شهر قم، جان ٢٥٠٠ سنگ‌نگاره‌ی هزاران‌ساله‌ی تيمره را گرفت.
محمد ناصري‌فرد، پژوهشگري كه سال‌هاست روي سنگ‌نگاره‌های تيمره، پژوهش مي‌كند، در اين باره گفت: «اين رخداد از آن روی افتاده كه هنوز سازمان ميراث فرهنگی از ارزش اين سنگ‌نگاره‌ها، آگاهی ندارد. اگر به ارزش اين سنگ‌نگاره‌ها پی برده بودند، دست‌كم، طرحی ارايه مي‌شد كه به جای ويرانی، فرايند نجات‌بخشی انجام شود. حتا پيش از گذر لوله‌های آب و ويراني‌های انجام شده، مي‌توانستند با طرحی برنامه‌ريزي‌شده، اين سنگ‌نگاره‌ها را به جايی همچون موزه منتقل كرد.»
ناصریفرد با اشاره به اين‌كه هم‌اكنون تنها موزه‌ی صخره‌ای جهان در كاليفرنيای آمريكا، است، گفت: «شايد اگر اين نجات‌بخشی درباره‌ی سنگ‌نگاره‌های تيمره انجام مي‌شد و موزه‌ای سقف‌دار يا روباز براي سنگ‌نگاره‌ها در نظر گرفته مي‌شد، به جاي از دست رفتن ميراثي كه برگشت‌پذير نيست، مي‌توانستيم، صاحب دومين موزه‌ي صخره‌اي جهان باشيم.»
او گفت: «شوربختانه در روند اين آب‌رساني، انسان‌بالداري كه نمونه‌اش تنها در «yellow park»، آمريكا پيدا شده بود، نابود شد و همه‌ي اين‌ها را بايد به پاي كم‌كاري سازمان ميراث فرهنگي گذاشت، سازماني است كه متولي يادگارهاي نياكاني است و بايد بهترين رويكرد را براي پاسداري از آن‌ها به كار مي‌بست.»
به باور اين پژوهشگر كه درباره‌ي اين سنگ‌نگاره‌ها كتابي پژوهشي نيز دارد، تنها با سنگ‌نگاره‌هاي تيمره است كه مي‌توان روند دگرگوني خط را پي گرفت، چيزي كه نمونه‌اش در هيچ‌كجاي جهان نيست. با اين نگاره‌ها مي‌توان شيوه‌ي زندگي، آيين‌ها، شيوه‌ي رام كردن اسب، سگ و... را ديد. در اين مجموعه، نگاره‌هايي هستند ديرينگي‌شان به هزاره‌ي نهم پيش از ميلاد مي‌رسد و زناني را نشان مي‌‌دهد كه در حال رام كردن حيوانات هستند.
او با اشاره به اين كه در گستره‌ي «خمين»، ٢١ هزار نمونه از اين سنگ‌نگاره‌ها تاكنون پيدا شده، گفت: «بي‌گمان اگر كساني كه متولي ميراث هستند، برنامه‌اي تعريف كنند و در قالب اين برنامه از اين سنگ‌نگاره‌ها، پاسداري شود، مي‌توان با پژوهش، بخش‌هاي بسياري از تاريخ اين سرزمين را روشن كرد.»
منطقه‌ي تاريخي تیمره در شهرستان خمين، کامل‌ترین و كهن‌ترين مجموعه‌‌ي سنگ‌نگاره‌هاي ايران و جهان را در دل خود دارد.






تاريخ : چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:تیمره,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


20 دی‌ماه سال‌روز ثبت باغ گلشن طبس در سیاهه‌ی آثار ملی ایران
«باغ گلشن طبس»، بهشتی که بر روی زمین می‌درخشد



صديقه نوده فراهانی :

باغ گلشن، بهشت کوچکی است در دل کویر ایران. این باغ زیبا در بخش خاوری(:شرقی) شهر طبس، از شهرستان‌های شمال خاوری(:شرقي) استان یزد و در کنار کویر لوت است. این باغ به دستور میرحسن خان، سومین فرمانروای طبس، از سلسله خان‌هایی که به وسیله‌ی نادرشاه به فرمانروایی برگزيده شدند، ساخته شد. نهرهای آب شهر از میان آن می‌گذرد و درختان سرو و نارنج و پلیکان‌های زیبایش دیدنی است.
این بهشت کویر ایران و یکی از بزرگ‌ترین و زیباترین باغ‌های کشور که از روزگار زند و قاجار به یادگار مانده در ۲۰ دی‌ماه ۱۳۵۵ خورشيدي در سیاهه‌ی يادمان‌های ملی ایران به ثبت رسیده است. 
طبس که به شهر معادن، نامور است در دل کویر به چهارراهی می‌ماند که 365 کیلومتر از مرکز استان یعنی یزد، هزار و 46 کیلومتر از تهران، 540 کیلومتر از مشهد و 270 کیلومتر از بیرجند دور است.
کندو‌کاو در تاریخ، ما را به دیرینگی طبس در هزاره‌ی پیش از میلاد مسیح رهنمون می‌‌کند، یعنی زمان مادها و همچنین زمان هخامنشیان و جنگ و گریز اسکندر با داریوش‌ سوم، واپسين پادشاه هخامنشی.
وجود فرودگاه و راه‌آهن در شهرستان طبس، تاثیر بسیاری در افزایش ارتباطات و آسان شدن رفت‌و‌آمد جهانگردان داشته است.
شهرستان طبس در سال 1357 خورشیدی در پي زلزله به ویرانی کشیده شد اما اکنون طبس سبز و خرم، چون نگینی در دل کویر می‌‌درخشد.
باغ گلشن با ساختمانی دو اشکوبه(:طبقه) و زیرزمین کوچک، در یک نخلستان(2000 نفر خرما) با اندازه‌های نزدیک به 266 در260 متر ساخته شده است. باغ دربردارنده‌ی دو خیابان اصلی متقاطع بوده و در مرکز آن آبنمايي است با اندازه‌های 85/25 در 5/7 متر و سه فواره، که گستره‌ی باغ را به چهار مربع بزرگ بخش می‎کند که هر کدام از این مربع‎ها با گذرگاه‎های کوچکی به چهار کرت بخش شده و در درون آن‌ها 2500 اصله مرکبات (درختان نارنج و...) و انار (500 اصله) کاشته شده است. این گونه معماری مربع شکل، تنها در تاج محل هند، تکرار شده است.
باغ بر روی امتداد جریان آب چشمه‎های سرد و گرم که به سوی طبس می‎آید شکل گرفته، آب از انتهای مجموعه وارد باغ شده و پس از آبیاری کرت‌ها و گذر در جوی‌ها و فواره‎ها از زیر هشتی ساختمان سردر می‎گذرد و به شهر می‎رود.
خانم گدار، همسر آندره‌گدار، معمار نامور فرانسوی، درباره‌ی زیبایی‌های باغ گلشن چنین گفته است: «در این باغ حوضی بزرگ با فواره‌های بسیار وجود دارد که آب یعنی این ماده‌ی با‌ارزش را مانند تحفه‌‌ای به آسمان می‌‌فرستد...»
برپایه‌ی یک سنت که از گذشته در طبس رسم بوده، در روز طبیعت در 13 فروردین بیشتر مردم شهر و روستاهای پیرامون، برای سیزده‌بدر به باغ گلشن می‌‌آیند.
باغ گلشن طبس در فصل بهار یکی از چشم‌نوازترین و زیباترین گیرایی‌های خاور کشور و استان یزد به شمار می‌رود.






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 رخدادهای تاریخی و آیینی ایران از 17 تا 23 دی

 



 گروه مردم :

 شنبه 17 دی:

  • شمار تلفات رومی ها تنها در دو جنگ با ایران (زمان شاپور دوم)، گزارش رسمی جنگهای روم وایران در سالهای 348 و 350 میلادی (دوران حکومت شاپور دوم معروف به ذوالاکتاف) که به تاریخ 20 اکتبر 351 از سوی ارتش روم تکمیل و به تاریخ هفتم ژوئیه سال 352 به امضای کنستانتینوس دوم امپراتور وقت رسیده و برای اطلاع سنای روم ارسال شده و سپس در آرشیو دولتی روم قرار گرفته و اینک در آرشیو واتیکان نگهداری می شود ارقام تلفات (کشتگان) ارتش روم را به این شرح نشان می دهد: جنگ سال 348 (جنگ یکم) : پنجاه هزار و 231 کشته. جنگ سال 351 (جنگ دوم) : 39 هزار و 12 تن کشته
  • روزی که پهلوان تختی ازدست رفت، پلیس تهران 17دی ماه 1346 هجری خورشیدی خبری را در اختیار خبرنگارانی که اخبار جنایی شهر را پوشش می دادند قرار داد که حاکی از آن بود که غلامرضا تختی پهلوان معروف کشتی که شهرت به پیروی از خط دکتر مصدق و مخالفت با روش حکومت کردن شاه را داشت در یک هتل شهر خودکشی کرده و طبق یادداشتی که بر جای گذارده انگیزه او مشکلات داخلی بوده است.

 یکشنبه 18 دی:

  • روزی که مظفرالدین شاه قاجار پدر 18 دختر درگذشت، مظفرالدین شاه قاجار هشتم ژانویه 1907 (هجدهم دیماه سال 1285 خورشیدی) و ده روز پس از امضای نظام نامه مشروطیت (قانون اساسی که عمدتا از قانون اساسی بلژیک ترجمه شده بود) در 54 سالگی، ظاهرا از بیماری سل درگذشت و ده روز بعد پسرش محمدعلی میرزا تاجگذاری کرد و شاه شد؛ بدون این که از نمایندگان مجلس شورای ملی برای شرکت در این مراسم دعوت بعمل آورد. مظفرالدین شاه که مانند پدرش و عمدتا با استقراض پول با بهره سنگین از بیگانه (روسیه و انگلستان) سه بار (در سالهای 1900، 1902 و 19005) به سفر اروپا رفته بود! دارای شش پسر و 18 دختر بود. وی پس از قتل پدرش ناصرالدین شاه به دست میرزارضای کرمانی در سال 1896 میلادی به شاهی رسیده بود.

 دوشنبه 19 دی:

  • پول ایران (سکه داریک) دو هزار و 515 ساله شد، طبق بررسی های مستشرقین اروپایی [برپایه نوشته های مورخان یونان باستان که کارهای داریوش بزرگ را دقیقا و وسیعا شرح داده اند] و تطبیق تقویم ها، پول رسمی ایران (سکه داریک) در ژانویه سال 504 پیش از میلاد ضرب و رایج شد و این، نخستین سکه متحد الشکل جهان که دارای وزن و عیار یکسان بود در ژانویه 2011 دوهزار و 515 ساله شده است. داریوش دستور ضرب این سکه را در دومین روز نخستین ماه زمستان سال 504 پیش از میلاد (دیماه و یک روز پس از شب چله ـ یلدا) داده بود. سکه های داریک (گرفته شده از نام داریوش) تا پایان عهد هخامنشیان [سلطه اسکندر مقدونی] رایج بودند. نقش تصویر رئیس کشور بر یکطرف سکه نیز از زمان داریوش مرسوم شده است.

 سه‌شنبه 20 دی:

  • جنگ حرّان و بزرگترین شکست نظامی امپراتوری روم از ایران، دهم ژانویه سال 62 پیش ازمیلاد پمپیPompey ژنرال رومی و یکی از اعضای شورای 3 نفری ریاست امپراتوری روم اعلام کرد که سوریه و مناطق اطراف آن ضمیمه قلمرو روم خواهد بود. در آن زمان سوریه به مراتب بزرگتر از امروز و پایتخت آن انتاکیه (Antioch) و شامل جنوب غربی ترکیه امروز، قسمتی از اردن امروز و لبنان بود. این تصمیم،چهل روز بعد توسط یک فرستاده ویژه به اطلاع امپراتوری ایران رسانده شد. پاسخ ایران این بود: دست رومیان از مناطق شرق مدیترانه کوتاه. این مناطق از جمله سوریه و ناحیه اورشلیم باید استقلال داشته باشند و یا تحت الحمایه ایران باشند.

 چهارشنبه 21 دی:

  • بپاخیزی پسران «آذرک» در سیستان بر ضد حکومت عرب برایران، کرونیکلر های اروپایی شکست سپاه اعزامی خلیفه عباسی از خراسان به سیستان [سیستان بزرگتر] برای سرکوب کردن بپاخیزی پسران آذرک را یازدهم ژانویه سال 798 میلادی نوشته اند. این بپاخیزی از نخستین قیامهای مسلحانه ایرانیان در جنوب خاوری میهن برای کوتاه کردن دست عرب و احیاء استقلال و حاکمیت ملی بود. حمزه پسر بزرگ آذرک پس از این که شنید علی بن عیسی بن ماهان ژنرال و فرماندار عباسیان پسر خود عیسی را مامور سرکوبی قیام سیستانیان کرده است، با چندصد تن انقلابی استقلال طلب در کوههای سر راه کمین کرد و لشکر اعزامی را پراکنده ساخت. علی بن عیسی بن ماهان، خود 14 سال بعد در دو نبرد در ری و همدان، از نیروهایی «انقلاب استقلال ایران» مرکب از داوطلبان مسلح شکست خورد و کشته شد.
  • انگلیسی ها 14 افسر ایرانی را که برای دفاع از میهن با آنان جنگیده بودند اعدام کردند! خانواده های افسرانی که توسط انگلیسی ها اعدام شده بودند برای شکایت از وثوق الدوله رئیس الوزراء وقت که به اعتراض آنان توجه نکرده بود 22 دیماه1297 (11 ژانویه 1919) مقابل کاخ گلستان اجتماع کردند ولی از دست دربار سلطان احمدشاه هم در این زمینه کاری برنیامد!. انگلیسی ها 22 تیرماه همان سال (ژوئیه 1918) درست چهارماه مانده به پایان جنگ جهانی اول، چهارده افسر نیروهای مسلح ایران را بدون کوچکترین دلیل اعدام کرده بودند ــ موضوعی که مورخان ما، آن طور که باید به آن توجه نکرده اند.

 پنجشنبه 22 دی:

  • روزی که امیر تیمور با عبور از تنگه خیبر وارد هند شد، 12ژانویه سال 1397 میلادی امیرتیمور گورکان با نیروهایش به منظور تصرف هندوستان از گذرگاه خیبر گذشت. 341 سال بعد در همین ماه نادرشاه افشار ارتش ایران را از این گذرگاه وارد شبه قاره هند کرد و هر دو موفق به تصرف دهلی شدند. تیموریان که بعدا با کمک صفویه ایران بر هند شمالی و غربی مسلط شدند مدتها براین سرزمین حکومت کردند که در تاریخ به امپراتوران مغولی هند معروفند و نادرشاه با تصرف دهلی با این که پادشاه تیموری وقت را ابقاء کرد باعث تضعیف این امپراتوری شد و راه برتصرف و استعمار و سپس تجزیه این شبه قاره توسط انگلیسی ها هموار گردید. 
  • روزی که انگلیسی ها قصر شیرین را تصرف کردند، 22 دیماه 1296 (12ژانویه 1918) باراتف ژنرال روس و افرادش [به تصمیم لنین] خاک ایران را ترک گفتند و در پی خروج آخرین نظامی روس از ایران، نیروهای انگلیسی که از طریق عراق هم وارد غرب وطن ما شده بودند قصر شیرین و نیمی از استان کرمانشاه را تصرف کردند. انگلیسی ها در جریان جنگ جهانی اول به بهانه درآویختن با عثمانی (متحد آلمان) که از قرنها پیش بین النهرین (عراق امروز) را در کنترل داشت وارد خاک این سرزمین شده بودند. انگلیسی ها حتی پیش از پیدایش نفت در منطقه، درصدد سلطه بر آسیای غربی ـ مهمترین منطقه استراتژیک جهان برآمده بودند که ورود عثمانی به جنگ جهانی اول فرصتی را که درانتظارش بودند به دست آنان داد.

 آدینه 23 دی:

  • درگذشت منذر بن نعمان آموزگار فنون جنگ صحرایی بهرام گور، منذر بن نعمان حکمران حیره (مناطقی در غرب فرات و شط العرب) که سالها میزبان و آموزگار فنون جنگهای صحرایی بهرام پنجم (بهرام گور) بود 13 ژانویه سال 473 میلادی درگذشت. وی یک عرب مسیحی بود. از زمان فتح بابل به دست کوروش بزرگ تا جنگ قادسیه، سران حیره خودرا تحت الحمایه ایران می دانستند.

  برگرفته از تارنمای دکتر انوشیروان کیهانی زاده  

 





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


  لودرها به‌ جان كلوت‌های شهداد افتادند

 


دكل‌های مخابراتی در دل تاريخ طبيعی كوير ايران!

  سورنا لطفی نيا :
 
 


 ساخت و سازها، بر «لوت» و «کلوت‌های شهداد»  که «تاریخ طبیعی» کویر ایران، نامیده می‌شود، سایه افکنده است، سایه‌ای که مرگش را چشم در راه است.
  به گزارش مهر؛ کویر لوت تا چندی پیش یکی از دست‌نخورده‌ترین جاهای روی زمین بود که از این نگاه می‌شد آن را در جهان از اندک جاهایی برشمرد که کمتر پای انسان به آن رسیده است. اما با آگاهی از زیبایی‌های گردشگری کویر لوت که کلوت‌های شهداد، برجسته‌ترین بخش آن است، رفته‌رفته نگاه‌ها به این گستره، دوخته شد و در پایان، راه کرمان به نهبندان که به تنها راه دسترسی استان کرمان به خراسان جنوبی است، در این گستره، ساخته شد.
گرم‌ترین جای کره‌ی زمین همین‌جاست و کارشناسان از این بیم دارند که با گسترش گردشگری در این گستره و به ویژه گردشگری بی‌بندوبار، زیبایی دست‌نخورده‌ی کلوت‌ها، نازیبا شود.

 مجتمع‌های رفاهی و دکل‌های مخابراتی، بلای جان کلوت

 در کنار همه‌ی آسیب‌هایی که از گردشگری بدون برنامه به کلوت‌ها می‌رسد، آغاز ساخت کمپ‌های گردشگری و مجتمع رفاهی نیز در ویرانی کلوت‌ها، دست‌ داشته است.
اما آن‌چه بر این نابودی دامن زده، نصب دکل‌های مخابراتی است. سال ١٣٨٩، مخابرات، دکلی را در کیلومتر 45 جاده شهداد – نهبندان، نصب کرد که شوند(:موجب) ویرانی بخشی از این منطقه و کلوت‌ها شد و اکنون بار دیگر در کیلومتر 100 این‌ راه، بخشی از کلوت‌ها، برای نصب دکلی دیگر در حال ویران شدن است.

  کلوت‌ها، غول‌های بزرگ شنی کویر شهداد
 کلوت‌ها، غول‌های بزرگ شنی در میانه‌ی کویر شهداد هستند که به درازای 180 کیلومتر و پهنای نزدیک‌ به 50 کیلومتر به مانند کمربندی در پیرامون کویر لوت جای گرفته‌اند و روبه‌روی آن‌ها نیز رودخانه‌ی شور و منطقه گندم بریان جای گرفته است که چشم‌انداز بسیار زیبا و بی‌مانندی را ساخته است.
  به شوند(:دلیل) نمناکی رودخانه‌ی شور و شن‌های کویر و وزش باد در درازای میلیون‌ها سال، سازه‌های زیبا از شن به درازای چندین متر در این گستره ساخته شده است که خاورشناسان، از آن به نام «شهر وهم و خیال» و شهر «دیوان» یاد می‌کنند.
  کلوت‌ها را که نگهبانان کویر نامیده‌اند، این روزها، خود نیاز به نگهبان دارند. نگهداری از این کلوت‌ها، از آن روی ‌که متولی خاصی ندارند بر زمین مانده است. کلوت‌ها ثبت ملی نشده‌اند و میراث فرهنگی نیز هیچ ابزار قانونی برای نگهداری از کلوت‌ها ندارد و هر گونه کار عمرانی بدون دریافت مجوز از میراث فرهنگی انجام می‌شود.

  زیرساخت‌ها نیاز است اما کلوت‌ها مهم‌ترند

   «محمد جهانشاهی»، هموند(:عضو) انجمن بین‌المللی اکوتوریسم  گفت: «در روزهای گذشته، کارهایی برای نصب دکل مخابراتی در دست انجام است ازاین‌رو، بخشی از این کلوت‌ها با لودر، ویران شده است.»
 وی افزود: «گسترش زیر‌ساخت‌ها در این گستره، بسیار نیاز است اما باید نگهداری کلوت‌ها در درجه نخست ارزش جای گیرد و نباید به بهانه‌های گوناگون، کلوت‌ها را ویران کرد.»
وی گفت: «می‌شد دکلی را با طول بیشتر در منطقه نصب کرد نه این‌که کلوت را برای نصب این دکل ویران ساخت.»
 جهانشاهی با خورده‌گیری به این‌که، نگاه به گستره‌‌های بیابانی جدی نیست و به کویر به عنوان جایی برای گردشگری نگاه نمی‌شود، گفت: «کویر شهداد از شرایط ویژه‌ای در جهان برخوردار است.»

 جهانشاهی با یادآوری افزایش رفت آمد به این منطقه پس از ساخت راه نهبندان گفت: «این راه درست از جایی گذشته که زیباترین چشم‌انداز کلوت‌ها را دارد و رفت و آمد ماشین‌ها روی کلوت‌ها، تاثیر گذاشته و به روشنی می‌توان ویرانی کلوت‌ها را دید.»

  کلوت‌ها را به عنوان ژئوپارک ثبت کنید
 وی افزود: «٥ سال پیش یک پوست شکلات هم در کویر شهداد بسیار به چشم می‌آمد اما شوربختانه این روزها، گردشگری غیرمسوولانه و بی‌توجهی برخی مسوولان به کویر آسیب زده است.»
 وی گفت: «جشنواره و برنامه‌های گوناگونی در این گستره اجرا می‌‌شود. می‌گویند برای شناساندن کلوت‌ها است، اما پس از پایان جشنواره‌ها بسیاری از زباله‌های به جای می‌ماند و در کویر رها می‌شود.»
 وی خواستار ثبت کلوت‌ها به عنوان ژئوپارک شد و گفت: «برخی سدها مانند هزینه‌ی بالای مطالعاتی تاکنون جلوی ثبت ملی کلوت‌ها را گرفته است اما این کار باید هر چه زودتر انجام شود تا میراث فرهنگی بتواند به گونه‌ی قانونی جلوی ویرانی‌ها را بگیرد.»

 





ارسال توسط سورنا


   جزیره ای گمشده در خلیج فارس!

  جزیره ای گمشده در خلیج فارس!+عکس


  اینجا گویا دالانی دریایی است که سال هاست که کسی از آن عبور نکرده و حتی قدمی برای نفس کشیدن بر آن نگذاشته است.




ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

«جلفا»، محله‌ای که روزگاری تنها ارامنه در آن زندگی مي‌کردند، امروز از مناطق پر رفت و آمد اصفهان شده است و ديگر مخصوص اقليت خاصی نيست.

به گزارش ايسنا، خانه‌های خشت و گلی و معماري‌های کهن جلفا، از قدمت تاريخی کوچه‌ها و خيابان‌هايش خبر دارد که اين روزها با ريسه‌های رنگي چراغانی شده‌اند و خبر نو شدن سال ميلادی را نويد مي‌دهند.

از کوچه پس کوچه‌های جلفا که مي‌گذري، پشت شيشه خانه‌هاي ارامنه نمادی از حال و هواي عيد را مي‌بينی. به همين بهانه و همزمان با سال نو ميلادی، با يکی از ارامنه جلفاي اصفهان گفت‌وگويی كرديم تا با حال و هوای عيد اين همشهريان در اقليت، بيشتر آشنا شويم.

عکسهایی از جلفاي اصفهان در شب کریسمس

«کارين درمادرسيان» (27 ساله)، بانويي از جامعه ارامنه اصفهان، در گفت‌وگو با ايسنا، درباره آداب و رسوم عيد ارامنه در ايران، گفت: از بارزترين آداب عيد نزد مسيحيان ايراني، تزيين درخت کاج است که نماد سرسبزي و برکت در زندگي بوده و در چهارفصل سبز است و هم به‌دليل شکل مثلثي درخت، يادآور ثليث است و از قرن 17 ميلادي در اروپا و سپس همه دنيا مسيحيت مرسوم شده است.

وي با بيان اين كه اين رسم ريشه آلماني دارد؛ گفت: هرچند در اديان باستان ارامنه، پرستش درخت و گياه مرسوم بوده است.

عکسهایی از جلفاي اصفهان در شب کریسمس

درمادرسيان درباره شيوه تزئينات درخت كاج نيز اظهار كرد: بيشتر از شيريني‌جات و خوراکي‌هاي شيرين يا نمادهايي از آنها استفاده مي‌شود که در واقع هم شيريني را به خانه بياورد و هم هديه‌اي از درخت براي کودکان باشد. در راس درخت هم ستاره‌اي قرار مي‌گيرد که نماد تولد عيسي مسيح(ع) است. در عهد عتيق آمده، زماني که منجي متولد مي‌شود، ستاره‌اي در آسمان ظهور مي‌کند.

وي در مورد آداب و رسوم عيد ارامنه و آميختگي آن با آداب و رسوم ايراني نيز، تصريح كرد: عده‌اي از ارامنه 25 دسامبر را به عنوان سالروز تولد عيسي(ع) قبول دارند که همزمان است با تولد ميترا و شب يلداي ايراني. به اين علت که تولد ميترا روز شکوهمندي بوده و کليساي ارتودکس روز تولد مسيح را از 6 ژانويه به 25 دسامبر تغيير مي‌دهد و به عنوان تولد خورشيد حقيقت، اين روز را جشن مي‌گيرد.

عکسهایی از جلفاي اصفهان در شب کریسمس

درمادرسيان در خصوص شباهت اين عيد با اعياد ملي ايراني نيز گفت: رسم خانه تکاني و خريد شب عيد و نوکردن فضاي بيروني به اميد نو شدن فضاي دروني و ديد و بازديد سال نو و بجز اين رسم خوردن خوراک خاص در شب تولد مسيح است که الهام گرفته از نوروز باستاني است که از جمله غذاها ماهي و کوکوسبزي است که تنها در ميان ارامنه ايران مرسوم است.

وي افزود: ظاهرا کوکوسبزي همان نماد سرسبزي و برکت در خانواده و ماهي هم نماد مسيحيان است. همان‌طور که در نقاشي غارها هر کجا نقش ماهي وجود داشت، نشان از حضور عده‌اي مسيحي در آن مکان بوده است.

عکسهایی از جلفاي اصفهان در شب کریسمس

درمادرسيان درباره رسم و رسوم عيدي دادن نيز، گفت: عيدی دادن هم از رسوم مشترک همه اديان است با اين تفاوت که در فرهنگ مسيحيان عيدي از طرف شخصي که به «بابانوئل» مشهور است، آورده مي‌شود.

وي در خصوص «بابانوئل» نيز توضيح داد: بابانوئل نيز خاستگاه آلماني دارد و موجودي خيالي است که از سرزمين دوردست سردسيری مي‌آمده به نام «لاپلاندی» مشهور به «سانتاکلوس» که برمي‌گردد به شخصی به نام «سنت نيکلاس» در سده چهار كه آدم خيری بوده و شبانه و به‌صورت پنهانی در خانه فقرا سکه طلا مي‌انداخته است تا شبها به‌ويژه شبهای عيد نیازمندیهای خود را فراهم کنند. نوئل به معنی خير و نيکی و بابا هم که منشاء و منبع معني مي‌دهد و در کل بابانوئل سنبل «نيکي مخفيانه در جهان» است. ارامنه تصميم بر اين دارند که سنت «کاقان بابا» را که نمايي از همان بابانوئل، اما با باوری ارمنی و پوششی متفاوت دارد، احيا کنند.

عکسهایی از جلفاي اصفهان در شب کریسمس

درمادرسيان در زمينه سنت سال نو در جامعه ارامنه نيز اظهار كرد: در گذشته خانواده‌هاي بيشتري در کنار هم بودند و جشن سال نو باشکوهتر بود، امروزه به دليل مشکلات عمومي فرصتها محدودتر شده، اما رسم بر اين است که خانواده زمان تحويل سال کنار يکديگر در کنار درخت تزيين شده خود بنشينند و دعا کنند و پس از آن در مراسم کليسا شرکت مي‌کنند.

وي با بيان اين كه بچه‌ها در اين عيد سهم اصلي را دارند، ادامه داد: از اين جهت که باورهاي کودکانه آنها رنگ و بوي خاصي به عيد مي‌دهد، همان باور به هديه‌اي از سمت بابانوئل و تلاش بزرگترها براي واقعي‌تر جلوه دادن اين نماد حال و هواي خاصي در مدارس و خانه‌ها دارد.

درمادرسيان در مورد تهيه درخت کاج نيز گفت: سالها پیش هر کس خودش مسئول تهيه درخت بود، اما چند سالی است سازمان حفاظت از جنگل‌ها قطع درخت کاج را ويژه عيد مسيحيان محدود کرده و به ناچار مسيحيان ايرانی از درخت مصنوعی استفاده مي‌کنند و هديه‌های سال نو را زير درخت مي‌گذارند و جشن مي‌گيرند.






تاريخ : پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:ریسه,جلفا,جلفای اصفهان,نوئل,بابانوئل,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


اميدها به آينده‌ی يوز آسيايی افزايش يافت



سورنا لطفي‌نيا :
گونه‌ی نادر یوزپلنگ آسیایی هم اکنون در استان‌های سمنان، یزد، خراسان شمالی، کرمان و اصفهان ديده شده است که شمار آن‌ها به صد قلاده می‌رسد.
به گزارش مهر؛ با توجه به این‌که 20 قلاده از این یوزپلنگ‌ها در استان سمنان زندگی می‌کنند منطقه‌‌های حفاظت شده پارک ملی کویر گرمسار و توران شاهرود در این استان از ارزشمندترين زیستگاه‌های یوزپلنگ آسیایی هستند.
پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی از سال 1380 با پشتيباني مالی سازمان‌ملل‌متحد و سازمان حفاظت محیط زیست آغاز شد.
«علیرضا جورابچیان»، فرنشين(:مدیر) پروژه بین‌المللی نگهداري از یوزپلنگ آسیایی، از افزایش 50 درصدی خوراك‌های یوزپلنگ خبر داد. وي گفت: «شمار یوزپلنگ‌های آسیایی در کشور چهار تا پنج درصد افزایش یافته است.» وی قوچ و میش، کل و بز، جبیر و آهو را از خوراك‌هاي اين گونه‌ي نادر و روبه انقراض، برشمرد.
 جورابچیان برآورد شمار گوشت‌خواران را سخت دانست و گفت: «با توجه به روند افزایشی شمار طعمه‌ها در زیستگاه‌ها بي‌گمان، شمار یوزها نیز افزایش یافته است.»
جورابچیان افزود: «پارک ملی کویر استان سمنان، پارک ملی پناهگاه حیات وحش و زیست‌گاه خارتوران شاهرود، پناهگاه حیات وحش نایبندان طبس شمال خاوري(:شرقی) استان یزد، گستره‌ي حفاظت شده بافق استان یزد و گستره‌ي شکار ممنوع دره انجیر استان یزد، برخی از زیستگاه‌های یوزپلنگ آسیایی هستند.»
«اصغرمحمدی فاضل» معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان محیط زیست کشور نيز، با ناخرسندي از نابودي گونه‌ي ببر مازندران، درباره‌ی دادن مجوز شکار در كشور، سخن گفت.
وی گفت: «شوربختانه به آسانی پروانه شکار داده می‌شود. هرکس که مجوز حمل اسلحه داشته باشد و سوپيشينه نیز نداشته باشد، می‌تواند پروانه‌ی شکار دریافت کند.»
«حمید ظهرابی»، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان سمنان نیز از افزایش شمار یوزپلنگ آسیایی در استان سمنان خبر داد و گفت: «در هر هفته، دو تا چهار قلاده یوزپلنگ در منطقه توران استان سمنان ديده می‌شود.»
ظهرابي، گفت: «کمبود محیط‌بان با توجه به گستردگي مناطق حفاظت شده در استان سمنان يكي از كمبودها است.  هم اکنون‪۱۲۰محيط‌بان در گستره‌ي تحت حفاظت، فعالیت دارند که این شمار باید به ٢٥٠ تن برسد تا كمبود رفع شود






ارسال توسط سورنا

بنام خدا


درآمدزايی شهرداری پلدختر با بريدن و فروش درختان

تنومندها را مي‌برند، نهال مي‌كارند

سورنا لطفي‌نيا :
شهرداری شهر پلدختر از استان لرستان، نزديک به‌يک سال است با بريدن درختان شهر و فروش آن‌ها، کسب و کار درخت فروشی را رونق داده است.
به گزارش فارس؛ در حالی فضای سبز شهرستان پلدختر هم اکنون در وضعيت خوبی نيست که به تازگی، شهروندان پلدختر بريده شدن بي‌رويه‌ی درختان را در شهر مي‌بينند.
اين در حالی است که رييس‌جمهوری، قانونی را ابلاغ کرده که بر پايه‌ی آن بريدن هر گونه درخت و يا نابود کردن آن به هر راهی در حريم شهرها، بدون اجازه‌ی شهرداری  و رعايت ضوابط  ممنوع شده است.
بر پايه‌ي اين قانون، هر کس درختان پيرامون شهرها را آگاهانه و وارون(:برخلاف) قانون ببرد يا زمينه‌ي نابودي آن‌ها را فراهم آورد، افزون‌بر جبران آسيب، به جزاي نقدي از يک ميليون ريال تا 10 ميليون ريال براي هر درخت و در صورتي که شمار درختان بريده شده بيش از 30 اصله باشد، به حبس تعزيري از شش ماه تا سه سال محکوم مي‌شود.
يک شهروند پلدختر در اين‌باره گفت: «در يک كار شگفت‌انگيز و با وجود هشدار دلسوزان و دوستداران محيط‌زيست در شهرستان پلدختر ما هنوز هم بايد بريده شدن درختان شهر به دست نيروهاي شهرداري را ببينيم.»
«‌شرفي نصيري»، شهردار پلدختر، با پذيرفتن بريده شدن و فروش درختان شهر گفت: «اين کار بر پايه‌ي مجوز شوراي شهر انجام مي‌گيرد.»
شرفی نصيری افزود: «شهرداری پلدختر امسال دست به كار کاشت نهال در سطح شهر شده است.»
با اين همه و با توجه به شرايط اقليمي و گرمسيري بودن شهرستان پلدختر که در فصل گرما دمای هوای آن به بيش از 50 درجه مي‌رسد و همچنين ارجمندي درختان در زندگی انسان‌ها، ايکاش شهرداری پلدختر تا تبديل شدن اين نهال‌ها به درخت از بريدن درختان تنومند که عمر آن‌ها به بيش از 20 سال هم مي‌رسد، دست بردارد.






تاريخ : پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:پلدختر,شهرداری,شهردار,شهرداری پلدختر,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


قصر شيرين، قصری برای شيرينِ خسرو
«چهارقاپی»، آتشكده‌ای با چهار دروازه



خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :

برجاي‌مانده‌هاي آتشكده‌‌ي چهارقاپيقصر شيرين، اين روزها از شهرهای مرزی ايران به‌شمار مي‌آيد. در اين شهر، يادمان‌های تاريخی و باستانی بسياری مي‌توان يافت. آتشكده‌‌‌ای كه به آتشكده‌ی چهارقاپو يا چهار قاپی نامور است، يكی از همين يادگارها است، يادگارها و يادمان‌هايی كه گذر تاريخ و آمد و شد روزگار، هنوز نتوانسته آن‌‌ را از پاي درآورد.
اين آتشكده‌ كه البته نام آن، به درستی روشن نيست، اين روزها به «چهارقاپی» نامور است و مردم بومی، ‌آن را به همين نام مي‌شناسند. قاپی يا قاپو به معنای در و دروازه است. اين آتشكده كه به گمان بسيار و بنابر مصالح به كار رفته در ساختش، به روزگار ساسانيان بازمي‌گردد، از آن روی كه ٤ ورودی و درگاه بزرگ داشته، به چهارقاپی، آوازه يافته است.
 هرچند گذر زمان و توپ و تركش‌های زمان جنگ، زخم‌های بسياری بر تنش گذاشته اما هنوز هم در تو در توی راهروهای آتشكده، راهروهايی با سقف‌های فروريخته، مي‌توان راه رفت و آسمان را ديد. در اين سازه‌ي هزار و اندي‌ساله، مي‌توان هماهنگي ايراني را با طبيعت بيشتر و بيشتر ديد. اينجا با لاشه‌سنگ و ملات گچ ساخته شده، چيزي كه در طبيعت پيرامونش بوده و هست، چيزي كه از طبيعت است و به طبيعت بازمي‌گردد.
اين آتشكده، يك اتاق مربع شكل در اندازه‌هاي 25 در25 متر است با يك سقف گنبدي كه همچون سقف راهروها، چيزي از آن برجاي نمانده است. از همه‌جاي اين آتشكده، آسمان آبي است و شب‌ها، پرستاره. تنها چيزي كه از اين آتشكده برجاي مانده، گوشواره‌هايي در چهار گوشه است.
بنابر آن‌چه به دست آمده، گنبد اين بنا از آجر ساخته شده  كه قطر دايره‌ي گنبد آن، نسبت به ديگر گنبدهاي هم‌زمان يا نزديك به اين زمان، بزرگ‌تر است.
آتشكده‌ي چهارقاپي در مجموعه‌اي قرار گرفته كه در آن، افزون‌بر آتشكده، كاخي به نام كاخ خسرو و كاخي ديگر به نام كاخ شيرين هم وجود دارد. شماری از رخدادنويسان، چنين نوشته‌اند كه اين مجموعه را خسروپرويز برای همسرش، شيرين، در اين منطقه‌ی خوش آب و هوا بنا كرده است.
اين روزها از كاخ خسرو تنها تلی از خاک مي‌توان ديد و بس. آن گونه كه برخی رخدادنگاران نوشته‌اند، پيشترها، به گمان بسيار، در زمان ساخت، اين مجموعه در ميانه‌ی باغی بزرگ بوده‌است، ‌دو كاخ به همراه يک آتشكده.
شهر باستانی قصر شيرين در مرز كشور ايران و عراق، كه ساختش را به  خسرو پرویز نسبت داده‌اند چنان كه نوشته‌اند پس از تازش تازیان به ایران به همراه كاخ‌های خسرو پرویز ویران شد.
ژنرال سرپرسی سایکس در کتاب تاریخ ایران، درباره‌ي مجموعه‌ي كاخ‌های خسرو، چنين نوشته: کاخ خسرو در قصرشیرین در سمت باختری(:غربی) دامنه‌های زاگرس واقع و تاریخش از آغاز سده‌ی هفتم میلادی است. کاخ نامبرده در پارکی که محیط آن شش هزار متر است، ساخته شده است. در برخی جاها ایوانش هنوز نمودار است و آن، شش متر و نیم بلندا دارد. در این نزهتگاه بزرگ، امروزه به جز ریشه‌های درختان خرما و انار چیز دیگر دیده نمی‌شود. ولیکن نویسندگان تازی (عرب) گزارش زیبایی‌های این باغ و شماره‌ی جانوران نادر و کمیابی را که در آن آزاد می‌گشتند را نوشته‌اند.






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


٩٧ درصد شهر باستانی بیشاپور در زیرخاک است



سورنا لطفي‌نيا :

 گستردگی شهر باستانی بیشاپور تا 15برابر ارگ بم و 20 برابر کاخ‌های تخت جمشید برآورد شده است، اما هنوز سه درصد این شهر کاوش شده و 97 درصد گستره‌ي بیشاپور همچنان در زیر خاک است.
به گزارش مهر؛ بیشاپور یکی از شهرهای باستانی ایران در 25 کیلومتری باختر(:غرب) کازرون است که در روزگار ساسانیان ساخته شده است. بیشاپور با 200 هکتار گستردگي، از شهرهای بزرگ آن روزگار بوده و ارزش ارتباطی داشته، این شهر از كهن‌ترین شهرها است.
این شهر دارای طراحی و مهندسی ویژه‌ي آن روزگار بوده و در کتاب‌های تاریخی، نام این شهر با عنوان‌های «بیشاپور»، «بیشابور»، «به‌شاپور»، «بیشاور» و «به اندیوشاپور» نوشته شده است. بیشاپور بیست و چهارمین اثری است که در سياهه‌ي آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
شهر بیشاپور مرکز ایالت  «اردشیر‌خوره» بوده و تا سده‌ي هفتم هجری، آباد بوده اما پس از آن ویران شده که البته گنجینه‌ای از يادمان‌‌هاي ارزشمند ساسانی مانند «معبد آناهیتا» به شمار می‌رود.
«محسن عباسپور»، هموند شورای مرکزی انجمن هم‌اندیشان جوان گفت: «در چند سال گذشته، بيشترين بودجه‌ای که از سوي پایگاه پژوهشی بیشاپور و سازمان میراث فرهنگی، برای بهسازي(:مرمت) و بازسازي این گستره‌ي بزرگ باستانی جذب شده، تنها براي ساخت برخی امکانات نخستين نگهداري، مانند سایه‌بان و ديوار و نرده‌های نگهدارنده به‌كار رفته است.»
به گفته‌ي وي برای 97درصد دیگر بیشاپور که هنوز کاوش نشده‌است و گستره‌اي نزديك به  190هکتار را در بر مي‌گيرد، به‌جز فنس‌کشی، کوچک‌ترین كار دیگری برای نگهداري انجام نگرفته است.
عباسپور گفت: «به روشني می‌توان نشانه‌ي ويراني‌ها، که بيشتر به شوندهاي(:دلايل) فرسایشی هستند را در آثار بیرون آمده از دل خاک بیشاپور ديد که شوربختانه، این ويراني‌ها برای آثاری که در 97درصد گستره، جای دارند  بسيار بیشتر است.»
وی تماس مستقیم گردشگران با برخی آثاری که در شرایط حساسی جاي دارند مانند گچبری‌ها و به ویژه ایجاد ترک و پوسته شدن آثار سنگی در همه‌ی گستره‌ی 200هکتاری بیشاپور به شوند نبود سایه‌بان و یا گردآوری آن دسته از آثار که ويژگي جابه‌جايي به خزانه بیشاپور را دارند، از دیگر كاستي‌هاي حفاظتی برشمرد که این روزها گریبان بیشاپور را گرفته، بدون آن‌که متولی این گستره تلاش و كوشش ریشه‌ای و اساسی را برای كم كردن این آسیب‌ها انجام دهد.






تاريخ : پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:بیشابور,بیشاپور,معبد آناهیتا,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 برجای مانده‌های از شهر تاریخی کیش يافت شد

كشف بخش گمرک شهر تاريخی حريره

  سورنا لطفی نيا :
يافته‌های ارزشمندی در بخش شمالی شهر تاریخی جزیره‌ی کیش با آغاز کاوش‌های تازه، از زیر خاک بیرون آورده شد.
به گزارش مهر؛ «مصطفا راستی‌دوست»، سرپرست هیات کاوش شهر «حریره» کیش با اشاره به این‌که بخش حفاری شده، نزدیک‌ترین جای این شهر تاریخی به دریا است گفت: «این گستره نزديک به 8500 متر مربع، گستردگی دارد.»
به گفته‌ی وی باتوجه به یافته‌های كنونی هنوز درباره‌ی کاربری این محل نمی‌توان نظر قطعی داد ولی با توجه به موقعیت محل و شکل سازه‌ها به گمان می‌رسد اینجا یک مرکز اداری همچون گمرک، بارگیری محموله یا حتا یک دژ و مرکز سیاسی بوده باشد.
 مصطفا راستی‌دوست، یافته‌های سطحی در این محل را شیشه، سفال و سکه‌های مسی برخواند و گفت: «در این محل یک مجموعه‌ي کامل معماری وجود دارد که سازه‌های آن پایه و تنه‌ستون، اتاق و درگاه است که به وسیله گچ‌بری‌های قالبی، دندان‌موشی و کنگره‌ای آذين شده‌اند و در بخش باختري این مجموعه نیز یک فضای پایه و پلکان است که به حصار این مجموعه با پشتیبان‌های مدور می‌رسد‌.»
 سرپرست هیات کاوش شهر حریره‌ی کیش دو فضای اتاق‌مانند به ابعاد سه در ١٥ متر که در این گستره پيدا شده را از یافته‌های اصلی این مجموعه خواند و افزود: «در این دو اتاق تاقچه‌های گوناگون 80 تا 90 سانتیمتری به بلنداي یک متر و همچنین یک حوضچه به درازای دو متر و پهناي 50 سانتیمتر یافت شده که کف آن‌ها به گونه‌ي خزینه است و گمان می‌کنیم مایعاتی مانند شیره خرما و یا انگور در آن‌ها نگهداری می‌شده است.»
 به گفته‌ی وی ١٠ ستون در اینجا یافت شده که بسياری از آن‌ها افتاده است. آن‌ها را به وسیله کنار هم جاي دادن سنگ‌های سخت، با بهره‌گيري از ملاتی سفت و سخت ساخته‌اند که روی آن‌ها را با دولایه اندود کرده‌اند. لایه‌ي نخست؛ «آمود» نام دارد که به استواري ستون‌ها کمک می‌کرده و از یک لایه‌ي نازک «ترکه»، برای آذين سود می جسته‌اند.
این باستان‌شناس درباره‌ی روی هم‌افتادگی ستون‌‌ها گفت: «یکی از گمانه‌ها این‌است که زلزله شوند(:باعث) ويرانی این ستون‌ها شده‌ است.»
 شهر تاریخی حریره به گستردگي 120 هکتار در شمال جزیره‌ي کیش جاي دارد و از واپسين کاوش‌ها در سال 1370 تا آغاز به‌كار مدیر تازه‌ی سازمان منطقه آزاد کیش در آغاز سال جاری هیچ كاري برای ادامه‌ی کاوش و کشف آثار معماری آن انجام نشده بود.






تاريخ : سه شنبه 6 دی 1390برچسب:گمرک,حریره,جزیره کیش,حوض,حوضچه,ترکه,پلکان,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 چهل سكه‌‌ی باستانی پيدا شد

سكه‌های ساسانی از شهر ضرابخانه‌ای ايران

  خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
سكه‌هايی باستانی از روزگار ساسانی تا هنگامه‌ی يورش مغول، در «داراب»، پيدا شد.
اين سكه‌ها كه شمار آن‌ها به ٤٠ عدد می رسد، دوم دیماه، در شهر باستانی داراب از شهرهای باستانی استان فارس، پيدا شده است.
سكه‌ها  به تلاش يگان حفاظت سازمان ميراث فرهنگی استان فارس،‌ يافت شده است.
شهر داراب از کهن‌شهرهای ایرانی است كه ديرينگی اش را به روزگار هخامنشيان نسبت می دهند. این شهر در گذشته، «دارابگرد» نامیده می‌شده است. دارابگرد، چنان‌كه از برخی نگاشته‌های كهن، برمی آيد، پايگاه و جايگاه اردشیر پاپکان سردودمان ساسانيان بوده است. در كتاب‌های تاريخی آمده كه یکی از بزرگ‌ترین ضرابخانه‌های ايران در شهر دارابگرد، برپا بوده است و تا پس از ساسانيان نيز همچنان، ضرب سكه در آن انجام می شده است. اين شهر كه طرحی دايره‌ مانند داشته در میان دشت بزرگی، ساخته شده است و پیرامون آن کَندَگ یا خندق بزرگی برای پاسداشت شهر از دشمنان، ايجاد كرده ‌بودند. با توجه به تپه‌های باستانی كه در اين گستره يافت شده، باستان‌شناسان، پيشينه‌ی منطقه را چندين هزاره برآورد كرده‌اند.






تاريخ : سه شنبه 6 دی 1390برچسب:داراب,دارابگرد,کندگ,سکه های باستانی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



«پاسارگاد» در تيررس يک شهرک صنعتی

 


خطری ديگر در كمين آرامگاه كوروش بزرگ

  سورنا لطفی نيا :

«پاسارگاد» يكی از مجموعه‌های ثبت‌شده‌ی ايران در سياهه‌ی ميراث جهانی است. موضوع تازه‌ای كه برخي دوستداران ميراث فرهنگی را نگران اين يادگار جهانی كرده، ساخت يک شهرک صنعتی در نزديكی آن است.
به گزارش ايسنا؛ چندی پيش شماری از دوستداران ميراث فرهنگی از ساخت يک شهرک صنعتی خبر دادند كه به حريم درجه‌ی دو پاسارگاد بسيار نزديک است. گويا اين شهرک، می بايست در حريم درجه‌ی سه، ساخته شود كه با جابه‌جايی 500 متری، جای اكنون آن، به چشم‌انداز پاسارگاد، آسيب می رساند. ساخت اين شهرک افزون‌بر آسيب رساندن به چشم‌انداز، آسيب‌های ديگری را نيز ممكن است برای پاسارگاد در بر داشته باشد كه اين موارد شوند(:سبب) نگرانی دوستداران ميراث فرهنگی و البته، شگفتی آن‌ها از اجازه‌ی مسوولان ميراث فرهنگی استان و پايگاه ميراث جهانی پاسارگاد، برای ساخت اين شهرک شده است.
 «فريدون فعالی»، مديركل ميراث فرهنگی و گردشگری استان فارس با اشاره به اين‌كه قرارداد ساخت اين شهرک در روزگار مدير پيشين اداره كل ميراث فرهنگی و گردشگری استان بسته شده است، گفت:‌ «برای ساخت اين شهرک كه مصوبه‌ی استان را نيز دارد، زمينی در نظر گرفته شده و مكان‌يابی انجام گرفته بود؛ ولی مسوولان شهرک، با توجه به مسايلی كه برای آن‌ها پيش آمد، زمين روبه‌روی آن را برای ساخت در نظر گرفتند.»
 فريدون فعالی، با اشاره به اين‌كه اين مساله به استانداری اعلام شده است، گفت: «گلايه‌ی ما اين‌است كه چرا منطقه‌ی مشخص‌شده، دگرگون شد و چرا برای دگرگونی آن ‌با مسوولان ميراث فرهنگی هماهنگی نشده و موضوع به آن‌ها اعلام نشده است؟ »
 در اين‌باره، «عبدالرضا نصيری»، معاون ميراث فرهنگی اداره كل ميراث فرهنگی و گردشگری استان فارس، نيز با تاكيد بر اين‌كه، جای كنونی برای ساخت شهرک صنعتی از ديد ما پذيرفته نيست‌، گفت: «نخست، برای ساخت اين شهرک سه جا را كه همه در حريم درجه‌ی سه پاسارگاد بودند، پيشنهاد كرديم و سازندگان شهرک نيز اولويت ما را امضا و با آن موافقت كردند. در واقع، جايی كه پيشنهاد كرده بوديم از ديد جايگاه توپوگرافی در منطقه‌ی پايينی بود كه از نظر بصری، آسيب‌ كمتری به پاسارگاد می رساند، ولی آن‌ها بدون دادن اطلاع به سازمان ميراث فرهنگی جايی را برگزيدند كه در بلندی است و جزو هيچ‌كدام از آن سه گزينه‌ی پيشنهادی نيست.»
 نصيری افزود:‌ «جای تازه، با آن‌كه در حريم درجه‌ی سه پاسارگاد است، ولی به حريم درجه‌ی دو نزديک شده است. البته حريم درجه‌ی سه، محدوده‌ی بزرگي است و تلاش می شود تا جايی كه شدنی است آسيب‌های منظری پاسارگاد كم شود.»
او گفت: «انجام بازديدهای ميدانی، نشان از اين داشت كه اداره‌ی ميراث فرهنگی خواست همكاری برای ايجاد شهرک را داشته است، ولی هنگامیكه آن‌ها، جای ديگری را برمی گزينند هم به اداره‌ی ميراث فرهنگی و هم به امضای خود بی احترامی كرده‌اند.»
 وی افزود: «درباره‌ی اين مساله نامه‌ای به استانداری فارس فرستاده شده تا در اين راستا پيگيری كنند، زيرا اين مساله همسو با ديدگاه سازمان ميراث فرهنگی نيست. البته در اين‌باره هنوز پاسخی دريافت نشده است.»
 اين در حالی است كه برخی دوستداران ميراث فرهنگی، ساخته شدن چنين شهركی را در حريم پاسارگاد غيرقانونی می دانند و از كار مسوولان ميراث فرهنگی برای دادن اجازه‌ی ساخت شهرک، آن هم در حريم اين اثر جهانی شگفت‌زده هستند. »






تاريخ : سه شنبه 6 دی 1390برچسب:فریدون فعالی,توپوگرافی,شهرک صنعتی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 رخدادهای تاریخی و آیینی ایران از 3 تا 9 دی

 



 گروه مردم :


  شنبه 3 دی:

  • کریم خان زند امپراتور هند را که به انگلستان امتیاز داده بود تقبیح کرد، 24 دسامبر سال 1765 میلادی کریم خان زند رئیس وقت کشور ایران در دفتر کار خود در شیراز (موزه پارس امروز) به منشی اش گفت که نامه ای به «شاه عالم» امپراتور هند بنویسد و این اقدام او را که به انگلیسی ها امتیاز و اختیار داده است تقبیح و محکوم کند. بنویسد که اجازه داد و ستد در بندر؛ بله، ولی امتیاز و اختیار؛ نه. کریمخان به منشی اش تاکید کرده بود که نامه همان روز باید به مهر و امضای او برسد و ارسال شود. در آن روز کریم خان خشمگین به نظر می آمد، که در او این حالت به ندرت دیده می شد.

 یکشنبه 4 دی:

  • زاد روز "رودکی" پدر شعر پارسی نوین و نگاهی گذرا به او و کارهایش، بیشتر مورخان و کرونیکلرها در این که رودکی پدر شعر پارسی نوین (پارسی معاصر) 25 دسامبر سال 858 میلادی به دنیا آمده است متفق القولند و برخی هم با محاسبات خود، وقوع آن را در همان روز ولی در سال 860 میلادی نوشته اند. سال درگذشت وی 940 میلادی است که چند پژوهشگر، درست آن را سال 941 میلادی می دانند. رودکی شاعر مشترک همه پارسیان جهان و از عوامل وحدت فرهنگی مردمی است که در قطعات منفصله ایرانزمین زندگی می کنند و نیاکان و درنتیجه خصلت ها و منش مشترک دارند.
  • خرید دستگاه ضرب سکه برای ایران، از بروکسل، 25 دسامبر 1834 دولت وقت ایران یک دستگاه ضرب سکه از اروپا (بروکسل) خریداری کرد تا سکه ها دارای شکلی زیباتر و صد درصد یکنواخت باشند تا هنگام داد و ستد نیاز به توزین آنها نباشد. این دستگاه که تصمیم به خرید آن در آخرین سال حیات فتحعلی شاه قاجار داده شده بود نخستین ماشین ضرب مسکوک است که از اروپا برای ایران خریداری شده بود. می دانیم که ایران از زمان داریوش بزرگ دارای پول ملی (سکه داریک) شده بود و نخستین کشور جهان بود که نظام پولی داشت.

  دوشنبه 5 دی:

  • اشتباه استراتژیک و ضعف به تعرض چنگیز خان انجامید، اصلی که کهنه نشده است، تاریخنگاران آغاز زمستان سال 596 خورشیدی (اواخر دسامبر 1217 میلادی ) را پایان کار حکومت قرا ختائیان و غوریان در آسیای میانه ، و همسایه شدن قلمرو سلطان محمد خوارزمشاه با قلمرو چنگیز خان نوشته اند . خوارزمشاه با از میان برداشتن قراختائیان که میان قلمرو او و قلمرو چنگیز خان حایل بودند مرتکب یک اشتباه سیاسی بزرگ شد.
  • زمین لرزه ویرانگر شهر تاریخی «بم»، ساعت 5 و 26 دقیقه بامداد روزی چون امروز در سال 1382 (26 دسامبر 2003) یک زمین لرزه به شدت شش و شش دهم در مقیاس ریشتر شهر بم در استان کرمان را ویران ساخت و طبق آماری که انتشار یافت بیش از 26 هزار تن را کشت و دهها هزار انسان دیگر را زخمی ساخت. این زلزله به ارگ تاریخی و نواحی اطراف بم نیز آسیب شدید وارد ساخت. بم که خرمای آن در جهان معروف است در دوران حکومت اشکانیان ساخته شده است. طبق افسانه های ایرانی، بهمن پسر اسفندیار پس از غلبه بر فرامرز، در محل پیروزی خود شهری با یک دژ نظامی مستحکم بساخت و نام خود را بر آن گذارد که به مرور زمان واژه بهمن به «بم» تبدیل شده است. 

 سه‌شنبه 6 دی:

  • زادروز رازی دانشمند بزرگ ایران، دسامبر ماهی است که ابوبکر محمد ابن زکریای رازی دانشمند بزرگ ایران در آن در سال 864 میلادی در «ری» به دنیا آمد و بسیاری از واژگانی که او در علم شیمی بکار برده است جهانی شده اند از جمله واژه شیمی که از «کیمیا» و الکل که از «الکحل» گرفته شده اند که رازی در کتابهای خود بکار گرفته است.

 چهارشنبه 7 دی:

  • افتادن غزه به دست ارتش ایران در دسامبر دو هراز و پانصد و 35 سال پیش، ارتش ایران در سر راه خود به مصر برای تصرف این کشور و تکمیل جامعه مشترک المنافع جهانی که از برنامه های کوروش بزرگ بود اواخر دسامبر سال 526 پیش از میلاد شهر استراتژیک غزّه واقع در ساحل مدیترانه را تصرف کرد و در اینجا منتظر رسیدن کشتی هایی شد که حکمران قبرس و نیز "پولیکراتس" حکمران جزیره یونانی ساموس وعده فرستادن آنها را داده بودند. قرار بود که این کشتی ها و کشتی های فنیقی ها پیاده نظام ایران را به دلتای رود نیل منتقل کنند و سوارنظام پارسی هم از طریق حاشیه ساحلی صحرای سینا خودرا به آنجا برساند.
  • فارسی دری و تاکید یعقوب لیث صفاری بر گفتن و نوشتن به فارسی، مورخان زبانشناسی به این نتیجه رسیده اند که منظور یعقوب لیث صفاری قهرمان ملی همه ایرانیان و ایرانی تبارها از رسمی ساختن دوباره زبان فارسی که در سال 868 آن را در کرمان اعلام داشت و در سال 875 میلادی با جزئیات بیشتر آن را باردیگر مورد تاکید قرارداد، بکارگیری همان لهجه ای بوده است که در دربار ساسانیان به آن تکلم می شد و مکاتبات رسمی به آن صورت می گرفت. از همان زمان این پارسی را "پارسی دری (پارسی دربار)" خوانده اند. مورخان تحولات زبان، این نتیجه گیری خودرا در نشست دسامبر 1968 (و در جلسه بیست و هشتم این ماه) اعلام داشتند.


  پنجشنبه 8 دی:

  • برنامه اصلاحات پوراندخت، شاه وقت ایران، امضاء قرارداد صلح با روم، پوراندخت، شاه ساسانی که سیاست خارجی و داخلی تازه ای را در پیش گرفته بود تا امپراتوری ایران را نجات دهد، 25 دسامبر سال 630 میلادی (طبق برخی تواریخ: 29 دسامبر آن سال) با دولت روم شرقی قرارداد تازه صلح امضاء کرد تا فرصت یابد دست به اصلاحات داخلی بزند. پوراندخت (دختر خسرو پرویز)، یکی از دو بانویی که بر ایران حکومت کردند می دانست که ایرانیان از جامعه طبقاتی که به آنان تحمیل شده بود شدیدا ناراضی هستند، قضات از عدالت و انصاف دور شده اند و سران ایالت ها برای خود اختیارات تازه خلق کرده و حتی سکه ضرب کرده اند. برای حل این مسائل بود که پوراندخت با روم شرقی (بیزانس) قرارداد صلح امضاء کرد و دستور رعایت عدالت، بخشودن مالیات عقب افتاده، لغو امتیازهای ناشی از برتری های طبقاتی و اختیارات اضافی فرمانداران را داده و سکه ملی واحد ضرب کرده بود.
  • روزی که کازرونی ها نیروهای انگلیسی را شکست دادند، مقامات انگلیسی که طبق سازشنامه سن پترزبورگ (قرارداد آگوست 1907 انگلستان و روسیه) نیمه جنوبی و شرقی ایران را به نام منطقه نفود در کنترل داشتند در پی حملات کازرونی های میهندوست به تاسیسات انگلیسی در این شهر و ناامن ساختن راههای اطراف برای جلوگیری از تردّد آزادانه انگلیسی ها و عوامل آنان، 28 دسامبر سال 1916 دستور دادند که پانصد تن از نظامیان تحت فرمان آنان مرکب از سربازان هندی و افراد «اس پی آر» با چند توپ و مسلسل از شیراز به کازرون بروند و کازرونی ها را سرکوب کنند. توده ایرانی (نه مقامات تهران) ناخرسند از استقرار روسها و انگلیسی در میهنشان، با آنان به صورت های مختلف مبارزه می کردند و جنبش کازرونی ها هم در همین راستا بود.

 آدینه 9 دی:

  • کشته شدن فریدون شاه در جنگ با گرجیان، سی ام دسامبر سال 1120 میلادی فریدون شاه شروانشاه ( شاه منطقه ای در قفقاز جنوبی که استالین آن را جمهوری آذربایجان نام نهاد) در جنگ با گرجستانی ها کشته شد و پسرش منوچهر برجای او نشست. این خاندان که از سوی دولت ساسانیان به حکومت قفقاز جنوبی منصوب شده بودند پس از فروپاشی امپراتوری ساسانی ایران، با حفظ زبان پارسی و دین زرتشتی به حکومت خود بر آن منطقه (از سده سوم میلادی ـ دوران اردشیر پاپکان تا سال 1538) ادامه داده بودند که مورخان از آنان به عنوان دودمان شروانشاهیان (شیروانشاهیان) یادکرده اند. 


   برگرفته از تارنمای دکتر انوشیروان کیهانی زاده  





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


شش هکتار از نیزارهای دریاچه ‌زريوار سوخت

ادامه آتش سوزی در زریوار مریوان

خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
نیزارهای دریاچه‌ي زریوار مریوان، برای چندمین بار در یک ماه كنوني آتش گرفتند. اين آتش‌سوزي‌ها آسيب‌هاي جبران‌ناپذیری به این اثر طبیعی و گردشگری رسانده است.
به گزارش مهر، برای چندمین‌بار در یک ماه، بخش گسترده‌ای از سطح این دریاچه در آتش سوخت و به شوند(:دلیل) نبود امکانات، آتش‌سوزی تا چندین ساعت همچنان ادامه داشت.
این آتش‌سوزی آسيب‌هاي بسياري به این دریاچه رسانده، مرگ شمار فراوانی از جانوران دریاچه را در پی داشت.
در ماهي كه گذشت، ١٠ مورد آتش‌سوزی در این دریاچه روی داد.
ناصح قادری، مدیر‌کل حفاظت محیط زیست استان کردستان گفت: ٦ هکتار از نیزارهاي سطح این دریاچه در آتش‌سوزي نابود شده‌اند و تا کنون فرد یا افراد خاطی، شناسایی و دستگیر نشده‌اند.
به گفته‌ي وی با توجه به سختی مهار آتش، با تلاش‌های گروه‌های محیط‌زیستی در اطفای حریق تلاش داشته‌اند اما رويارويی با این پدیده‌ی خطرناک نیازمند توجه بیشتر مسوولان کشوری و استانی است.
او گفت: شایعه‌ی ارتباط آتش‌سوزی نیزارها توسط اداره کل محیط‌زیست به هیچ عنوان صحت ندارد.
عدم‌ برنامه‌ریزی مناسب در راستای مقابله با آتش ‌سوزی در نیزارهای دریاچه‌ي زریوار مریوان در حالی ادامه دارد که تاکنون مسوولان كاری در راستای مقابله با این وضعیت انجام نداده‌اند و زریوار در میان مشکلات بی‌شمار ناچار است که با موضوع آتش‌سوزی نیز کنار بیاید.










تاريخ : سه شنبه 6 دی 1390برچسب:زریوار,دریاچه زریوار,زریوار مریوان,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

تاریخچـه ای از شـب یلــــدا و گرامیـداشت آن

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:یلدا,نوئل,ناتالیس,ناتالیس انویکتوس,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


متروی شیراز و لرزه‌هايش بر ارگ کریمخان

ارگ کریمخان، قربانی ديگر مترو

سورنا لطفي‌نيا :

گذر قطار شهری شیراز، از کنار ارگ کریمخان و مجموعه‌‌ی زندیه، دوستداران میراث فرهنگی را درباره‌ي لرزش‌هایی که بر ارگ کریمخان برجای می گذارد نگران کرده است.
به گزارش مهر؛ قطار شهری همان‌گونه که فرصت‌هایی برای جابه‌جايی مردم فراهم می‌کند، به گونه‌ي طبیعی چالش‌هایی نیز برای بافت‌های شهری در پی دارد.
پرو‍ژه قطار شهری در کلانشهر «شیراز» که چند سالی است آغاز شده، افزون‌بر این‌که چشم‌انداز شهر را در  سال‌های آينده زشت خواهد كرد، چالش بزرگي نيز براي بافت تاريخي «زنديه» در پي خواهد داشت.
ارگ کریمخان‌، یکی از مجموعه آثار زندیه است که پروژه قطار شهری از چند ١٠ متری آن گذر خواهد كرد و دوستداران میراث فرهنگی نیز درباره‌ي پیامدهای اين كار و لرزش‌های برآمده از آن نگران هستند.
«مسعود منیعاتی» فرنشين(:ريیس) انجمن دوستداران میراث فرهنگی استان فارس با تايید احتمال ويراني بافت تاریخی زندیه، در پي راه‌اندازی قطار شهری از كنار بافت تاریخی، گفت: «به شوند(:دليل) نزدیک بودن راه گذر قطار شهری شیراز، شاهد وارد شدن آسیب‌های سختي به بافت زندیه خواهیم بود.»
به گفته‌ي وي حرکت تند قطار و لرزش‌های آن، بزرگ‌ترین شوند(:دلیل) آسیب به بافت زندیه در هنگام راه‌اندازی قطار شهری است.
اما «فرج‌الله رجبی»، مدیرعامل قطار شهری شیراز، با اشاره به تايید سازمان میراث فرهنگی فارس برای ساخت قطار شهری در كنار بافت زندیه گفت: «در هنگام طراحي متروي  شهری شیراز، با سازمان میراث فرهنگی هماهنگی‌های لازم انجام شده بود و گزارش كاركرد قطارشهری در مسیر بافت زندیه از راه ارايه سه گزارش فنی از سوی مسوولان قطار شهری به تايید میراث رسیده بود.»
فرج‌الله رجبی افزود: «در هنگام كندن تونل‌ها در بافت تاریخی زندیه که زير مانیتورینگ سازمان میراث فرهنگی انجام می‌گرفت، مشکلی برای این بافت پديد نیامد و در هنگام بهره‌برداری نیز کوچک‌ترین مشکلی برای آثار زندیه رخ نخواهد داد.»
با پايان كار اجرایی زیرگذر خیابان زند، تاکنون بناهای تجاری این گستره با آسیب‌های بزرگي روبه‌رو شده‌اند. ترک برداشتن دیوارها، شیب تند در پیاده‌رو خیابان در محدوده‌ي بهارستان، نشست زمین و... از آسیب‌هایی بود که بازاريان از بروز آن‌ها در محل کسب خود و در نزديكي این پرو‍ژه زیرگذر از آن ياد كردند.
با این روند دوستداران میراث فرهنگی از این نگران هستند که با توجه به آسيب‌‌هایی که زیرگذر به این بخش‌ها رسانده‌است، ساخت تونل‌های قطاری شهری درست در همین منطقه و پس از آن، گذر مترو، با ميراث زنديه چه خواهد كرد.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 به گزارش598 به نقل از ايسنا درخت چنار كهن‌سالي در حياط امامزاده علی اصغر در روستای زرآباد الموت در استان قزوين وجود دارد كه به درخت چنار خون‌بار نامور است. خون‌بار بودن اين درخت، قدمت ديرينه‌ای دارد و حتا در زمان شاه‌سلطان حسين صفوی نيز روايت‌هايی از آن مطرح شده است.

 در اين باره، اسدالله بيرانوند ـ مديركل ميراث فرهنگی و گردشگری استان قزوين ـ در گفت‌و‌گو با خبرنگار ايسنا بيان كرد:‌ در نزديكی سحرگاه روز عاشورا، صمغی قرمز رنگ شبيه خون از اين درخت بیرون می آید كه آزمايش‌هايی هم روی آن انجام شده است. البته هيچ‌كدام از آزمايش‌ها با وجود مشاهده‌ی تركيبات مشابه خون در اين صمغ‌، اين مسأله را تأييد نكرده‌اند كه اين مايع، به خون انسان مربوط می شود.

 

 

derakht.jpg  او با اشاره به قدمت بيش از 600 سال دو درخت چناری كه درهم تنيده شده‌اند،‌ افزود:‌ هر سال در روزهای عزاداری ماه محرم، بيش از 10هزار نفر در اين محل حضور می يابند و امكانات لازم و مهمانسرا نيز برای آن‌ها فراهم می شود.

 همچنين فاطمه آسيابان‌ها ـ مدير روابط عمومی اين اداره‌ی كل ـ كه دو سال شاهد اين ماجرا بوده است، با اشاره به اين‌كه مردم معتقدند، اتفاق‌هايی در روز عاشورا برای اين درخت رخ می دهد، گفت: پس از پايان مراسم عزاداری و سينه‌زنی در روز تاسوعا، جمعيت حاضر در امامزاده، سحرگاه روز عاشورا دور درخت جمع می شوند و به خواندن مرثيه و عزاداری می پردازند. در اين زمان، صمغ قرمز رنگی از برخی شاخه‌های اين درخت چنار به آرامی شروع به تراوش می كند. اين اتفاق تا ظهر روز عاشورا ادامه دارد و پس از آن، اين شاخه‌ها خشک می شوند.

 او بيان كرد: نكته‌ی جالب اين است كه اين مايع فقط روز عاشورا از درخت بیرون می آید، يعنی با توجه به متفاوت بودن سال‌های هجری خورشیدی و هجری قمری، اين اتفاق درست در روز دهم ماه محرم رخ می دهد.

  وی افزود: وجود اين درخت كه به يكی از جاذبه‌های گردشگری و مذهبی استان قزوين تبديل شده است، هر سال در ماه محرم گردشگران زيادی را از كشورهای مسلمان مانند عراق و سوريه و حتا برخی از كشورهای اروپايی به اين محل می كشاند.





ارسال توسط سورنا


سايه‌ی شهرداری نجف‌آباد بر كهن‌ترين «ساعت آبی»‌ شهر

 


ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:ساعت آبی,پنگ,پنگ خانه,نجف آباد,جوی خارون,خارون,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی